• تماس  
  • زیارت عاشورا

علت عدم دفاع بنی هاشم وانصار در دفاع از حضرت زهراسلام الله علیها

19 اسفند 1394 توسط hosna

به راستی آنهمه مسلمان مخلص و فدايي و مخصوصا مردم مدينه كه با پيامبر رابطه خويشاوندي و قومي داشتند چه شد که همگی يكپارچه سكوت نموده كوچكترين حرف و اعتراضی ننمودند؟

امير مؤمنان عليه السلام دفاع نكردن صحابه (اعم از بني هاشم و صحابه و انصار را ) از اهل بيت و علت آن را در بعضي خطبه هاي خويش بيان كرده كه به بعضي از آن ها اشاره مي كنيم:


الف: استغاثه علی عليه السلام به درگاه حق:

خدايا براي پيروزي بر قريش و يارانشان از تو كمك مي خواهم كه پيوند خويشاوندي مرا بريدند، و كار مرا دگرگون كردند و همگي براي مبارزه با من در حقي كه از همه آنان سزاوارترم، متحد گرديدند و گفتند:
حق را اگر تواني بگير، و يا اگر تو را از حق محروم دارند، با غم و اندوه صبر كن و يا با حسرت بمير.
به اطرافم نگريستم، ديدم كه نه ياوري دارم، و نه كسي كه از من دفاع و حمايت مي كند، جز خانواده ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد.
نهج البلاغه، خطبه 217.


ب: تظلّم ودادخواهی علی عليه السلام:

بسياري از روايت كنندگان نقل كرده اند كه او ( حضرت علي عليه السلام) پس از ماجراي سقيفه اظهار ناراحتي كرد و حق خود را خواسته و كمك طلبيد و فرياد كشيد؛ زيرا در نزد وي حاضر نشدند و بيعت نكردند. و او در حاليكه رو به سوي قبر رسول خدا كرده بود گفت:” اي فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزي نمانده بود كه مرا بكشند” و فرمود: واي جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واي حمزه؛ من امروز حمزه ندارم!!!.
إبن أبي الحديدمعتزلي،  شرح نهج البلاغة، ج 11، ص 65.


ج: بيعت تحميل شده با يادی از خويشان:

امير مؤمنان فرمود: نگاه كردم كه نه كمك كاري دارم و نه ياري كننده اي؛ پس خواستم كه خاندان خود را از نابودي حفظ كنم؛ و اگر براي من پس از رسول خدا عمويم حمزه و جعفر بودند با زور بيعت نمي كردم؛ وليكن من مبتلا به دو نفر تازه مسلمان شدم؛ عباس و عقيل؛ پس خواستم كه خاندان خود را از نابودي حفظ كنم؛ چشم خود را با وجود خار( در آن ) بستم و آب دهان را با وجود تيغ فرو بردم و بر چيزي تلخ تر از علقم ( گياهي تلخ) صبر كردم؛ و بر چيزي درد آور تر از تيغ براي قلب، صبر نمودم.

بحار الأنوار، ج 30 ص 15

 

د: شكوة علی عليه السلام از كمی ياران:

اشعث بن قيس كه از سخن علي عليه السّلام خشمگين بود گفت: اي پسر ابوطالب! چرا هنگامي كه افرادي از تيم بن مرّة و بني عدي بن كعب و پس از آنان بنو اميه با ابوبكر بيعت كردند، نجنگيدي و شمشير نزدي؟ و از هنگامي كه به عراق آمده اي در هر سخن و خطبه اي كه با ما داشته اي نبوده كه در پايان آن پيش از به زير آمدن از منبر نگويي كه: «به خدا سوگند! من از خود مردم به آنان سزاوارترم، از پگاه درگذشت رسول خدا هماره به من ستم شده است»؛ پس چرا در دفاع از حقت شمشير نزدي؟!
علي عليه السلام فرمود: اي پسر قيس! گفتي و حال پاسخ را بشنو؛ اين ترس و فرار از مرگ نبود كه مرا از آن بازداشت، من بيش از هر كسي مي دانم كه آنچه نزد خداوند است برايم از دنيا و آنچه در آن است بهتر مي باشد؛ ولي آنچه مرا از شمشير كشيدن بازداشت وصيت و پيمان رسول خدا با من بود. رسول خدا صلّي اللَّه عليه و اله و سلّم مرا از آنچه امّت پس از حضرتش با من خواهند كرد خبر داده بود؛ بنابراين هنگامي كه كردار امت را با خود ديدم بيش از آنچه از پيش مي دانستم كه رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلّم به من گفته بود، نبود. گفتم: اي رسول خدا! آنك كه چنان شود چه وصيت و سفارشي به من داريد؟
فرمود: «اگر ياراني يافتي با آنان جهاد كن و اگر نيافتي دست نگهدار و خون خويش حفظ كن تا كه براي برپايي دين و كتاب خدا و سنت من ياراني بيابي».
رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلّم مرا خبر داد كه به زودي امّت مرا رها خواهند كرد و با فردي جز من بيعت خواهند نمود و جز مرا پيروي خواهند كرد. رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلّم مرا خبر داد كه من نسبت به او مانند هارونم نسبت به موسي، و اندكي پس از حضرتش سرنوشت امّت همانند هارون و پيروانش و گوساله و گوساله پرستان خواهد شد آنك كه موسي به هارون گفت: اي هارون! چرا هنگامي كه ديدي گمراه شدند، از آنان جدا نشدي، آيا مي خواستي مرا نافرماني كني؟! «گفت: اي برادر! اين قوم مرا ناتوان ساختند و نزديك بود مرا بكشند» و گفت: اي برادر! مرا سرزنش مكن، ترسيدم كه بگويي ميان بني اسرائيل جدائي انداختي و وصيتم را بكار نبستي! يعني هنگامي كه موسي هارون را به جاي خود بر آنان گمارد، به وي فرمود اگر گمراه شدند و ياراني يافت با آنان جهاد كند و اگر نيافت دست نگهدارد و خون خويش را حفظ كند و پراكنده شان نسازد. و من ترسيدم كه برادرم رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلّم به من چنين گويد كه: چرا ميان امت پراكندگي افكندي و وصيتم را به كار نبستي، به تو گفتم كه اگر ياراني نيافتي دست نگهداري و خون خود و اهل بيت و پيروانت را حفظ كني؟
پس از درگذشت رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلّم مردم به ابوبكر روي آوردند و با وي بيعت كردند، در حالي كه من سرگرم غسل و دفن رسول خدا بودم. سپس به قرآن پرداختم و با خود عهد بستم كه جز براي انجام نماز ردايي برنگيرم و پاي بيرون ننهم تا كه قرآن را در كتابي گرد آورم و چنين كردم، سپس فاطمه را برداشتم و دست پسرانم حسن و حسين را گرفتم و به خانه يكايك مجاهدان بدر و پيشگامان در اسلام از مهاجران و انصار رفتم و آنان را در باره حقّم به خدا سوگند دادم و آنان را به ياري خويش فراخواندم، از همه آنان تنها چهار نفر به دعوتم پاسخ دادند: سلمان، ابوذر، مقداد، و زبير. از خاندانم نيز كسي نبود تا از من پشتيباني كند؛ حمزه در نبرد احد كشته شده بود و جعفر در نبرد موته، من بودم و دو عامي تندخوي بدبخت ناتوان خوار؛ عباس و عقيل كه تازه از كفر به اسلام روي آورده بودند. مردم مرا ناخوش داشتند و رها كردند، آن گونه كه هارون به برادرش گفت، گفتم: اي برادر! همانا كه اين قوم مرا ناتوان ساختند و نزديك بود مرا بكشند»، هارون برايم الگوي نيكويي است و عهد و پيمان رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلّم برايم حجّتي نيرومند!.
 سليم بن قيس ، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص666.


ودر سخنی دیگر فرمود:

قسم به كسي كه دانه را شكافت و مردمان را خلق كرد اگر روزي كه با ابوبكر بيعت شد ـ كه تو به خاطر آن بر من عيب مي گيري ـ چهل سرباز داشتم كه هر كدام بينش آن چهار نفر را كه يافتم داشتند، به طور قطع دست خود را كوتاه نمي نمودم و در مقابل اين قوم مي ايستادم؛ وليكن من پنجمي (براي اين چهار نفر) پيدا نكردم؛ پس ( خود را) نگاه داشتم.
اشعث گفت: اين چهار نفر چه كساني بودند يا امير المومنين؟ فرمود: سلمان و ابوذر و مقداد و زبير بن صفيه پيش از شكستن بيعت من؛ پس بدرستي كه او با من دو بار بيعت كرد؛ بار اول همان بود كه به آن وفا كرد؛ هنگامي كه با ابوبكر بيعت كردند چهل نفر از مهاجرين و انصار به نزد من آمدند و با من بيعت كردند و زبير در ميان ايشان بود. به آن ها دستور دادم كه فردا صبح با سري تراشيده همراه با سلاح درب خانه من جمع شوند؛ كسي از ايشان به وعده خود براي من وفا نكرد و كسي از ايشان مرا تصديق نكرد؛ مگر چهار نفر؛ سلمان و ابوذر و مقداد و زبير….
 سليم بن قيس ، كتاب سليم، ص669.

 

و نيز فرمود:


دست فاطمه و دو فرزندم حسن و حسين را گرفته و نزد اهل بدر و سابقين رفتم وآنان را بر گرفتن حق خودم قسم داده و به ياري خويش دعوت كردم؛ كسي از ايشان جز چهار نفر به من پاسخ نداد؛ سلمان و ابوذر و مقداد و زبير؛ افرادي كه براي كمك به آنان دل بسته بودم همه رفتند… قسم به كسي كه محمد را به حق فرستاد اگر در روزي كه با ابوبكر بيعت شد چهل نفر مي يافتم در راه خدا مي جنگيدم تا وظيفه ام را انجام داده باشم.
 الاحتجاج،طبرسی ج 1 ص 98


و در روايت ديگري فرمود:


قسم به خدا اگر به اندازه تعداد ياوران طالوت يا تعداد اهل بدر نيرو داشتم و ايشان با شما دشمني مي كردند ( ياور من مي شدند) شما را با شمشير مي زدم تا به حق باز گرديد و به راستي ميل كنيد؛ پس آن بهتر بود براي جمع كردن فاصله ها و نگهداشتن آرامش.
 الأصول من الكافي،مرحوم کلینی ج 8 ص 32.



با بهره گیری از :موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج) با رجوع به اصل منابع


 نظر دهید »

شوق پرواز

18 اسفند 1394 توسط hosna

اكنون پدرش در جوار رحمت حق جای گرفته بود، هفت روز بود كه ناله فاطمه عليها السّلام آرام نمى ‏شد. هر روزى كه مى‏ گذشت گريه حضرت زهرا از روز گذشته بيشتر مى ‏شد، در ميان اهل زمين و اصحاب و خويشاوندان و دوستان كسى نبود كه حزن و غم و اندوه وى از بانوى من فاطمه زهرا شديدتر باشد. غم و غصه بانوى من همچنان زياد مى ‏شد و گريه ‏اش شدّت مى ‏گرفت.در روز هشتم فاطمه كليه غم و اندوه درونى خود را ظاهر كرد و به علّت كم طاقتى خارج شد و فرياد كشيد، گويا با دهان مبارك پيامبر سخن مى‏ گويد. حضرت فاطمه پس از فوت پدر بزرگوارش مدت بيست و هفت روز اين برنامه را انجام مى ‏داد، آنگاه مريض شد … .( زندگانى حضرت زهرا عليها السلام( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى‏،ص609)


او به سختی بيمار شده بودو خوب می دانست كه اين بيماری مقدمه مرگ او است.

فاطمه علیها سلام فرمود: اى ابو الحسن! من امروز خواب ديدم كه پدر بزرگوارم در ميان قصرى ازجواهرات سفيد است، چون مرا ديد فرمود:«والله اني لاشد شوقا منك الي لقائك»دخترم! نزد من بيا، زيرا من مشتاق تو هستم.
گفتم: پدر جان! به خداوند سوگند كه من بيشتر شوق ملاقات تو را دارم.
پدر فرمود: تو امشب نزد من خواهى بود.
گفتار پدرم هميشه راست است و به وعده خود وفا خواهد كرد.(همان)

 نظر دهید »

بشارت پرواز

18 اسفند 1394 توسط hosna

لحظات وداع پدر است. دختر چون ضعف غالب بر پدر را می بیند بغض به شدت گلویش را می فشارد واشک بر گونه هایش چون سیل روان جاری می گردد. پدر نیزدر حالی که با چشمان پراز اشک به چهرۀ بی مثال دخترمی نگرد … :


سليم بن قیس هلالی مى ‏گويد: از سلمان فارسى شنيدم كه مى ‏گفت:

در مرضى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از دنيا رفت نزد آن حضرت نشسته بودم. حضرت زهرا عليها السّلام وارد شد و چون حال ضعف پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را ديد بغض گلويش را گرفت بطورى كه اشك بر گونه‏ هايش جارى شد.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: دخترم، چرا گريه مى‏ كنى؟ عرض كرد: يا رسول اللَّه، بعد از تو بر خودم و بر فرزندانم از بى ‏اعتنائى مردم و تضييع حقّمان مى‏ ترسم.


آل محمد عليهم السّلام منتخبين خدا در زمين‏


پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در حالى كه چشمانش اشك آلود شده بود فرمود: اى فاطمه، مگر نمى ‏دانى ما اهل بيتى هستيم كه خداوند براى ما آخرت را بر دنيا ترجيح داده و فنا را بر همه خلقش حتمى نموده است.
خداوند تبارك و تعالى توجّهى به زمين نمود و مرا از ميان آنان انتخاب كرد و به پيامبرى برگزيد. سپس براى بار دوم توجّهى به زمين نمود و همسر تو را انتخاب كرد، و به من دستور داد تا تو را به ازدواج وى در آورم، و او را بعنوان برادر و وزير و وصىّ و جانشين خود در امّتم قرار دهم.
پس پدر تو بهترين انبياء و رسولان خداوند است، و شوهر تو بهترين اوصياء و وزيران است، و تو اوّل كسى از خاندان من هستى كه به من ملحق مى‏شوى.
سپس خداوند توجّه سومى به زمين كرد و تو را و يازده نفر از فرزندانت و فرزندان برادرم و شوهرت را كه از نسل تو هستند «1» انتخاب نمود.


معرفى دوازده امام عليهم السّلام‏

پس تو سيّده زنهاى اهل بهشت هستى، و دو پسرت حسن و حسين دو آقاى جوانان اهل بهشتند، و من و برادرم و يازده امام- كه جانشينان من تا روز قيامت هستند- همگى هدايت‏كننده و هدايت‏شده‏ايم.
اوّلين نفر از جانشينان پس از برادرم، حسن است و بعد از او حسين و سپس نه نفر از فرزندان حسين، كه در بهشت در يك منزل خواهند بود. منزلى از منزل من به خدا نزديك‏تر نيست ، و سپس منزل ابراهيم و آل ابراهيم است.


كرامت خداوند به حضرت زهرا عليها السّلام‏

دخترم، آيا نمى ‏دانى از جمله كرامت‏ هاى خداوند بر تو آن است كه تو را به ازدواج بهترين امتم و بهترين اهل بيتم در آورده است. او كه در قبول اسلام از همه پيشتر، در حلم و بردبارى از همه بالاتر، در علم از همه بيشتر، روحش از همه بزرگوارتر، زبانش راستگوتر، قلبش شجاعتر، دستش بخشنده‏تر، نسبت به دنيا از همه زاهدتر، و در كوشش و جديّت از همه شديدتر است.
حضرت زهرا عليها السلام از آنچه پدرش فرمود مسرور و خوشحال شد.


مشاهده در :کتاب اسرار ال محمد، ترجمه کتاب سلیم ،  سليم بن قيس هلالی- اسماعيل‏انصارى زنجانى خوئينى، ص202

 نظر دهید »

آموزه های همسرداری حضرت زهرا(س)

18 اسفند 1394 توسط hosna

 

بی شك  نقش محوري و تعيين كننده زنان در زندگی خانوادگی قابل انکار نیست، ادعای اینکه در جوامعی كه هنوز كانون خانواده به حيات گرمی می بخشد، زن نقش اول را ايفا می كند، گزافه نیست چراکه اوست كه روابط را تعيين می كند اوست كه خانواده را رهبری می كند، شكيبايی زنان است كه به مردان در مشكلات تحمل می دهد و اگر او فشاری بياورد، مرد زبون تن به هر ذلتی خواهد داد.هرچند مرد قيافه رياست می گيرد اما با دقتی همين قيافه هم با سياست زن است.

اگر روزی زنان به آنچه داشتند قانع می شدند، مردان چه عظمتی كسب می كردندوچه كانونهاي سردي كه باز عشق، گرمی بخش آن می شد.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهابعنوان دختر محمد (صلی الله علیه واله) پيشواي مسلمانان، و همسر علي (علیه السلام) امام و مقتدا، و خود نيز به عنوان معصوم و حجت خدا، درزندگی بسیار قناعت پیشه بود. اوساده زیستی وقناعت را در منزل پدر تمرين كرد و تا زماني كه اوضاع اقتصادي مسلمانان سر و سامان نگرفته بود، در منزل علي (علیه السلام) با آن مأنوس شده بود. در روایات آمده است که:

روزي علی (ع) وارد خانه شد گفت: فاطمه! چيزي براي خوردن داري؟ گفت: به خدايي كه پدرم را به پيامبري برگزيد، هيچ چيز برايخوردن نيست، اگر چيزي هم بود تو را بر خود و بچه ها مقدم مي داشتم، علي (ع) گفت: فاطمه! چرا مرا خبر نمي كني تا برايتان چيزي تهيه كنم؟

فاطمه (س) گفت: «اني استحي من الله ان اُكلفك ما لا تقدر عليه: من از پيشگاه خداوند خجالت مي كشم كه تو را به كاري كه توان آن را نداري وادار كنم.» 

ينابيع الموده ج 2 ص 24، کشف الغمه ج 1 ص 469

 نظر دهید »

تا پای جان از امام زمانش دفاع کرد

17 اسفند 1394 توسط hosna


بعد از رحلت پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله، اتفاقات بسیار ناگواری در جامعه اسلامی به وقوع پيوست. غاصبان ولايت چندين هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله عليها) آوردند و در هجوم آخر، حرمت خاندان وحی را به طور کامل زير پا گذاشتند و درب خانه را به آتش کشيدند و وارد خانه شدند. در اين ميان، حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) نهايت رشادت و پايمردی را از خود نشان دادند و ابتدا آنها را نسبت به وصايای پيامبر صلی الله عليه و آله نسبت به اين خاندان ياد آور شدند؛ بعد از اينکه پندها و نصايح حضرت از سوی آنها با بی شرمی تمام زير پا گذاشته شد، ابتداء حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) ، مانع از ورود آنها به خانه شدند؛ علی رغم اين مجاهدت، آنها وارد خانه شدند؛ آنها قصد داشتند به زور امير المؤمنين را براي بيعت به مسجد ببرند، اما با مقامت و پايداري حضرت زهرا (سلام الله عليها) مواجه شدند و ايشان خود را حائل بين منافقين و امير المؤمنين (عليه السلام) قرار دادند و از ناحيه منافقين ضرباتی سنگينی بر ايشان وارد شد و سرانجام با شهادت خود در اين راه، قيمت دفاع از امام خود را پرداختند:


ثم إن أبا بكر بعث عمر بن الخطاب إِلى علي ومن معه ليخرجهم من بيت فاطمة رضي الله عنها، وقال: إِن أبوا عليك فقاتلهم. فأقبل عمر بشيء من نار على أن يضرم الدار، فلقيته فاطمة رضي الله عنها وقالت: إِلى أين يا ابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم، أو تدخلوا فيما دخل فيه الأمة.
ابو بكر عمر را به نزد علی و کسانی که با او بودند، فرستاد تا ايشان را از خانه فاطمه بيرون آورد و گفت اگر ممانعت كردند پس با ايشان جنگ كن. پس عمر با مقداري آتش به سمت ايشان آمد تا خانه را به آتش بكشد. پس فاطمه (عليها السلام) او را ديد و گفت به كجا می روی ای فرزند خطاب.؟ آيا آمده اي كه خانه ما را به آتش بكشی؟ گفت آری مگر اينكه همان كاری را انجام دهيد كه مردم كردند.
المختصر في أخبار البشر، أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي بن محمود….ج1 ص156


بعد از این تهديدات،  جسارت های بعدی آغاز شد.  زمانی که منافقين داخل بيت وحی شدند و حضرت زهرا (سلام الله عليها) برای دفاع از امام خويش، وجود خود را سپر بلای امير المؤمنين کرد وجان شريفش را در راه امامت تقديم کرد وفرزند 6 ماهه او به شهادت رسيد.


قَد كَانَ قُنْفُذٌ لَعَنَهُ اللَّهُ ضَربَ فاطِمة ع بِالسَّوْطِ حِينَ حَالَت بَينَهُ وَ بَيْنَ زَوجِهَا وَ أَرسَلَ إِلَيهِ عُمَرُ إِنْ حَالَت بَينَكَ وَ بَينَهُ فَاطِمَةُ فَاضرِبهَا فَأَلجَأَهَا قُنْفذٌ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَى عِضادَةِ بَاب‏ بيتهَا وَ دَفَعهَا فَكَسَرَ ضِلْعهَا مِن جَنبِهَا فَأَلقَت جَنِيناً مِنْ بَطنِهَا فَلَم تَزَل صَاحِبَةَ فِرَاشٍ حَتَّى مَاتَت صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهَا مِن ذَلِكَ شَهِيدة
هنگامی كه فاطمه (سلام الله عليها) خود ميان شوهرش و قنفذ قرار داد ، قنفذ ـ كه خدا او را لعنت كند ـ او را با تازيانه زد ، عمر هم پيام فرستاد كه اگر فاطمه بين تو و او (علی (عليه السلام)) مانع شد او را بزن. قنفذ حضرت زهرا را به سمت چهارچوب در خانه اش كشاند و در را فشار داد طوری كه استخوانی از پهلويش شكست و جنين او كه درشكم در سقط شد وحضرت زهرا (سلام الله عليها) از بستر جدا نشد تا به خاطر آن از دنيا رفت.
هلالي، سليم بن قيس ، كتاب سليم بن قيس هلالي، ج‏2 ؛ ص588


شایسته است که هر شیعه ومحبّ آن حضرت، به تأسی از رفتار ومنش آن بانوی بی همتا ، با معرفت به امام زمانش خود وخانواده اش  هوای مولایش را داشته، همواره یک منتظر واقعی بماند و تا بی نهایت  به دفاع از ایشان بپردازد.   

 نظر دهید »

تحمل مشکلات وسازش با سختی های زندگی

17 اسفند 1394 توسط hosna


یکی از مواردی که در منابع شيعه وسني به آن اشاره شده ،ساده زيستي، تعامل و سازش حضرت زهرا (سلام الله عليها) با ناملايمات وسختي هاي زندگي است.

حضرت امیرالمومنین علیه السلام در این مورد به مردی از قبیله بنی اسد چنین فرمودند:

آيا نمي‌خواهى از خودم و فاطمه (وضع زندگي) زهرا (سلام الله عليها) برايت حکايتي بيان کنم، فاطمه ( سلام الله عليها) عليها در خانه من بود، و به تنهائى آب از چاه مى ‏كشيد و بند مشك، سينه او را مجروح كرده بود و با آسياب گندم را آرد ميكرد به حدّى كه دستهايش تاول زده بود، و آنقدر خانه را جارو كرده بود، كه جامه‏ اش خاك آلود و كثيف شده بود، و آن قدر آتش در زير ديگ روشن كرده بود كه لباسهايش آلوده شده بود و از اين تلاشها آسيب زياد به او رسيده بود. روزى من به او گفتم: اگر نزد پدرت ميرفتى و از آن حضرت تقاضاى خدمتگارى ميكردى، تا حدّى مشقت اين كارها از تو برداشته شود، فاطمه (سلام الله عليها) نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رفت و ديد عده اي پيش آن حضرت نشسته و مشغول صحبت‏ هستند و خجالت كشيد كه درخواست خود رابيان كند و به منزل برگشت و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فهميد كه دخترش براى كارى آمده بوده است، ولى به خاطر خجالت برگشته است، فرداى آن روز در حالى كه ما هر دو در بستر استراحت بوديم، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به خانه ما آمد و از بيرون خانه فرمود: السّلام عليكم، ما به خاطر وضعيتي که داشتيم, پاسخ نداديم، بار ديگر آن پيامبر صلي الله عليه و آله ما را صدا فرمود: السّلام عليكم و ما همچنان پاسخ نداديم، بار سوّم فرمود: السّلام عليكم و اين بار ما ترسيديم كه اگر جواب ندهيم آن حضرت برگردند، زيرا كه عادتشان بود كه سه بار بيرون از خانه سلام ميکردند، اگر به آن حضرت پاسخ مى ‏دادند وارد مي شدند، و اگر صاحب خانه جواب نمي داد آن حضرت بازمى‏ گشت. بنابراين گفتيم عليک السلام اى رسول خدا (صلي الله عليه و آله) داخل شويد، و آن حضرت (صلي الله عليه و آله) داخل شد و در همان حالت كه ما بوديم بالاى سر ما نشست آنگاه فرمود: اى فاطمه، ديروز چه درخواستي داشتى كه نزد پدرت آمدى؟ فاطمه پاسخ نداد و من ترسيدم اگر جواب ايشان را ندهم برخيزد و برود پس سر خود را از ملافه بيرون آورده و عرض كردم: من شما را از آن با خبر مى ‏كنم اى رسول خدا (صلي الله عليه و آله) ، ماجرا چنين است كه دختر شما آنقدر آب از چاه كشيده كه آن روى سينه‏اش اثر گذاشته، و چندان آسياب گردانده كه دست هايش تاول زده‏ است و آن قدر خانه را جارو و نظافت كرده كه جامه‏ هايش غبار آلود شده است و چندان زير ديگ آتش روشن كرده كه لباسهايش دود آلود و سياه شده است و من باو گفتم: اگر نزد پدرت ميرفتى و از ايشان تقاضاى خادم مى‏ كردى بار اين مشقّت و رنج اين همه كار را از دوش تو بر داشته مي شد، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله پس از شنيدن ماجرا و درخواست ما فرمود: آيا مى ‏خواهيد چيزى به شما بياموزم كه برايتان از خادم بهتر باشد؟ وقتي به رختخواب رفتيد، سى و چهار بار «اللَّه أكبر» بگوئيد و سى و سه بار «سبحان اللَّه» و سى و سه بار «الحمد للَّه» بگوئيد. در اين هنگام حضرت فاطمه (عليها السّلام) كه تا اين زمان ملحفه را روى سر خود كشيده بود سر خود را بيرون آورد و گفت: «رضيت عن اللَّه و عن رسوله، رضيت عن اللَّه و عن رسوله». (من از خدا و رسولش راضى شدم من از خدا و رسولش راضى شدم )
من لا يحضره الفقيه ، شيخ صدوق (ره)، ج 1، ص 320- 321 


لذا چه زیبا و شايسته است که اين خصلت اخلاقي به عنوان عامل ارزشمند در زندگي روزمره ما، مورد توجه قرار گيرد، چراکه الگوبرداري اقتضاء می کند، الگو گيرنده، اگر اعمالش با الگو، مطابقت کامل نداشت، حداقل، رفتار و افکارش با الگو، مشابهت و نزديکی داشته باشد و در جهت نزديک تر شدن به نقطه آرمانی ، تلاش کند.


__________________________________________________________

أن أمير المؤمنين (عليه السلام) قال لرجل من بني سعد : ألا أحدثك عني وعن فاطمة الزهراء أنها كانت عندي فاستقت بالقربة حتى أثر في صدرها ، وطحنت بالرحى حتى مجلت يداها ، وكسحت البيت حتى اغبرت ثيابها ، وأوقدت تحت القدر حتى دكنت ثيابها فأصابها من ذلك ضر شديد ، فقلت لها : لو أتيت أباك فسألته خادما يكفيك حر ما أنت فيه من هذا العمل ، فأتت النبي صلى الله عليه وآله فوجدت عنده حداثا فاستحيت فانصرفت ، فعلم صلى الله عليه وآله أنها قد جاءت لحاجة فغدا علينا ونحن في لحافنا فقال : السلام عليكم ، فسكتنا واستحيينا لمكاننا ، ثم قال : السلام عليكم فسكتنا ، ثم قال : السلام عليكم فخشينا إن لم نرد عليه أن ينصرف وقد كان يفعل ذلك فيسلم ثلاثا فإن أذن له وإلا انصرف ، فقلنا : وعليك السلام يا رسول الله أدخل ، فدخل وجلس عند رؤوسنا ثم قال : يا فاطمة ما كانت حاجتك أمس عند محمد ؟ فخشيت إن لم نجبه أن يقوم ، فأخرجت رأسي فقلت : أنا والله أخبرك يا رسول الله انها استقت بالقربة حتى أثر في صدرها ، وجرت بالرحى حتى مجلت يداها ، وكسحت البيت حتى اغبرت ثيابها ، وأوقدت تحت القدر حتى دكنت ثيابها فقلت لها : لو أتيت أباك فسألته خادما يكفيك حر ما أنت فيه من هذا العمل ، قال : أفلا أعلمكما ما هو خير لكما من الخادم ؟ إذا أخذتما منامكما (فكبرا أربعا وثلاثين تكبيرة ، وسبحا ثلاثا وثلاثين تسبيحة ، واحمدا ثلاثا، فأخرجت فاطمة عليها السلام رأسها وقالت : رضيت عن الله وعن رسوله رضيت عن الله وعن رسوله.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35
  • ...
  • 36
  • ...
  • 37
  • 38
  • 39
  • ...
  • 40
  • ...
  • 41
  • 42
  • 43
  • ...
  • 136

أَحسَنُواالحُسنـــىٰ

باسلام واحترام مقدم میهمانان عزیز را به وبلاگ مذهبی « أَحسَـــنُـواالْحُسنـــىٰ » خوش آمد می گویم. نام این وبلاگ برگرفته از آیۀ زیبای 26 سوره مبارکۀ یونس(ع) ، و هدف از ایجادآن، اشاعه و نشر فرهنگ ومعارف اسلامی ،کلام وحی واهل بیت(علیهم السلام) می باشد. امیدوارم بنده را با نظرات ارزشمنــد خود یاری نمایید. ان شـــاءالله

موضوعات

  • همه
  • همه موضوعات
  • تفسیر
  • احادیث
  • حکایات
  • اخبارتشیع
  • شبهات
  • کتاب شناسی
  • درمحضرمولا امیرالمومنین ع
  • مناسبت ها
    • محرم الحرام
      • آیات حسینی
      • روز نگار عاشورا
      • پرسمان حسینی
      • احکام عزاداری
      • کرامات الحسین(ع)
      • پای درس امام حسین(ع)
      • فضایل ااحسین(ع)
      • اعمال محرم
      • امام حسین از دیدگاه اندیشمندان جهان
      • سبک تربیت فرزند حسینی
      • امام حسین از دیدگاه اهل سنّت
      • سیرۀ امام حسین در اندیشۀ شهداء
      • اشعار حسینی
      • حکایات
      • مداحی
    • صفرالمظفر
      • شهادت دُردانۀ حسین(ع)
      • اربعین حسینی
      • آثار وبرکات زیارت امام حسین(ع)
      • شهادت کریم اهل بیت(ع)
        • مناظرات حضرت
        • حکایات الکریم
        • کرامات الکریم
        • تربیت حسنی
        • واپسین روزها
      • رحلت رسول الله(ص)
        • واپسین لحظات
      • شهادت عالم ال محمد(ص)
        • سیرۀ رضوی
        • حکایات رضوی
    • ربیع الاول
      • پای درس امام عسکری(ع)
      • طلوع خورشید مکه
        • نظرمفتیان وهّابی پیرامون جشن میلاد نبی(ص)
        • نظر اهل سنت درجشن میلادنبی(ص)
    • ربیع الثانی
      • وفات کریمۀ اهل بیت سلام الله علیها
        • روایات درفضیلت زیارت
        • مختصری از تاریخچۀ حرم
        • احادیث منقول از حضرت معصومه(س)
        • کرامات الکریمه
        • چهل حدیث قم واهل قم
          • حضرت رسول(ص)
          • حضرت امیر المومنین(ع)
          • حضرت امام صادق(ع)
          • حضرت امام کاظم(ع)
          • حضرت امام رضا(ع)
          • حضرت امام هادی(ع)
          • حضرت امام عسکری(ع)
      • طلـــوع خورشیـــد یازدهم
      • سیدالکریم،حضرت عبدالعظیم(ع)
    • جمادی الاول
      • ولادت حضرت زینب(س)
      • بانوی بی نشان(ایام فاطمیه)
        • پرسمان فاطمی
        • درانتظار شهادت
        • احادیث فاطمی
        • حکایات وفضایل حضرت زهرا(س)
        • کتابشناسی فاطمی
        • آموزه های زندگانی حضرت زهرا(س)
    • جمادی الثانی
    • رجب المرجب
    • شعبان المعظم
    • رمضان الکریم
      • ضیافت الهی
      • قمرماه رمضان
      • اسرار عبادات
      • دلنوشته های ماه رمضانی
      • در محضر قرآن
    • شوال
      • شهادت
    • ذی القعده
      • عالم آل محمد(ع)
        • کرامات الرضویه
          • به روایت اهل سنت
          • به روایت شیعه
      • میلادشمس الشموس
        • پرسمان رضوی
      • شهادت جوادالائمه(ع)
        • پرسمان جوادالائمه(ع)
    • ذی الحجه
      • پیوند آسمانی
      • داستانهای صوتی حج
      • عید ولایت وامامت
      • روزمباهله ونزول آیه تطهیر
      • روز خانواده
      • میلاد امام هادی(ع)
    • هفته دولت
    • هفته دفاع مقدس
    • ویژۀ دهۀ فجر
    • بصیرت سیاسی، انتخابات
  • درمحضر بزرگان
    • پندها وآموزه ها
    • دستورات
    • توصیه ها
    • طنز
  • اشعار
  • آدینه موعود
  • تصاویر
  • طوفان جاهلیت
  • پرسش وپاسخ
  • اخلاقی-تربیتی
  • آیات طلایی
  • صادق آل محمد(ع)
    • *حکایات وکرامات امام صادق (ع)
    • *پای درس امام صادق (ع)
    • امام صادق(ع)وعلماءاهل سنت
    • روایات مهدوی امام صادق(ع)
    • شاگردان امام صادق(ع)
    • گنج های بزرگ دنیا از زبان امام صادق(ع)
    • جوانان درکلام امام صادق(ع)
    • وصیت ها
  • از وهابیت بیشتر بدانیم
    • کلیپ های دیدنی
  • آزمون پایان دوره
تاریخ روز

همراه با قــــرآن در بهار قــــرآن

آیه قرآن تصادفی

لبخندهای پشت خاکریز

مهدویت امام زمان (عج)

جستجو

پیوند ها

  • دختر فاطمه ام
  • عفاف وحجاب
  • رهبرمعظم
  • ولایت
  • موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج

ز یارت عاشورا

زیارت عاشورا

عکس

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

آیه قرآن
  • هدیۀ صلوات شما به چهارده معصوم علیهم السلام هنگام خوندن مطالب صدقۀ جاریه ای باشدبرای روز مبادایتان .
  • تماس