• تماس  
  • زیارت عاشورا

بررسی دلایل ایمان ابوطالب(ع)- بخش دوم

03 تیر 1394 توسط hosna

یکی دیگر از دلایلی که برای اثبات ایمان جناب ابوطالب می توان به آن استناد کرد ،عملکردهای ایشان است که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

عملکردهای  ابوطالب

الف: استسقاء (طلب باران) أبوطالب با توسل به پيامبر ( ص):

جهلمة بن عرفطه مى‌گويد: به مسجد الحرام رسيديم،‌ ديديم قريش گروه گروه با صداى بلند طلب باران مى كردند. يكى از آن‌ها گفت: از لات و عزى كمك بخواهيد، ديگرى گفت: از مناة كه سومين آن‌ها است كمك بگيريد. پيرمرد زيبا روي، خوشكل و خوشچهره و نيك رأى گفت: ما از حق منحرف هستيم؛ در حالى باقى‌ماندگان ابراهيم و فرزندان اسماعيل در ميان ما است. گفتند: منظورت ابوطالب است؟ گفت: بلي. همگى به راه افتادند و من نيز همراهشان شدم، در خانه ابوطالب را كوبيديم، پس مردى زيبا روى كه بر اثر گرسنگى چهره‌اش زرد شده بود بيرون آمد، ايزارى داشت كه با آن خود را پوشانده بود،‌ همگى دور او را گرفتند و گفتند: اى ابوطالب ! بيان‌ها خشك شده و مردم دچار قحطى شده‌اند، پس بشتاب و براى ما طلب باران كن. ابوطالب گفت: وقتى خورشيد غروب كرد و باد از حركت ايستاد، خواهم آمد. وقتى خورشيد غروب كرد و يا نزديك غروب شد، ابوطالب از خانه خارج شد؛ در حالى كه همراه او جوانى بود كه همانند خورشيدى كه از پس ابر تاريك طلوع مى‌كند مى‌درخشيد و جوانان ديگرى او را همراهى مى‌كردند. ابوطالب او را گرفت، پشتش را به خانه كعبه چسپاند، زير بغل آن جوان را گرفت (دستان او را براى دعا بلند كرد) جوانان نيز اطراف او را گرفته بودند؛ در حالى كه در آسمان يك تكه ابر ديده نمى‌شد، ناگاه ابر از اين طرف و آن طرف جمع شدند و باران شديدى باريد، تا جائى بيابان‌ها و صحراها پر از آب شد،‌ در اين جا بود كه ابوطالب اين شعر را سرود:
سپيد چهره‌اى كه از بركت چهره نورانى او مردم از ابر باران ميطلبند، همو كه مايه دلخوشى بى‏پدران و پناه بيوه زنان است.
بى‏چاره‏گان بنى هاشم به او پناه مى‌برند و زمانى كه در كنار او هستند، در نعمت و بخشش بسر مى‌برند.
الدينوري در المجالسة وجواهر العلم، ج 1، ص 432؛الذهبي در تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 1، ص 53؛ السيوطي در الخصائص الكبرى، ج 1، ص 146 و… ازراویان این حدیث اند.

طبق اين روايت در زمانى كفار قريش لات و عزى را وسيله طلب باران قرار داده بودند، ابوطالب فرزند برادرش را پيش خداوند وسيله قرار مى‌دهد و به بركت او از خداوند طلب باران مى‌كند. و همان طور كه از زبان ابن التين نقل شد، اين روايت نشان مى‌دهد كه ابوطالب عليه السلام حتى قبل از نبوت رسول خدا صلى الله عليه وآله به اين اعتقاد قطعى رسيده بوده كه او در آينده به مقام پيامبرى خواهد رسيد.

 

ب: أبو طالب در ميلاد حضرت علي (ع)

حافظ گنجى شافعى در كفاية الطالب در داستان ولادت امير مؤمنان عليه السلام مى‌نويسد:

شبى كه حضرت على به دنيا آمد زمين نورانى شد پس ابوطالب از خانه بيرون آمد در حاليكه مى‌گفت:‌ اى مردم ولى خدا در كعبه به دنيا آمد و زمانى كه صبح شد داخل كعبه شد و مى‌گفت:

يا ربّ هذا الغَسَق الدُّجِيّ *** والقمر المنبلَج المُضِيّ
بَيِّن لنا من أمرك الخفي *** ماذا ترى في إسم ذا الصبي
پس از اين سخن، ابو طالب صداى هاتفى را شنيد كه ميگويد:
يا أهل بيت المصطفى النبي *** خصصتم بالولد الزكي
إنّ اسمَهُ من شامِخ العليّ *** عليّ اشتُقَّ من العلي
اى پروردگار اين تاريكى ظلمانى، و اى آفريننده ماه نورانى و تابان !
از راز نهانى خود براى ما آشكار ساز كه براى اين طفل چه نامى برميگزينى.
اى اهل بيت پيامبر مصطفى ! شما به فرزندى پاك ( از ديگران ) ممتاز شده‌ايد. - نام او از جانب خداى بزرگ على تعيين شده، و اين نام از لفظ على (كه يكى از صفات الهى است) مشتق گرديده است .
الگنجي الشافعي، كفاية الطالب في مناقب علي بن أبي طالب، ص406.

 

ج: أبو طالب و حديث يوم الدار:

طعنه قريش به ابوطالب:
بعد از سه سال دعوت مخفيانه مردم به دين اسلام آيه شريفه «وأنذر عَشيرَتك الاقْرِبين»( شعراء 214)( خويشان نزديك خود را انذار كن) نازل شد كه طبق آن پيامبر امر به دعوت خويشاوندان و بستگان نزديك خود به دين اسلام شد؛ به طورى كه طبرى مى‌نويسد:
از على بن ابيطالب عليه السلام نقل شده است كه فرمودند: زمانى كه اين آيه بر رسول خدا نازل شد (وانذر عشيرتك الاقربين)‌ حضرت رسول صلى الله عليه و آله مرا صدا زدند و فرمودند يا علي! خدا مرا امر كرده است كه خويشان نزديكم را به اسلام دعوت كنم.
پيامبر بعد از دعوت همه بستگان و صرف طعام در اولين خطبه خود براى خويشاوندان فرمودند:
سپس رسول خدا (ص) سخن گفته و فرمودند: ای بنی عبد المطلب، قسم به خدا که من در بين عرب جوانی را نمی شناسم که برتر از آنچه برای شما آورده ام، برای قومش آورده باشد.
من برای شما خير دنيا و آخرت را آورده ام؛ و خداوند به من دستور داده است که شما را به سوی آن دعوت کنم.
کداميک از شما من را در اين راه ياری خواهد کرد تا برادر من و وصى من و جانشين من در ميان شما باشد؟
همه مردم از آن سرباز زدند اما من (علی عليه السلام) که کوچکترين ايشان بودم گفتم: من ای رسول خدا در اين راه وزير شما خواهم بود.
پس ايشان گردن من را گرفته و فرمودند اين شخص برادر من و وصی من و خليفه من در ميان شما است؛ پس از او حرف شنوی داشته و اطاعتش کنيد.
همه قوم ايستاده و خنديدند و به ابو طالب گفتند: به تو دستور داده است که از پسرت حرف شنوی داشته و از او اطاعت کنی !!!
الطبري، تاريخ الطبري، ج 1، ص 542،سیوطی و…
اين طعنه و اشكال قريش بر ابى طالب نشان دهنده ايمان جناب ابوطالب به رسالت رسول الله؛ بلكه به وصايت امير المومنين بوده است در غير اين صورت معنا نداشت مشركين به هم پيمان و هم عقيده خود چنين طعنه بزنند و او را مسخره كنند.


د-ابوطالب عاقد پيامبر و خديجه:
خطبه عقد خوانده شده خديجه براى حضرت محمد صلى الله عليه و آله توسط جناب ابوطالب انجام گرفته است و جالبتر آنكه در ابتداى خطبه خدا را با اوصافى كه موحدين خطاب مى‌كنند خطاب كرده و خود را منتسب به ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام كرده است.
بسيارى از علماى اهل تسنن روايت خطبه خواندن ابى طالب عليه السلام را نقل كرده‌اند؛ از جمله آلوسى در تفسير خود مى‌نويسد:
اين مطلب صحت دارد كه ابوطالب (عليه السلام) در روز نكاح پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در حضور رؤساء قبيله مضر و قريش اين خطبه را خواند:
سپاس خداى را كه ما را از نسل ابراهيم و ذرّيّه اسماعيل قرار داد، و براى ما خانه‏اى نهاد كه مردمان گرد او طواف كنند، و نيز حرم امنى كه از اطراف جهان نعمت ها به سوى آن مى‌آورند، و ما را در ديار خود بر مردم فرمانروا قرار داد، آنگاه گفت: اين برادر زاده من محمّد بن عبد اللَّه بن عبد المطّلب با هيچ يك از مردان قريش سنجيده نشود جز آن كه برترى يابد، و با هيچ كس از آنان قياس نگردد، جز آن كه بزرگتر آيد اگر چه از مال دستش تهى است (لكن اين نقص نيست)؛ زيرا كه مال نصيبى ناپايدار و سايه‏اى زود گذر است، و اكنون او را به همسرى با خديجه رغبتى است و خديجه را بازدواج با او شوقى، و آنچه از مهريّه و صداق باشد بر عهده من خواهد بود چه نقدينه و چه بر ذمّه، و او داراى موقعيّت حسّاسى است شخصيّت و مرتبه‏اى رفيع دارد، و داراى زبانى است نرم و كاربر   (الآلوسي البغدادي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج 18، ص 51)

علاوه بردلایل فوق ،

ه: وصيّت أبوطالب به پيروي از رسول اللّه (ص)

و: حمايت بي دريغ از پيامبرگرامي در شعب ابيطالب

ز: تشويق رسول خدا (ص) به استواري در امر رسالت

نیزازجمله ادله است که به جهت اطاله کلام از توضیح آن صرف نظر می کنیم.

 

 

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصرعج

 نظر دهید »

بررسی دلایل ایمان ابوطالب(ع)- بخش اول

03 تیر 1394 توسط hosna

درقسمت قبلی شمه ای از ایمان حضرت ابوطالب ع وبرخی اقوال گفته شد. دراین قسمت به بررسی ادله  ایمان آن حضرت می پردازیم. به طور کلی دلایل مطرح شده در این زمینه را می توان به چند بخش تقسیم کرد:

1. اقرارهاى زبانى ابوطالب؛
2. عملكردهاى ابوطالب؛
3. ايمان ابوطالب در كلام پيامبر و موضع‌گيرى پيامبر در باره ابوطاب؛
4. روايات وارده از اهل بيت عليهم السلم در شأن جناب ابوطالب؛

6. اعتراف علماى بزرگ اهل سنت به ايمان ابوطالب؛
7. رد ادله واهى در كفر جناب ابوطالب؛

در این پست، به  بررسی دلیل اول،یعنی اقرارهای زبانی  خود جناب ابوطالب می پردازیم.

دلیل اول: اقرارهاى زبانى ابوطالب

از جمله مسائلى كه ايمان جناب ابوطالب و مسلمان بودن وى را ثابت مى‌كند شعرها و كلماتى است كه ابوطالب در عرصه‌هاى مختلف با تصريح به ايمان و مودت و حمايت از پيامبر سروده است كه در اين مجال برخى از كه دلالت واضحى بر مطلب دارند را بيان مى‌كنيم:

 * اشعارابوطالب ع

الف: ابن اسحاق مى‌گويد (بعد از نزول آيه تبت يدا ابى لهب) پس زمانى كه قريش بر عليه پيامبر هم‌پيمان شدند و آن اقدامات قبيح را بر ضد پيامبر انجام دادند ابو طالب گفت:
ألم تعلموا أنّا وجدنا محمداً *** رسولا كموسى خط في أولّ الكتب
تا اينكه گفت:
فلسنا وربّ البيت نُسلم أحمداً *** لعزّاءَ من عضّ الزمان ولا كربِ

آيا نمى‌دانيد ما محمد را يافتيم پيامبرى مانند موسى كه به پيامبرى او در اول همه كتاب‌ها به نام او تصريح شده است.
به خداى كعبه قسم! ما پيامبر را به خاطر سختى‌ها و مشكلات با (بت) عزا عوض نمى‌كنيم.
(محمد بن إسحاق بن يسار، سيرة ابن إسحاق (المبتدأ والمبعث والمغازي)، ج 2، ص 138 والبته اسناد دیگر که بسیارند)

 

ب: بعد از اينكه عمرو عاص به حبشه رفت تا جعفر بن ابيطالب و همراهانش را پيش نجاشى پادشاه حبشه رسوا كند ! و آنها را از پادشاه حبشه تحويل گرفته و براى مجازات به حجاز نزد مشركين برگرداند، ابوطالب نامه‌اى به نجاشى نوشته و در آن با سرودن ابياتى نجاشى را دعوت به عدل و احسان با آنها كرده است.

ابن كثير مى‌گويد:
زياد از ابن اسحاق نقل كرده است كه ابوطالب زمانى كه برخورد قريش را ديد نامه اى به نجاشى نوشت و در آن ضمن ابياتى او را به عدل و احسان نسبت به كسانى كه از خانواده اش به او پناهنده شده اند دعوت كرد:

ونَعلم أبيتَ اللَّعْنَ أنَّكَ ماجِدٌ *** كريمٌ، فلا يَشقى لديكَ المُجانبُ
وَنعلم بأنّ اللهَ زادَك بَسْطَةً *** وأفعالَ خيرٍ كلُّها بكَ لازِبُ

و مى‌دانيم كه تو چنان خوب و كريم هستى كه از طرف تو به كسى كه نزد تو است ستم نمى شود.
و مى‌دانيم كه خدا قدرت تو را زياد كرده است و همه اسباب نيكى و خير با تو عجين است.
(الحميري المعافري، عبد الملك بن هشام ، السيرة النبوية، ج 2، ص 177 و…)

 

ج: ابن هشام مى‌گويد:

زمانى كه ابوطالب از بزرگان عرب نسبت به حمله به قوم خود ترسيد، قصيده‌اى سرود كه در آن به حرم مكه و منزلت آن پناه برده بود و بزرگان قومش او را دوست داشتند و او از اين مطلب آنها را باخبر كرده بود و غير از اين مطلب در شعرش وجود دارد كه او هرگز رسول خدا را تسليم آنها نخواهد كرد و او را در مقابل هيچ چيز رها نخواهد كرد مگر اينكه بدون او بميرد پس ابوطالب مى‌گويد:

  خليليّ ما أُذني لأوّلِ عاذلِ *** بِصَغْواءَ في حقٍ ولا عند باطلٍ
أعوذ برب الناس من كل طاعن *** علينا بسوء أو ملح بباطل
وبالبيت حق البيت من بطن مكة *** وبالله إن الله ليس بغافل
هيچ گاه گوش به سخن ملامتگران فرا نداده و ذره‏ ای به کفر و عصيانگری متمايل نمی‏باشم
پناه مى ‏برم به خالق مردم از گروهى كه به بدى بر ما طعن مى ‏زنند و يا ما را نسبت به باطل مى ‏دهند.
قسم به كعبه، خداوند از توطئه توطئه‌گران غافل نيست. (همان،ج1،ص176)

البته اشعار بيش از اینهاست که برای اطلاعات بيشتر، مى‌توان به كتاب ايمان ابى‌طالب، نوشته علامه امينى مراجعه کرد.

 

 دلالت اين اشعار بر ايمان ابو طالب

علامه امینی رحمة الله علیه می گوید:

من نمى دانم كه شهادت و اعتراف به نبوت اگر با اين شيوه هاى مختلفى كه در اين اشعار ذكر شد محقق نگردد با چه چيزى محقق مى‌شود؟‌ و اگر يكى از اين مطالب يا شعرها از هر كس ديگر نقل شده بود همه بر اسلام او متفق القول بودند؛ اما همه اين مطالب باز هم دلالت بر اسلام ابوطالب نمى‌كند. اين مسأله عجيب است و جاى تامل دارد.!!
الأميني النجفي، عبد الحسين ،الغدير في الكتاب والسنة والأدب، ج7، ص341

 

*ابوطالب: فرزند برادرم هرگز دروغ نمى‌گويد

محمد بن اسماعيل بخارى در تاريخ خود در ترجمه عقيل بن أبوطالب عليهما السلام و طبرانى در معجم الكبير و ابن حجر در المطالب العاليه، مى‌نويسند:

قريش نزد ابوطالب آمدند و گفتند: پسر برادر تو ما را در مجالس‌مان اذيت مى‌كند، او را از اين كار منع كن. ابوطالب به عقيل دستور دارد كه محمد (ص) را پيش من بياور، عقيل به زور او را خارج و در وسط روز در حالى كه هوا آن قدر گرم بود كه به دنبال سايه‌اى مى‌گشتند كه از شدت گرما در امان باشد. وقتى نزد ابوطالب آمدند، ابوطالب گفت: برادران عموى تو خيال مى‌كنند كه تو آن‌ها را در مجالس و اجتماعات‌مان اذيت مى‌كني، از اذيت آن‌ها دست بردار. رسول خدا (ص) چشمانش به سوى آسمان گرداند و فرمود: آيا اين خورشيد را مى‌بيني؟ گفتند: بلي. آن حضرت فرمود:
من نمى‌توانم از دعوتم دست بردارم؛ همان گونه‌اى كه شما (قادر نيستيد) شعله‌اى از شعله‌هاى خورشيد را برافروزيد (در اختيار داشته باشيد).
ابوطالب گفت: پسر برادر من هرگز به ما دروغ نگفته است، پس بازگرديد. (التاريخ الكبير، ج 7، ص 225، والمعجم الكبير، ج 17 ، ص 191)

دلالت اين مطلب بر ايمان جناب أبوطالب عليه السلام روشن و آشكار است؛ چرا كه او به خداوند سوگند ياد مى‌كند كه فرزند برادرش هرگز دروغ نگفته است. اين جمله تأييد آشكار نبوت و رسالت آن حضرت است.


 


 نظر دهید »

ایمان حضرت ابوطالب (ع)

03 تیر 1394 توسط hosna


جناب ابوطالب، پدر گرامى امير مؤمنان عليه السلام از حاميان و ياوران پيامبر در دوران سخت مبارزه با مشركين مكه و خصوصاً در دوران سه ساله محاصره مسلمانان در شعب ابى طالب و از نخستين كسانى بود كه به آن حضرت ايمان آورد. دشمنان امير مؤمنان عليه السلام به خاطر كينيه و حسدى كه نسبت به امير مؤمنان عليه السلام دارند، تلاش كرده‌اند كه ثابت كنند ابوطالب عليه السلام در حال كفر از دنيا رفته است.

از ديدگاه شيعه، ايمان حضرت ابوطالب عليه السلام اجماعى است؛ چنانچه مرحوم شيخ طوسى در اين باره مى‌نويسد:

از امام صادق و امام باقر عليهما السلام نقل شده است كه ابوطالب عليه السلام مسلمان بوده است. شيعيان بر اين مطلب اجماع دارند و در آ‌ن اختلافى ندارند. آن‌ها دلايل قطعى بر اين مطلب دارند كه سبب يقين بر ايمان ابوطالب عليه السلام مى‌شود.
(شیخ طوسی،  التبيان في تفسير القرآن، ج 8، ص 164)


علامه مجلسى رضوان الله تعالى عليه در اين باره مى فرمايد:
شيعيان، بر ايمان ابوطالب و اين كه او در ابتداى امر رسالت رسول خدا صلى الله عليه وآله، به او ايمان آورده و هرگز بتى نپرستيد، اجماع دارند؛ بلكه او از اوصياى حضرت ابراهيم عليه السلام بود. اين مطلب به اندازه‌اى نزد شيعه مشهور است كه حتى دشمنان شيعه نيز اين اعتقاد را به شيعه نسبت مى دهند. و روايات متواتر از طرق خاصه و عامه، بر ايمان او وارد شده و بسيارى از دانشمندان و محدثان ما درباره ايمان ابوطالب كتاب مستقل تأليف كرده اند؛ چنانچه اين مطلب بر كسى در كتاب‌هاى رجالى تحقيق مى‌كند، پوشيده نيست.
(محمد باقرمجلسي، بحار الأنوار، ج 35، ص )

اما سران وهابيت؛ همانند ابن تيميه، محمد بن عبدالوهاب و و پيروان و همفكران آن‌ها به خاطر كينه و دشمنى با امير مؤمنان عليه السلام، اصرار به كافر دانستن جناب ابوطالب و طرح آن در شرايط مختلف دارند و در اين قضيه دچار بى‌انصافى و غرض ورزى شده‌اند كه به برخى از سخنان آن‌ها اشاره مى‌شود.


ابن تيميه مى‌گويد:
شيعيان به عباس عموى رسول خدا (ص) ايراد مى‌گيرند؛ در حالى كه ايمان به صورت متواتر نقل شده است، و ابوطالب را ستايش مى‌كنند؛ در حالى كه به اتفاق اهل علم كافر مرده است؛ چنانچه احاديث صحيح بر اين مطلب دلالت مى‌كند.
(إبن تيمية الحراني ، منهاج السنة النبوية، ج 4، ص 351)

در جايى ديگر با زير سؤال بردن خدمات و زحمات ابوطالب به اسلام و پيامبر مى‌نويسد:
ابوطالب، رسول خدا (ص) را به خاطر خويشاوندى و پيوند نسبى كمك مى‌كرد نه به خاطر خداوند و تقرّب به او.
(إبن تيمية الحراني، منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 304)


همچنين محمد بن عبدالوهاب مى‌نويسد:
وتوفي أبو طالب كافراً لم يؤمن خشية العار رغم الحاح الرسول على ذلك.
ابوطالب كافر مرد و على رغم اصرار رسول خدا به خاطر ترس از ننگ، ايمان نياورد.
محمد بن عبد الوهاب، مجموعة المؤلفات، ج4، ص62ـ63.

این یک نگاه اجمالی براقوال موجود در مورد ایمان شیخ البطحاء، حضرت ابوطالب  علیه السلام  بود .ان شاءالله در پست بعدی به بررسی ادله ایمان آن بزرگوار می پردازیم.

 

 

 

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصرعج

 نظر دهید »

حضرت ابوطالب(ع) ازدیدگاه مراجع تقلید

03 تیر 1394 توسط hosna

 

*آيت الله ناصر مكارم شيرازي

در تاريخ اسلام كمتر كسي را مي يابيم كه مانند ابوطالب در دفاع از اسلام در روز غربت آن كوشيده باشد و اگر حمايت هاي بي دريغ آن بزرگوار نبود، درخت نوپاي اسلام به ثمر نمي نشست.
ابوطالب در سخت ترين حالات پيامبر(ص) و مسلمين يعني در آن سه سال كه آن ها در دره مخصوصي در نزديكي خانه خدا كه بعداً به شعب ابيطالب معروف شد، در محاصره دشمن بودند، مانند پروانه گرد شمع وجود پيامبر اسلام(ص) مي چرخيد و با تمام وجود در حفظ او مي كوشيد.

هر شب محل خواب و استراحت پيامبر را عوض مي كرد و فرزند دلبندش را در جاي او مي خوابانيد و به او مي فرمود: «من تو را فداي فرزند عبدالله يعني پيغمبر اسلام(ص) كردم»، او از همان كودكي به سبب امارات و نشانه هاي روشن به آينده پيغمبر اسلام(ص) پي برده بود و در حفظ و حراستش از كينه دشمنان سخت مي كوشيد و در واقع از مؤمنان به پيامبر اسلام(ص) قبل از نبوتش بود، حتي در زماني كه پيامبر كودك شيرخواري در قنداقه بود، به وسيله او از خداوند باران طلبيد و خشكسالي سرزمين مكه برطرف شد.

و شعر معروف:

وابيض يستسقي الغمام بوجهه

ثمال اليتامي عصمه للارامل

كه ابوطالب بعداً سروده و بسياري از دانشمندان شيعه و اهل سنت آن را در كتاب هاي خود به عنوان يادگار آن زمان نقل كرده اند، گواه روشن همين امر است، او بارها در شعر و نثرش ايمان محكم خود را نسبت به پيامبر اسلام(ص) نشان داده است، اما بزرگترين تهمت را به او زدند و گفتند: ابوطالب كافر از دنيا رفت و به اين ترتيب تمام كينه هايي را كه نسبت به فرزندش علي(ع) داشتند، نسبت به پدر بروز دادند و تمام شواهد تاريخي را ناديده گرفتند.

اگر جز اين شعر معروف ابوطالب در مدح پيغمبر اكرم(ص) در دست نبود كافي بر بطلان اين تهمت ناروا بود آنجا كه مي گويد:

لقد اكرم الله النبي محمدا

فاكرم خلق الله في الناس احمد

وشق له من اسمه ليجله

فذو العرش محمود و هذا محمد

 

*آيت الله لطف الله صافي گلپايگاني

برحسب آنچه در «مصباحين» مصباح شيخ و مصباح كفعمي از ابن عياش مؤلف كتاب نفيس «مقتضب الاثر في ائمه الاثني عشر» منقول است، وفات آن حضرت در روز 26 رجب سال 10 بعثت كه به عام الحزن ناميده شد اتفاق افتاده، حضرت ابوطالب(ع) از اول شروع و ظهور اين دين حنيف، يگانه كسي بود كه آن را تحت حمايت گرفت.
همان بزرگمرد ارجمندي كه از اجتماع قريش و نقشه ها و تهديدات و قطع روابط و آزار و اذيت ايشان بيم نداشت و تا زنده بود با خلوص نيت از پيامبر اسلام(ص) حمايت كرد و به او گفت: «اذهب يابن اخي! فقل ما احببت فوالله لا اسلمك لشي ء ابدا»، اي پسر برادرم! برو و هرچه دوست داري بگو، به خدا سوگند تو را در هيچ پيشامدي تنها نمي گذارم.

مقام آن حضرت چنان رفيع بود كه پيامبر(ص) در مصيبتش گريان شد و اندوهگين شد، پس از و فات ابوطالب، قريش بر پيامبر مرارت هايي رساندند كه در حيات ابوطالب جرأت انجام آن را نداشتند، سال وفات دو يار ديرين پيامبر(ص)، حضرت ابوطالب و حضرت خديجه ام المؤمنين(س) عام الحزن نام گرفت، ابوطالب سيد بطحاء، پير قريش و رئيس مكه و قبيله بود.

ايشان جميع فضايل اخلاقي را دارا بودند، همه به او احترام مي گذاشتند و شخصيت و مكارم اخلاقش را مي ستودند، به طور قطع، بر همه امت اسلامي لازم و واجب است كه قدر خاندان ابوطالب را بدانند و خدمات و رنج و مصائب آنان را در ياري پيامبر(ص)، نصرت دين و اعتلاي كلمه دين فراموش نكنند.


*آيت الله حسينعلي نوري همداني

حضرت ابوطالب والد بزرگوار حضرت مولاي متقيان اميرمؤمنان(ع) داراي شخصيت اسلامي بسيار والايي است و حق بسيار بزرگي به اسلام و مسلمين دارد كه به قول ابن ابي الحديد «ولولا ابوطالب وابنه لما مثل الدين شخصا فقايا» يعني اگر ابوطالب و فرزند او علي نبودند، دين اسلام هرگز تثبيت نمي شد، او نسبت به پيغمبر بزرگ اسلام حضرت محمد(ص) از جهت محبت و مساعدت و نصرت ممتاز و در تاريخ اسلام از اين نظر جايگاه بسيار بلندي دارد .


*آيت الله محمدعلي علوي گرگاني

حضرت ابوطالب(ع) پدر بزرگوار حضرت اميرالمؤمنين(ع) در بين تمامي صحابه رسول گرامي اسلام(ص) قطعاً مظلومترين شخص است، زيرا اين بزرگوار در زماني كه رسول معظم اسلام(ص) هيچ گونه حامي و پشتيباني نداشت، يكه و تنها به حمايت آن حضرت برخاست و تمامي مشكلات را به جان خريد، ولي متأسفانه تاريخ به ايشان ظلم مضاعف نمود و نسبت هاي ناروا را به او داد كه با شواهد قطعي تاريخي در تعارض مسلم است و مثال ايمان ايشان، مثال مؤمن آل فرعون است كه ايمانش را مخفي مي كرد تا بتواند به اهداف عاليه اش برسد و از هر چه در اين زمينه كارهاي تحقيقي صورت گيرد كه چهره درخشان و مظلوم آن مظلوم تاريخ از آيينه زنگار خارج شود.

 نظر دهید »

شیخ البطحاء

03 تیر 1394 توسط hosna
 

.

 
 

.

.

 نظر دهید »

وفات یارباوفای پیامبر(ص) تسلیت باد

03 تیر 1394 توسط hosna

 

   روز هفتم ماه رمضان بنا به نقل شيخ مفيد قدس سره سال دهم بعثت حضرت ابوطالب عم و يار با وفاى پيامبر (صلى الله عليه و آله) وفات يافت.

   همان مرد بزرگوارى كه در تمام نشيب و فرازهاى دوران رسالت و قبل از رسالت برادر زاده عزيزش را يارى كرد و شر قريش را از او بازداشت و قلب نازنين پيامبر (صلى الله عليه و آله) را در تبليغات و رسالت الهى خوشحال و مسرور نمود، و با كلماتى نظير: «اذهب يابن اخى فقل ما احببت فوالله لا اسلمك لشى ء ابدا» اى پسر برادرم برو و هر چه دوست مى دارى بگو (با مشركين و قريش) به خدا سوگند تو را در هيچ پيش آمدى وا نمى گذارم، (نوازش مى نمود) و از او پشتيبانى مى كرد.

   كفه ايمان ابوطالب از كفه ايمان همه خلق سنگين تر است

   آرى به اين بزرگوار تهمت بى ايمانى مى زنند، حضرت باقر (عليه السلام) فرمود: اگر ايمان ابى طالب را در يك كفه ترازو بگذارند و ايمان اين خلق را در كفه ديگر، ايمان او سنگين تر است. (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، نقل از رمضان در تاريخ، ص 48)

   آرى ابوطالب چهل و دو سال، در نهايت وفا و صميميت و فداكارى به كفالت و حمايت پيامبر (صلى الله عليه و آله) پرداخت، كه او مانند پدرى مهربان و همسرش فاطمه بنت اسد همچون مادرى او را خدمت و حفاظت و پرستارى نمودند. و مرگ ابوطالب پيامبر (صلى الله عليه و آله) را به شدت متاثر ساخت، چرا كه حضرت يگانه حامى و پناه گاه خود را بعد از خدا از دست داد، كه دشمن پس از او بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) جرى و گستاخ گشتند. و مدفن آن حضرت در مكه قبرستان ابوطالب كه به نام آنجناب ناميده شده قرار گرفت، «تغمده الله ببحبوحات جنانه » ( رمضان در تاريخ نوشته آيت الله صافى، ص 57)

وفات این بزرگ مرد تاریخ اسلام ویاربا وفای پیامبرصلی الله علیه وآله،

حضرت ابوطالب علیه السلام برهمۀشیعیان علی ولی الله تسلیت باد.

.

.

.


 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 118
  • 119
  • 120
  • ...
  • 121
  • ...
  • 122
  • 123
  • 124
  • ...
  • 125
  • ...
  • 126
  • 127
  • 128
  • ...
  • 136

أَحسَنُواالحُسنـــىٰ

باسلام واحترام مقدم میهمانان عزیز را به وبلاگ مذهبی « أَحسَـــنُـواالْحُسنـــىٰ » خوش آمد می گویم. نام این وبلاگ برگرفته از آیۀ زیبای 26 سوره مبارکۀ یونس(ع) ، و هدف از ایجادآن، اشاعه و نشر فرهنگ ومعارف اسلامی ،کلام وحی واهل بیت(علیهم السلام) می باشد. امیدوارم بنده را با نظرات ارزشمنــد خود یاری نمایید. ان شـــاءالله

موضوعات

  • همه
  • همه موضوعات
  • تفسیر
  • احادیث
  • حکایات
  • اخبارتشیع
  • شبهات
  • کتاب شناسی
  • درمحضرمولا امیرالمومنین ع
  • مناسبت ها
    • محرم الحرام
      • آیات حسینی
      • روز نگار عاشورا
      • پرسمان حسینی
      • احکام عزاداری
      • کرامات الحسین(ع)
      • پای درس امام حسین(ع)
      • فضایل ااحسین(ع)
      • اعمال محرم
      • امام حسین از دیدگاه اندیشمندان جهان
      • سبک تربیت فرزند حسینی
      • امام حسین از دیدگاه اهل سنّت
      • سیرۀ امام حسین در اندیشۀ شهداء
      • اشعار حسینی
      • حکایات
      • مداحی
    • صفرالمظفر
      • شهادت دُردانۀ حسین(ع)
      • اربعین حسینی
      • آثار وبرکات زیارت امام حسین(ع)
      • شهادت کریم اهل بیت(ع)
        • مناظرات حضرت
        • حکایات الکریم
        • کرامات الکریم
        • تربیت حسنی
        • واپسین روزها
      • رحلت رسول الله(ص)
        • واپسین لحظات
      • شهادت عالم ال محمد(ص)
        • سیرۀ رضوی
        • حکایات رضوی
    • ربیع الاول
      • پای درس امام عسکری(ع)
      • طلوع خورشید مکه
        • نظرمفتیان وهّابی پیرامون جشن میلاد نبی(ص)
        • نظر اهل سنت درجشن میلادنبی(ص)
    • ربیع الثانی
      • وفات کریمۀ اهل بیت سلام الله علیها
        • روایات درفضیلت زیارت
        • مختصری از تاریخچۀ حرم
        • احادیث منقول از حضرت معصومه(س)
        • کرامات الکریمه
        • چهل حدیث قم واهل قم
          • حضرت رسول(ص)
          • حضرت امیر المومنین(ع)
          • حضرت امام صادق(ع)
          • حضرت امام کاظم(ع)
          • حضرت امام رضا(ع)
          • حضرت امام هادی(ع)
          • حضرت امام عسکری(ع)
      • طلـــوع خورشیـــد یازدهم
      • سیدالکریم،حضرت عبدالعظیم(ع)
    • جمادی الاول
      • ولادت حضرت زینب(س)
      • بانوی بی نشان(ایام فاطمیه)
        • پرسمان فاطمی
        • درانتظار شهادت
        • احادیث فاطمی
        • حکایات وفضایل حضرت زهرا(س)
        • کتابشناسی فاطمی
        • آموزه های زندگانی حضرت زهرا(س)
    • جمادی الثانی
    • رجب المرجب
    • شعبان المعظم
    • رمضان الکریم
      • ضیافت الهی
      • قمرماه رمضان
      • اسرار عبادات
      • دلنوشته های ماه رمضانی
      • در محضر قرآن
    • شوال
      • شهادت
    • ذی القعده
      • عالم آل محمد(ع)
        • کرامات الرضویه
          • به روایت اهل سنت
          • به روایت شیعه
      • میلادشمس الشموس
        • پرسمان رضوی
      • شهادت جوادالائمه(ع)
        • پرسمان جوادالائمه(ع)
    • ذی الحجه
      • پیوند آسمانی
      • داستانهای صوتی حج
      • عید ولایت وامامت
      • روزمباهله ونزول آیه تطهیر
      • روز خانواده
      • میلاد امام هادی(ع)
    • هفته دولت
    • هفته دفاع مقدس
    • ویژۀ دهۀ فجر
    • بصیرت سیاسی، انتخابات
  • درمحضر بزرگان
    • پندها وآموزه ها
    • دستورات
    • توصیه ها
    • طنز
  • اشعار
  • آدینه موعود
  • تصاویر
  • طوفان جاهلیت
  • پرسش وپاسخ
  • اخلاقی-تربیتی
  • آیات طلایی
  • صادق آل محمد(ع)
    • *حکایات وکرامات امام صادق (ع)
    • *پای درس امام صادق (ع)
    • امام صادق(ع)وعلماءاهل سنت
    • روایات مهدوی امام صادق(ع)
    • شاگردان امام صادق(ع)
    • گنج های بزرگ دنیا از زبان امام صادق(ع)
    • جوانان درکلام امام صادق(ع)
    • وصیت ها
  • از وهابیت بیشتر بدانیم
    • کلیپ های دیدنی
  • آزمون پایان دوره
تاریخ روز

همراه با قــــرآن در بهار قــــرآن

آیه قرآن تصادفی

لبخندهای پشت خاکریز

مهدویت امام زمان (عج)

جستجو

پیوند ها

  • دختر فاطمه ام
  • عفاف وحجاب
  • رهبرمعظم
  • ولایت
  • موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج

ز یارت عاشورا

زیارت عاشورا

عکس

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

آیه قرآن
  • هدیۀ صلوات شما به چهارده معصوم علیهم السلام هنگام خوندن مطالب صدقۀ جاریه ای باشدبرای روز مبادایتان .
  • تماس