• تماس  
  • زیارت عاشورا

شبهۀ پیش نمازی ابوبکر

18 آذر 1394 توسط hosna

   بيمارى آن حضرت ادامه پيدا كرده سنگين شد، پس بلال (اذان‏ گوى آن بزرگوار) هنگام نماز صبح آمده در حالى كه بيمارى حضرت را در خود فرو برده بود گفت: خدايتان رحمت كند (هنگام) نماز است، آواز بلال را بگوش آن حضرت رساندند، فرمود: امروز ديگرى با مردم نماز بخواند زيرا كه من به خويشتن سرگرم هستم (و بيمارى تاب رفتن مسجد را از من برده است) عايشه گفت: به ابو بكر بگوئيد (به مسجد رود) حفصة گفت: به عمر بگوئيد (و هر كدام پدر خود را براى خواندن نماز تعيين كردند) رسول خدا (ص) كه سخن آن دو را شنيد و حرص هر يك را براى بلند كردن پدر خود و دلبستگى آن دو را باين كار ديد با اينكه هنوز آن حضرت (ص) زنده است فرمود:

(از اين سخنان) خوددارى كنيد زيرا كه شما همانند زنانى هستيد كه با يوسف عليه السّلام همدم بودند (شايد مقصود آن بزرگوار (ص) اين بود كه چنانچه زنان مصرى يعنى زليخا و ديگران هر كدام به تنهائى ميخواست يوسف را ديدار كند و از آن پيامبر پاكدامن بهره گيرد شما نيز هر كدام ميخواهيد در اين جريان براى خود به تنهائى بهره بردارى كنيد…


سپس با شتاب برخاست و ترسيد مبادا يكى از آن دو مرد (يعنى ابو بكر و عمر) پيشى در نماز بر مردم‏
گيرند، در صورتى كه آن حضرت آن دو را دستور به بيرون رفتن با اسامة فرموده بود و نميدانست كه آن دو (در مدينه مانده ‏اند، و هنوز) نرفته ‏اند، و چون گفتار عايشه و حفصه را شنيد دانست كه در انجام دستور او سستى كرده (و از مدينه بيرون نرفته) اند پس آن حضرت براى فرو نشاندن فتنه و برطرف ساختن شبهه (از ذهن مردمان) مبادرت جست و با اينكه از بيحالى و ناتوانى نمى ‏توانست روى پا بايستد، برخاسته ، دستهاى مباركش را على بن ابى طالب عليه السّلام و فضل بن عباس گرفته و بر آن دو تكيه فرمود، و پاهاى نازنينش از ناتوانى به زمين كشيده ميشد با اين حال به مسجد آمده ديد ابو بكر در محراب ايستاده با دست مبارك به او اشاره فرمود كه از محراب به يكسو رود، ابو بكر به كنارى رفت پيغمبر (ص) بجاى او ايستاد، پس تكبير نماز گفت و نمازى را كه ابو بكر شروع كرده بود از سر گرفت و دنبال نماز او را نگرفت،

   چون سلام نماز را داد به خانه بازگشت، و ابو بكر و عمر و گروهى از آنان را كه در مسجد بودند پيش خوانده به آنان فرمود:

مگر من به شما دستور ندادم كه با لشكر اسامة بيرون رويد؟

گفتند: چرا اى رسول خدا،

فرمود: پس چرا دستور مرا انجام نداده و نرفتيد؟

ابو بكر گفت: من بيرون رفتم ولى دوباره بازگشتم تا يك بار ديگر شما را ببينم و تجديد عهدى كنم،

عمر گفت: اى رسول خدا من بيرون نرفتم زيرا دوست نداشتم وضع حال شما را از سوارانى (كه از مدينه مى‏ آيند) بپرسم (و ميخواستم خود را از نزديك نگران حال شما باشم)

پس پيغمبر (ص) فرمود:
بپيونديد به لشگر اسامة و از آن باز نمانيد، بپيونديد به لشگر اسامة، و سه بار اين سخن را تكرار فرمود آنگاه بواسطه رنجى كه از رفتن مسجد به او رسيده بود و از اندوه بسيارى كه به او دست داده بود از هوش برفت.

ارشاد،173

 نظر دهید »

انتقال به خانه عایشه

18 آذر 1394 توسط hosna

پس از بازگشت به خانه،  سه روز ديگر با كسالت و ناتوانى شديد در منزل بود آنگاه در حالى كه سر خود را بسته بود و از طرف راست به على عليه السّلام و از سمت چپ به فضل بن عباس تكيه كرد به مسجد آمد و بر منبر بالا رفته نشست، سپس فرمود:

اى گروه مردم نزديك شده است كه من از ميان شما بروم، پس هر كه امانتى و وعده پيش من دارد بيايد تا من باو بدهم، و هر كه به من وامى داده مرا آگاه كند، اى گروه مردم ميان خدا و ميان هر يك از بندگان چيزى كه به واسطه آن نيكى به او رساند يا بدى از او دور كند نيست جز عمل و كردار (يعنى كردار است كه باعث رساندن خير يا دورى كردن شر مى ‏شود) اى گروه مردم بيهوده و بدون كردار نيك كسى ادعاى رستگارى نكند و آرزوى نجات نداشته‏باشد، سوگند بدان كه مرا بحقيقت به پيامبرى فرستاده رهائى ندهد كسى را جز كردار يا رحمت پروردگار، و اگر من (كه پيامبر خدا و حبيب اويم) نافرمانيش مى‏ كردم هر آينه بدوزخ مى ‏افتادم،(سپس فرمود:)

بار خدايا آيا رساندم (و آنچه بايد بگويم تبليغ كردم)؟

(اين را فرمود) و از منبر به زير آمده نمازى خفيف با مردم خوانده به خانه آمد و آن هنگام در خانۀ ام سلمة رضى اللَّه عنها بود، پس يك روز يا دو روز در خانه ام سلمة بود، آنگاه عايشه پيش ام سلمة آمد و از او درخواست كرد كه آن حضرت را به خانه خود ببرد و خود پرستارى آن حضرت را به عهده گيرد، و ديگر زنان پيغمبر (ص) نيز همين درخواست را از ام سلمة كردند كه (اجازه دهد آن حضرت را بخانه عايشه ببرند) ام سلمة اجازه داد و حضرت را به خانه عايشه بردند،

ارشاد،171

 نظر دهید »

خبر دادن از مرگ

18 آذر 1394 توسط hosna

چون آن حضرت احساس كسالت كرد دست على عليه السّلام را گرفت و به سوى قبرستان بقيع روان شد و گروهى از مردم نيز به دنبال آن حضرت رفتند، آن بزرگوار رو به همراهان كرده فرمود:
من مأمور شده ‏ام كه براى آنان كه در بقيع مدفونند از خدا آمرزش بخواهم،

پس آن گروه به همراه او به بقيع رفتند، به آنجا كه رسيدند حضرت در ميان آنان ايستاده فرمود:

درود بر شما اى خفتگان در گور، گوارا باد شما را آنچه اكنون در آن هستيد، از آنچه مردم (يعنى زندگان) گرفتار آنند آسوده خاطر هستيد فتنه‏ ها مانند شبهاى تاريك يكى پس از ديگرى رو آور شده،

سپس براى اهل بقيع آمرزش خواسته دعاى زيادى در اين باره كرد، آنگاه رو به أمير المؤمنين عليه السّلام فرموده بدو گفت: همانا جبرئيل هر ساله يك بار قرآن را بر من (ميخواند و) عرضه ميداشت، و در اين سال دو بار عرضه كرد، و اين نيست جز براى رسيدن أجل (و مرگ) من،

سپس فرمود:

اى على مرا مخيّر ساختند ميان اينكه هميشه در دنيا باشم و گنجينه‏ هاى دنيا را در اختيارم بگذارند يا اينكه (از اين دنيا بروم و) بهشت را به من دهند، و من ديدار پروردگار و بهشت را اختيار نموده (آن را برگزيدم) پس آنگاه كه من از دنيا رفتم مرا غسل ده و عورت مرا بپوشان زيرا عورت مرا كسى نبيند جز اينكه كور شود، سپس به خانه خود بازگشت‏

الارشاد،ص170

 نظر دهید »

تعیین فرماندهی اسامه

18 آذر 1394 توسط hosna

  در بحار، روايت كرده كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شب بيست و ششم ماه صفر سال يازدهم هجرت به مردم دستور داد براى جنگ با روم آماده شوند. اسامه را فرا خواند و او را سر لشكر قرار داد و علم را به او سپرد و كسانى را كه از لشكر او تخلف كنند لعنت كرد. از جمله افرادى كه بخصوص نام برد ابو بكر و عمر بودند، كه اين دو در شب رحلت حضرت به مدينه بازگشتند و براى غصب خلافت آماده شدند. حضرت در آن شب فرمود: «امشب شرّ عظيمى وارد مدينه شده است»  اسرار ال محمد،ترجمه کتاب سلیم بن قیس،342

    آن بزرگوار اسامة پسر زيد بن حارثه را (كه پدرش در جنگ موته كشته شده بود) به سركردگى لشكرى تعيين كرد و دستور داد كه با مردم مسلمان به همانجا كه پدرش كشته شده براى جنگ با دشمنان دين بسوى روم برود، و رأى مباركش بر اين شد كه گروهى از سران مهاجر و انصار را در لشكر او بفرستد تا هنگام مرگش كسى در باره زمامدارى اختلاف نكند، و طمع به پيشوائى مسلمين نه بندد، و راه را براى آن كس كه خود به جانشينى منصوب فرموده بود (يعنى على بن ابى طالب عليه السّلام) هموار سازد، و كسى با آن حضرت در صدد نزاع برنيايد، پس پرچم سردارى جنگ را چنانچه گفته شد به نام اسامة بست، و در باره بيرون كردن آنان از مدينه كوشش و سفارش فرمود و به اسامة دستور داد با لشكر خويش از مدينه بيرون رود و (براى پيوستن ديگران) در جرف (كه نام جايى است در سه ميلى مدينه) بماند، و مردم را به بيرون رفتن و همراهيش برانگيخت، و از درنگ كردن در مدينه و دنبال ماندن از او بر حذر داشت، در اين خلال كسالت آن حضرت‏كه منجر به رحلتش شد پيش آمد.

الارشاد،ج1،ص170

   

 نظر دهید »

حديث ثقلين و جريان بيمارى رسول خدا (ص‏)

18 آذر 1394 توسط hosna


پیامبر بزرگوار که سلام وصلوات خدا براوباد چون خبر ناگوار نزديك شدن مرگ خويش را به امت داد، در هر انجمنى كه فراهم ميشد و در هر فرصتى كه پيش مى ‏آمد، مسلمانان را از فتنه و نافرمانى او پس از رحلتش بر حذر ميداشت، و سفارش روى سفارش به چنگ زدن به فرامين خود و گرد آمدن براى انجام دستوراتش را ميفرمود، و مرتبا آنان را به پيروى از عترت خويش و فرمانبردارى از آنان و يارى نمودن و نگهبانى از آن ذوات مقدسه، و پناهندگى در امور دين بذيل عنايت ايشان دستور ميداد، و مسلمانان را از نافرمانى و روگردانى از دستوراتش باز ميداشت.
و از جمله فرمايشات آن بزرگوار در اين باره حديثى است كه راويان شيعه و سنى به نقل آن اتفاق دارند كه فرمود:

من (در روز رستاخيز) پيشاپيش شمايم، و شما بدنبال نزد حوض كوثر بر من درآئيد، آگاه باشيد كه من در باره ثقلين (دو چيز سنگين يا دو زاد و توشه سفر) از شما پرسان شوم (و جويا گردم) پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، زيرا كه خداى لطيف خبير مرا آگاه ساخته كه آن دو از هم جدا نشوند تا مرا ديدار كنند، و من نيز از پروردگار خود خواهان آن شدم و به من داد، آگاه باشيدكه من آن دو را در ميان شما به جاى نهادم: (يكى) كتاب خدا (قرآن) و (ديگر) عترت من (خاندان) و اهل بيتم، بر ايشان پيشى نگيريد كه از هم پاشيده و پراكنده خواهيد شد، و در باره آنان كوتاهى نكنيد كه به هلاكت رسيد، به ايشان چيزى نياموزند زيرا كه آنان داناتر از شما هستند، اى گروه مردم نباشيد كه پس از خود شما را ببينم كه به كفر بازگشته و گردن يك ديگر را بزنيد، و مرا (در آن حال) در لشكرى چون سيل خروشان ديدار كنيد، آگاه باشيد همانا على بن ابى طالب برادر و وصى من است، و پس از من در باره تأويل قرآن بجنگد چنانچه من در باره تنزيل آن جنگيدم

و (اين سخنى نبود كه آن حضرت يك بار فرموده باشد بلكه) بارها در هر مجلس و انجمنى آن را و يا مانند آن را بر زبان جارى ساخت.

الارشاد شیخ مفید،ترجمۀ محلاتی،ج1،ص170

 نظر دهید »
  • 1
  • 2

أَحسَنُواالحُسنـــىٰ

باسلام واحترام مقدم میهمانان عزیز را به وبلاگ مذهبی « أَحسَـــنُـواالْحُسنـــىٰ » خوش آمد می گویم. نام این وبلاگ برگرفته از آیۀ زیبای 26 سوره مبارکۀ یونس(ع) ، و هدف از ایجادآن، اشاعه و نشر فرهنگ ومعارف اسلامی ،کلام وحی واهل بیت(علیهم السلام) می باشد. امیدوارم بنده را با نظرات ارزشمنــد خود یاری نمایید. ان شـــاءالله

موضوعات

  • همه
  • همه موضوعات
  • تفسیر
  • احادیث
  • حکایات
  • اخبارتشیع
  • شبهات
  • کتاب شناسی
  • درمحضرمولا امیرالمومنین ع
  • مناسبت ها
    • محرم الحرام
      • آیات حسینی
      • روز نگار عاشورا
      • پرسمان حسینی
      • احکام عزاداری
      • کرامات الحسین(ع)
      • پای درس امام حسین(ع)
      • فضایل ااحسین(ع)
      • اعمال محرم
      • امام حسین از دیدگاه اندیشمندان جهان
      • سبک تربیت فرزند حسینی
      • امام حسین از دیدگاه اهل سنّت
      • سیرۀ امام حسین در اندیشۀ شهداء
      • اشعار حسینی
      • حکایات
      • مداحی
    • صفرالمظفر
      • شهادت دُردانۀ حسین(ع)
      • اربعین حسینی
      • آثار وبرکات زیارت امام حسین(ع)
      • شهادت کریم اهل بیت(ع)
        • مناظرات حضرت
        • حکایات الکریم
        • کرامات الکریم
        • تربیت حسنی
        • واپسین روزها
      • رحلت رسول الله(ص)
        • واپسین لحظات
      • شهادت عالم ال محمد(ص)
        • سیرۀ رضوی
        • حکایات رضوی
    • ربیع الاول
      • پای درس امام عسکری(ع)
      • طلوع خورشید مکه
        • نظرمفتیان وهّابی پیرامون جشن میلاد نبی(ص)
        • نظر اهل سنت درجشن میلادنبی(ص)
    • ربیع الثانی
      • وفات کریمۀ اهل بیت سلام الله علیها
        • روایات درفضیلت زیارت
        • مختصری از تاریخچۀ حرم
        • احادیث منقول از حضرت معصومه(س)
        • کرامات الکریمه
        • چهل حدیث قم واهل قم
          • حضرت رسول(ص)
          • حضرت امیر المومنین(ع)
          • حضرت امام صادق(ع)
          • حضرت امام کاظم(ع)
          • حضرت امام رضا(ع)
          • حضرت امام هادی(ع)
          • حضرت امام عسکری(ع)
      • طلـــوع خورشیـــد یازدهم
      • سیدالکریم،حضرت عبدالعظیم(ع)
    • جمادی الاول
      • ولادت حضرت زینب(س)
      • بانوی بی نشان(ایام فاطمیه)
        • پرسمان فاطمی
        • درانتظار شهادت
        • احادیث فاطمی
        • حکایات وفضایل حضرت زهرا(س)
        • کتابشناسی فاطمی
        • آموزه های زندگانی حضرت زهرا(س)
    • جمادی الثانی
    • رجب المرجب
    • شعبان المعظم
    • رمضان الکریم
      • ضیافت الهی
      • قمرماه رمضان
      • اسرار عبادات
      • دلنوشته های ماه رمضانی
      • در محضر قرآن
    • شوال
      • شهادت
    • ذی القعده
      • عالم آل محمد(ع)
        • کرامات الرضویه
          • به روایت اهل سنت
          • به روایت شیعه
      • میلادشمس الشموس
        • پرسمان رضوی
      • شهادت جوادالائمه(ع)
        • پرسمان جوادالائمه(ع)
    • ذی الحجه
      • پیوند آسمانی
      • داستانهای صوتی حج
      • عید ولایت وامامت
      • روزمباهله ونزول آیه تطهیر
      • روز خانواده
      • میلاد امام هادی(ع)
    • هفته دولت
    • هفته دفاع مقدس
    • ویژۀ دهۀ فجر
    • بصیرت سیاسی، انتخابات
  • درمحضر بزرگان
    • پندها وآموزه ها
    • دستورات
    • توصیه ها
    • طنز
  • اشعار
  • آدینه موعود
  • تصاویر
  • طوفان جاهلیت
  • پرسش وپاسخ
  • اخلاقی-تربیتی
  • آیات طلایی
  • صادق آل محمد(ع)
    • *حکایات وکرامات امام صادق (ع)
    • *پای درس امام صادق (ع)
    • امام صادق(ع)وعلماءاهل سنت
    • روایات مهدوی امام صادق(ع)
    • شاگردان امام صادق(ع)
    • گنج های بزرگ دنیا از زبان امام صادق(ع)
    • جوانان درکلام امام صادق(ع)
    • وصیت ها
  • از وهابیت بیشتر بدانیم
    • کلیپ های دیدنی
  • آزمون پایان دوره
تاریخ روز

همراه با قــــرآن در بهار قــــرآن

آیه قرآن تصادفی

لبخندهای پشت خاکریز

مهدویت امام زمان (عج)

جستجو

پیوند ها

  • دختر فاطمه ام
  • عفاف وحجاب
  • رهبرمعظم
  • ولایت
  • موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج

ز یارت عاشورا

زیارت عاشورا

عکس

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

آیه قرآن
  • هدیۀ صلوات شما به چهارده معصوم علیهم السلام هنگام خوندن مطالب صدقۀ جاریه ای باشدبرای روز مبادایتان .
  • تماس