تا پای جان از امام زمانش دفاع کرد
بعد از رحلت پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله، اتفاقات بسیار ناگواری در جامعه اسلامی به وقوع پيوست. غاصبان ولايت چندين هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله عليها) آوردند و در هجوم آخر، حرمت خاندان وحی را به طور کامل زير پا گذاشتند و درب خانه را به آتش کشيدند و وارد خانه شدند. در اين ميان، حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) نهايت رشادت و پايمردی را از خود نشان دادند و ابتدا آنها را نسبت به وصايای پيامبر صلی الله عليه و آله نسبت به اين خاندان ياد آور شدند؛ بعد از اينکه پندها و نصايح حضرت از سوی آنها با بی شرمی تمام زير پا گذاشته شد، ابتداء حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) ، مانع از ورود آنها به خانه شدند؛ علی رغم اين مجاهدت، آنها وارد خانه شدند؛ آنها قصد داشتند به زور امير المؤمنين را براي بيعت به مسجد ببرند، اما با مقامت و پايداري حضرت زهرا (سلام الله عليها) مواجه شدند و ايشان خود را حائل بين منافقين و امير المؤمنين (عليه السلام) قرار دادند و از ناحيه منافقين ضرباتی سنگينی بر ايشان وارد شد و سرانجام با شهادت خود در اين راه، قيمت دفاع از امام خود را پرداختند:
ثم إن أبا بكر بعث عمر بن الخطاب إِلى علي ومن معه ليخرجهم من بيت فاطمة رضي الله عنها، وقال: إِن أبوا عليك فقاتلهم. فأقبل عمر بشيء من نار على أن يضرم الدار، فلقيته فاطمة رضي الله عنها وقالت: إِلى أين يا ابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم، أو تدخلوا فيما دخل فيه الأمة.
ابو بكر عمر را به نزد علی و کسانی که با او بودند، فرستاد تا ايشان را از خانه فاطمه بيرون آورد و گفت اگر ممانعت كردند پس با ايشان جنگ كن. پس عمر با مقداري آتش به سمت ايشان آمد تا خانه را به آتش بكشد. پس فاطمه (عليها السلام) او را ديد و گفت به كجا می روی ای فرزند خطاب.؟ آيا آمده اي كه خانه ما را به آتش بكشی؟ گفت آری مگر اينكه همان كاری را انجام دهيد كه مردم كردند.
المختصر في أخبار البشر، أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي بن محمود….ج1 ص156
بعد از این تهديدات، جسارت های بعدی آغاز شد. زمانی که منافقين داخل بيت وحی شدند و حضرت زهرا (سلام الله عليها) برای دفاع از امام خويش، وجود خود را سپر بلای امير المؤمنين کرد وجان شريفش را در راه امامت تقديم کرد وفرزند 6 ماهه او به شهادت رسيد.
قَد كَانَ قُنْفُذٌ لَعَنَهُ اللَّهُ ضَربَ فاطِمة ع بِالسَّوْطِ حِينَ حَالَت بَينَهُ وَ بَيْنَ زَوجِهَا وَ أَرسَلَ إِلَيهِ عُمَرُ إِنْ حَالَت بَينَكَ وَ بَينَهُ فَاطِمَةُ فَاضرِبهَا فَأَلجَأَهَا قُنْفذٌ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَى عِضادَةِ بَاب بيتهَا وَ دَفَعهَا فَكَسَرَ ضِلْعهَا مِن جَنبِهَا فَأَلقَت جَنِيناً مِنْ بَطنِهَا فَلَم تَزَل صَاحِبَةَ فِرَاشٍ حَتَّى مَاتَت صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهَا مِن ذَلِكَ شَهِيدة
هنگامی كه فاطمه (سلام الله عليها) خود ميان شوهرش و قنفذ قرار داد ، قنفذ ـ كه خدا او را لعنت كند ـ او را با تازيانه زد ، عمر هم پيام فرستاد كه اگر فاطمه بين تو و او (علی (عليه السلام)) مانع شد او را بزن. قنفذ حضرت زهرا را به سمت چهارچوب در خانه اش كشاند و در را فشار داد طوری كه استخوانی از پهلويش شكست و جنين او كه درشكم در سقط شد وحضرت زهرا (سلام الله عليها) از بستر جدا نشد تا به خاطر آن از دنيا رفت.
هلالي، سليم بن قيس ، كتاب سليم بن قيس هلالي، ج2 ؛ ص588
شایسته است که هر شیعه ومحبّ آن حضرت، به تأسی از رفتار ومنش آن بانوی بی همتا ، با معرفت به امام زمانش خود وخانواده اش هوای مولایش را داشته، همواره یک منتظر واقعی بماند و تا بی نهایت به دفاع از ایشان بپردازد.