هفتاد شیوۀ تبلیغ در قرآن
1-روش تبليغ براى كفّار، انذار است. اگر انذار و هشدار در انسان اثر نكند، بشارت و وعده ها نيز اثر نخواهند كرد. «سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ»
2- از شيوه هاى تبليغ آن است كه دستورات مشكل، آسان جلوه داده شود
3- دعوت به مشتركات. «كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ» قرآن مى تواند محور مشترك خوبى براى دعوت باشد، زيرا هم تاريخ انبيا را داردهم از تحريف به دور بوده است.
4-در تبليغ و دعوت ديگران، بايد به عقايد حقّه و مقدّسات طرف مقابل، احترام گذارد.
5- اظهار تأسف بر حال منحرفان، يكى از راههاى هشدار و تبليغ است.
6-در شيوه ى دعوت و تبليغ، بايد به اعتقادات و مشتركاتِ حقّ ديگران احترام گذاشت.
7- شيوه ى تبليغ و تشويق، بايد مرحله اى وتدریجی باشد.
8-شيوه تبليغ باید بر دو محور بيم و اميد استوار است. «مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ»اما براى تربيت غافلان بايد بيشتر نذير بود، نه بشير. «إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ»
9- بيان سرنوشت شوم بدكاران تاريخ يكى از روشهاى ارشاد و تبليغ قرآن است.
10- از شيوه هاى تبليغ و هدايت كه پيامبر براى برانگيختن عقل مردم مورد استفاده قرار مى دهد، بيان دليل در قالب سؤال است. «قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ»
11-طرح و بيان حقايق به شكل سؤال و جواب از شيوه هاى تبليغى قرآن است.
12- بيدار كردن فطرتها، فعال كردن انديشه ها و توجّه به احساسات، از بهترين شيوه هاى تبليغ است.
13- در تبليغ بايد از امّ القرى و مراكز مهم شروع كرد و سپس به اطراف پرداخت و به اولويّتهاى منطقه اى، مكانى و استراتژى توجّه شود. (به نقاط مركزى و محورى اولويّت دهيد.) «أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها»(شوری/7)
14- استفاده از حربه ى دشنام و ناسزا، در نهى از منكر و تبليغات و مناظرات ممنوع است. «لا تَسُبُّوا»
15-در تبليغ و نهى از منكر، ابتدا راههاى حلال و معروف ارائه شود، سپس نهى از منكرات و اعلام كارهاى حرام.
16-ارشاد و تبليغ بايد متعدّد و متنوّع باشد تا به نتيجه نزديك شويم.
17- تبليغ و تربيت بايد همراه با عاطفه و محبّت باشد. «قالَ يا قَوْمِ»
18-در تبليغ و تربيت بايد نوع و گرايش مخاطب را در نظر گرفت و هر كدام را با توجّه به موقعيّت خودش قانع كرد.
امام رضا عليه السلام فرمود:
19-در شيوه ى تبليغ، با بيان حقّ و آشكار نمودن حقيقت، مى توان باطل را از ميدان بيرون كرد.
20-در شيوه ى تبليغ، از جوانمردى هاى گذشتگان ياد كنيم. «قالُوا …»
21- از روشهاى تبليغى و تربيتى، سؤال و پرسش از مخاطبان است كه وجدانها را بيدار مى كند. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
22- شيوه ى احتجاج و طرح سؤال همراه با انتقاد، توبيخ، تحدّى و مبارزه خواهى، از بهترين شيوه هاى تبليغى و تربيتى است.
23-در تبليغ، از عنصر زمان و مكان غفلت نكنيم و از تشويق و تهديد، هر دو استفاده كنيم.
24- استفاده ازمثال وتمثیل، از بهترين شيوه هاى تبليغ و آموزش است. «إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا»، از مثالهايى استفاده كنيم كه همه ى مردم در همه ى زمانها و مكانها آن را بفهمند
25-در تبليغ، شناخت مخاطب يك اصل است.
26-تبليغ بايد نسبت به افرادى باشد كه اميدى به ارشاد آنان هست. «فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ»(هود/36)
27- از حساسترين اوقات، براى تبليغ استفاده كنيم.
28- توجّه به تاريخ هر قوم، براى تبليغ و تربيتشان لازم است
29- تبليغ بايد با شيوه اى ساده و صريح و روشن، و براى عموم قابل فهم باشد.
30-در شيوه دعوت و تبليغ، نبايد كار به خواهش از مردم برسد. «إِنْ تَكْفُرُوا … فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ»(ابراهیم/8)
31-هنگام تبليغ، چشم داشتى به ديگران نداشته باشیم. در تبليغ دين، نبايد از مردم پولى طلب كرد اگر خود آنها دادند حساب جدايى دارد. مردم در برابر پول خواستن مبلّغ حسّاسيّت دارند. «أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً»(مومنون/72) مردم يك بار خرجى مى دهند، ولى خداوند هميشه روزى مى دهد. خداوند ضامن روزى مبلّغان دين است. «فَخَراجُ رَبِّكَ»(همان)، «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ»(یونس/72)
32_در تبليغ و ارشاد وقت خود را صرف نااهلان نكنيد. «ذَرْهُمْ»(حجر/3)
33_در شيوه ى تبليغ از جزئى به كلّى برويم. ابتدا نمونه هايى را بيان كرده و سپس نتيجه گيرى كلّى كنيم.
34-در شيوه ى تبليغ، ضمن آنكه بايد حقيقت را بيان كرد، بايد مردم را در انتخاب به حال خود گذاشت تا آن را با اختيار رد كرده يا بپذيرند.
35_ در تبليغ بايد از هر وسيله اى كه شناخت مردم را عميقتر مى كند استفاده كرد.
36_در شيوه ى تبليغ گاه مى بايست براى تكان دادن افكار عمومى و ايجاد لرزه بر اندام مردهى جامعه، دست به كار تازهاى زد. چنانچه موسى عليه السلام آن برخورد تند را با جانشين معصوم خويش انجام داد و يا حضرت على عليه السلام در هنگام خطبه خواندن سيلى محكمى به صورت خود زدند، تا مردم را توجّه دهند.
37_مبلّغ بايد در مرحله ى اوّل به تبليغ خود و خانواده خود بپردازد. «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ»
38_ در تبليغ، همه مردم را با ديده ى يكسان بنگريم.
39_ابتدا مردم را براى شنيدن آماده كنيم، سپس سخن بگوييم.
40_ تبليغ، گاهى بايد به صورت چند نفره و اعزام هيأت باشد. گاهى بايد افرادى را اعزام كرد تا با هم تبليغ كنند. «اذْهَبا»، «مُوسى وَ أَخاهُ».
41_در تبليغ و دعوت، تمام راه هاى بهانه جويى را براى مخالفان حقّ مسدود كنيد.
42_در شيوه ى تبليغ، از فطرتهاى سالم و باورهاى صحيح مردم، در راه رشد و هدايت آنان كمك بگيريم.
43- در تبليغ و ارشاد مردم، براى باور كردن آنان، بيان نمونه هايى از تاريخ گذشته مفيد است. «كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»(نور/55)
44_در شيوه ى تبليغ، گاهى لازم است خود را به جاى ديگران قرار دهيم وخود را نيز در معرض خطر تصور كنيم.
45_ اخلاص و توكّل، لازمه ى تبليغ است.
46_در تبليغ، اوّل كارهايى را مطرح كنيد كه براى مردم خرج ندارد. (اوّل نماز، بعد زكات) «الصَّلاةَ الزَّكاةَ»
47_ محلهاى تبليغى بايد در مراكز و كانونهاى اصلى اجتماعات و شهرها باشد.
«يَبْعَثَ فِي أُمِّها رَسُولًا» (قصص/59؛آيه، نشانگر نقش مكان در تبليغ است.)
48_ در تربيت و تبليغ، صبر و پايدارى لازم است. «أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً»(عنکبوت/14) اين آيه پايدارى نوح عليه السلام و سرسختىمردم را نشان دهد.تبليغ دين همراه با مشكلاتى است كه بايد تحمّل نمود. «فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ»
49_ در ارشاد و تبليغ، پس از آنكه باطل بودن فكرى را ثابت كرديم، راه حقّ را نشان دهيم.
50_ ارشاد و تبليغ، بايد روشن و گويا وبدون ابهام باشد. «الْبَلاغُ الْمُبِينُ»
51_در شيوه ى تبليغ، بعد از بيان مطالب و نمونه ها، جمع بندى و فهرست گويى، مفيد و مؤثّر است.
52_ در تبليغ و ارشاد، حكمت و آثار دستورات دينى را بيان كنيم. «أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»(عنکبوت/45)
53_در ارشاد و تبليغ، كامل بودن مرشد و شيوه ى ارشاد و محتواى آن، كافى نيست قابليّت طرف نيز لازم است.
54_ در دعوت به خدا و بيان نعمتها، تبليغ و ارشاد، از مسائل طبيعى و در دسترس مردم استفاده كنيم
55_ در شيوه ى تبليغ، احكام سخت و سنگين را با سابقه ى آن در طول تاريخ گره بزنيد. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»(بقره/183)
56_در تبليغ، ابتدا چهره ى حقّ را تبيين كنيد، بعد با چهره باطل مقايسه نماييد.
57_ اساس و پايه تبليغ و انذار بايد تعاليم قرآن باشد. «تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ لِتُنْذِرَ»(یس/5-6)
58_ در تبليغ، معقولات را با محسوسات تشبيه كنيم.
59_ در شيوه ى تبليغ، مخاطب را حسّاس كنيم. (كلمه «أَلا» يعنى آگاه باش كه مسئله مهمّى است).
60_درشيوه ى تبليغ، گاهى تهديد و قهر لازم است. «فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ»(زمر/15) (چنان كه در جاى ديگر مى فرمايد: «اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ» «فصلت/40» هر گونه مى خواهيد عمل كنيد.)
61_ در شيوه ى تبليغ، تعصّب را كنار بگذاريم. (مؤمن آل فرعون گفت: موسى يا راست مىگويد يا دروغ، اگر راست گويد كه آنچه وعده مىدهد پيش خواهد آمد و اگر دروغ گويد، به عهده ى خودش.) «إِنْ يَكُ كاذِباً … وَ إِنْ يَكُ صادِقاً»(غافر/28)
62_در شيوه ى تبليغ، هر كجا كيفرى مطرح مى شود براى اين كه به خشونت متّهم نشويد، دليل كيفر را بيان كنيم . «نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ … وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ» نابودى آنان بر اساس عدل بوده است.
63_در شيوه ى تبليغ، توقع نداشته باشيم كه با اولين تذكّر به نتيجه برسيم، بلكه تكرار لازم است.
64_در شيوه تبليغ، به خواسته هاى طبيعى و فطرى مردم توجّه داشته باشيم واز غريزهى منفعت خواهى مردم، در راه تبليغ و تربيت آنان استفاده كنيم.
(زندگى جاودانه خواسته طبيعى و فطرى انسان است و مؤمن آل فرعون رسيدن به اين خواسته را در گرو پيروى از راه حقّ معرّفى مى كند.) «يا قَوْمِ … الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ»(غافر/39)
65_ در شيوه تبليغ ابتدا بايد به سراغ موانع و اصلاح عناصرى رفت كه تغيير آنها سبب تغيير جامعه است.«اذهب الی فرعون»
66_ براى تبليغ علاوه بر كمالات روحى «كَرِيمٌ … أَمِينٌ»، منطق و استدلال نيز لازم است. «بِسُلْطانٍ مُبِينٍ».كسى كه معجزه و دليل روشن دارد، جرأت برخورد با فرعونها را پيدا مى كند.
67_ در شيوه ى تبليغ مقابله به مثل مفيد است. در برابر فرعون كه مى گويد: من ربّ شما هستم موسى ع مكرر فرمود: «بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ»
68_در شيوه ى تبليغ بايد اول جايگاه قرآن روشن شود، سپس از تذكّرات و دستورات آن پيروى شود. «تَنْزِيلُ … الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ»(جاثیه/2)
69_ در تبلیغ نباید تحمیل باشد، وظيفه ى پيامبران، تبليغ بوده، نه تحميل. «وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً»(نساء/80)
70_ دلسوزى و امانتدارى، دو شرط اصلى در تربيت و تبليغ است. «ناصِحٌ أَمِينٌ» (اعراف/68)
گردآوری از تفسیرنور،جلد1 تا 10.