حضرت ابوطالب(ع) ازدیدگاه مراجع تقلید
*آيت الله ناصر مكارم شيرازي
در تاريخ اسلام كمتر كسي را مي يابيم كه مانند ابوطالب در دفاع از اسلام در روز غربت آن كوشيده باشد و اگر حمايت هاي بي دريغ آن بزرگوار نبود، درخت نوپاي اسلام به ثمر نمي نشست.
ابوطالب در سخت ترين حالات پيامبر(ص) و مسلمين يعني در آن سه سال كه آن ها در دره مخصوصي در نزديكي خانه خدا كه بعداً به شعب ابيطالب معروف شد، در محاصره دشمن بودند، مانند پروانه گرد شمع وجود پيامبر اسلام(ص) مي چرخيد و با تمام وجود در حفظ او مي كوشيد.
هر شب محل خواب و استراحت پيامبر را عوض مي كرد و فرزند دلبندش را در جاي او مي خوابانيد و به او مي فرمود: «من تو را فداي فرزند عبدالله يعني پيغمبر اسلام(ص) كردم»، او از همان كودكي به سبب امارات و نشانه هاي روشن به آينده پيغمبر اسلام(ص) پي برده بود و در حفظ و حراستش از كينه دشمنان سخت مي كوشيد و در واقع از مؤمنان به پيامبر اسلام(ص) قبل از نبوتش بود، حتي در زماني كه پيامبر كودك شيرخواري در قنداقه بود، به وسيله او از خداوند باران طلبيد و خشكسالي سرزمين مكه برطرف شد.
و شعر معروف:
وابيض يستسقي الغمام بوجهه
ثمال اليتامي عصمه للارامل
كه ابوطالب بعداً سروده و بسياري از دانشمندان شيعه و اهل سنت آن را در كتاب هاي خود به عنوان يادگار آن زمان نقل كرده اند، گواه روشن همين امر است، او بارها در شعر و نثرش ايمان محكم خود را نسبت به پيامبر اسلام(ص) نشان داده است، اما بزرگترين تهمت را به او زدند و گفتند: ابوطالب كافر از دنيا رفت و به اين ترتيب تمام كينه هايي را كه نسبت به فرزندش علي(ع) داشتند، نسبت به پدر بروز دادند و تمام شواهد تاريخي را ناديده گرفتند.
اگر جز اين شعر معروف ابوطالب در مدح پيغمبر اكرم(ص) در دست نبود كافي بر بطلان اين تهمت ناروا بود آنجا كه مي گويد:
لقد اكرم الله النبي محمدا
فاكرم خلق الله في الناس احمد
وشق له من اسمه ليجله
فذو العرش محمود و هذا محمد
*آيت الله لطف الله صافي گلپايگاني
برحسب آنچه در «مصباحين» مصباح شيخ و مصباح كفعمي از ابن عياش مؤلف كتاب نفيس «مقتضب الاثر في ائمه الاثني عشر» منقول است، وفات آن حضرت در روز 26 رجب سال 10 بعثت كه به عام الحزن ناميده شد اتفاق افتاده، حضرت ابوطالب(ع) از اول شروع و ظهور اين دين حنيف، يگانه كسي بود كه آن را تحت حمايت گرفت.
همان بزرگمرد ارجمندي كه از اجتماع قريش و نقشه ها و تهديدات و قطع روابط و آزار و اذيت ايشان بيم نداشت و تا زنده بود با خلوص نيت از پيامبر اسلام(ص) حمايت كرد و به او گفت: «اذهب يابن اخي! فقل ما احببت فوالله لا اسلمك لشي ء ابدا»، اي پسر برادرم! برو و هرچه دوست داري بگو، به خدا سوگند تو را در هيچ پيشامدي تنها نمي گذارم.
مقام آن حضرت چنان رفيع بود كه پيامبر(ص) در مصيبتش گريان شد و اندوهگين شد، پس از و فات ابوطالب، قريش بر پيامبر مرارت هايي رساندند كه در حيات ابوطالب جرأت انجام آن را نداشتند، سال وفات دو يار ديرين پيامبر(ص)، حضرت ابوطالب و حضرت خديجه ام المؤمنين(س) عام الحزن نام گرفت، ابوطالب سيد بطحاء، پير قريش و رئيس مكه و قبيله بود.
ايشان جميع فضايل اخلاقي را دارا بودند، همه به او احترام مي گذاشتند و شخصيت و مكارم اخلاقش را مي ستودند، به طور قطع، بر همه امت اسلامي لازم و واجب است كه قدر خاندان ابوطالب را بدانند و خدمات و رنج و مصائب آنان را در ياري پيامبر(ص)، نصرت دين و اعتلاي كلمه دين فراموش نكنند.
*آيت الله حسينعلي نوري همداني
حضرت ابوطالب والد بزرگوار حضرت مولاي متقيان اميرمؤمنان(ع) داراي شخصيت اسلامي بسيار والايي است و حق بسيار بزرگي به اسلام و مسلمين دارد كه به قول ابن ابي الحديد «ولولا ابوطالب وابنه لما مثل الدين شخصا فقايا» يعني اگر ابوطالب و فرزند او علي نبودند، دين اسلام هرگز تثبيت نمي شد، او نسبت به پيغمبر بزرگ اسلام حضرت محمد(ص) از جهت محبت و مساعدت و نصرت ممتاز و در تاريخ اسلام از اين نظر جايگاه بسيار بلندي دارد .
*آيت الله محمدعلي علوي گرگاني
حضرت ابوطالب(ع) پدر بزرگوار حضرت اميرالمؤمنين(ع) در بين تمامي صحابه رسول گرامي اسلام(ص) قطعاً مظلومترين شخص است، زيرا اين بزرگوار در زماني كه رسول معظم اسلام(ص) هيچ گونه حامي و پشتيباني نداشت، يكه و تنها به حمايت آن حضرت برخاست و تمامي مشكلات را به جان خريد، ولي متأسفانه تاريخ به ايشان ظلم مضاعف نمود و نسبت هاي ناروا را به او داد كه با شواهد قطعي تاريخي در تعارض مسلم است و مثال ايمان ايشان، مثال مؤمن آل فرعون است كه ايمانش را مخفي مي كرد تا بتواند به اهداف عاليه اش برسد و از هر چه در اين زمينه كارهاي تحقيقي صورت گيرد كه چهره درخشان و مظلوم آن مظلوم تاريخ از آيينه زنگار خارج شود.