• تماس  
  • زیارت عاشورا

امام حسین علیه السلام:

اگرچه دنيا گران بها شمرده می شود امّا پاداش خداوند، بلندپايه و گرامی تر است.

اگر بدن ها برای مرگ آفريده شده اند کشته شدن با شمشير در راه خدا، برتر است.

اگر روزی ها تقسيم و اندازه گيری شده اند بنا بر اين، حرص نورزيدن در کسب روزی، زيباتر است.

اگر نتيجه جمع کردن اموال در اين جهان، رها کردن آنهاست پس چرا انسان بر چيزی که رها می شود، بخل بورزد؟

 

بحار الأنوار: ج 44 ص 374 و ج 45 ص 49

محدودیت عقل...، ضرورت بعثت

14 اردیبهشت 1395 توسط hosna

 



امام هشتم حضرت رضا عليه السلام در مورد ضرورت وفلسفه بعثت پيامبران چنين بيان ميفرمايد:


«عَنِ الرِّضَا ع :فَإِنْ قَالَ فَلِمَ وَجَبَ عَلَيْهِمْ مَعْرِفَةُ الرُّسُلِ وَ الْإِقْرَارُ بِهِمْ وَ الْإِذْعَانُ لَهُمْ بِالطَّاعَةِ


قِيلَ لِأَنَّهُ لَمَّا لَمْ يَكُنْ فِي خَلْقِهِمْ وَ قُوَاهُمْ مَا يكملوا [يَكْمُلُونَ‏] لِمَصَالِحِهِمْ وَ كَانَ الصَّانِعُ


مُتَعَالِياً عَنْأَنْ يُرَى … »


 

…از آنجا كه: قوای فكری بشر قادر به درك مصالح و منافع و مضار نيست، و خداوند نيز بالاتر از آن است كه خود شخصا بر بشر تجلی نمايد و با آنان سخن بگويد، از اين جهت معصومی از بندگان خود را اعزام نمود تا اوامر و نواهی او را به بندگان برساند، و آنان را بر مصالح و مفاسد امور آگاه سازد، زيرا فكر بشر كوتاهتر از آن است كه شخصا بر اين امور آگاه گردد.

(بحارالأنوار، ج11،ص40).




بنابراین كوتاهی فكر بشر و نارسايی عقل و دانش او در مسائل الهی و اخلاقی و اجتماعی وهمه علوم سبب گرديده است كه خداوند، سفيرانی را برای راهنمايی او اعزام دارد تا نقصان هدايت تكوينی او را، كه از غريزه و عقل سرچشمه ميگيرد، با هدايت تشريعی پيامبران تكميل نمايد.




 نظر دهید »

فوائد بعثت انبیاء از نگاه قرآن

14 اردیبهشت 1395 توسط hosna

 

 

در مورد اینكه فلسفه و فوائد بعثت انبياء چيست در قرآن آیات بسیاری وجود داردکه در اینجا به چند نمونه از آن اشاره می کنیم:

 

توجه دادن مردم به توحيد و معاد

 

دعوت به توحيد و دورى از طاغوت، در رأس برنامه پيامبران بوده است.

هدف بنيادين بعثت پيامبران ( عليهم السلام ) دعوت به عبوديّت اللَّه است كه مظهر اين عبوديّت ، نفی نظامی طاغوتی و پذيرش حاكميّت اللَّه در جامعه و اقامه قسط و عدل است . در قرآن كريم در اين باره آمده است :

 

«وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فىِ كُلّ‏ِ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ اجْتَنِبُواْ الطَّغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كاَنَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»(نحل/36)

و البته ما در ميان هر امتى فرستاده ‏اى برانگيختيم كه خدا را عبادت كنيد و از طاغوت دورى جوييد، پس خداوند برخى از آنها را (كه اصول دعوت را پذيرفتند به مراحل كمال) هدايت كرد و بر برخى از آنها (كه دعوت را رد كردند) ضلالت و گمراهى حتمى شد. پس در روى زمين بگرديد و بنگريد كه عاقبت تكذيب كنندگان چگونه بود!

 

ونیز آمده است:

«أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ»(انبیاء/25)
هيچ پيغمبري را مبعوث نكرديم، مگر اين كه به او وحي كرديم كه غير از من كسي را عبادت نكنيد.

 

 

 


اقامه قسط و عدل


همچنین از دیگر اهداف انبیاءعلیهم السلام، اقامه قسط و عدل در جامعه آمده است چنانکه خداوند در قرآن می فرماید:

ادامه »

 نظر دهید »

کیفیّت بعثت حضرت ختمی مرتبت در کلام امام هادی علیه السلام

12 اردیبهشت 1395 توسط hosna

احادیث وروایات بسیاری درمنابع شیعه واز سوی خاندان نبوت  به ما رسیده است که حقیقت وواقعیت بعثت نبیّ مکرم اسلام- صلوات الله وسلامه علیه واله - و آغاز وحي را به خوبي روشن می سازد .

از جمله آنها روایت زیر است که  ازامام  علی النقی، امام هادی علیه السلام نقل گردیده :

پيشواي دهم ما حضرت امام هادی(عليه السلام) در یک حدیث طویل، جریان بعثت حضرت ختمی مرتبت را اینگونه مي فرمايند: 

قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ع إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا تَرَكَ التِّجَارَةَ إِلَى الشَّامِ…


«هنگامي كه محمد (صلي الله عليه و آله) ترك تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وي بخشيده بودبه مستمندان بخشيد، هر روز به كوه حراء مي رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مي نگريست، و شگفتي هاي رحمت و بدايع حكمت الهي را مورد مطالعه قرار مي داد.


به اطراف آسمان ها نظر مي دوخت، و كرانه هاي زمين و درياها ، دره ها ، دشت ها و بيابان ها را از نظر مي گذرانيد، و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهي، درس عبرت مي آموخت.


آنچه خداوند به وسيله جبرئيل در آغاز وحي و اولين لحظه پيغمبري خاتم انبيا (صلي الله عليه و آله) ازآن حضرت خواسته بود به زبان آورد و قرائت كند فقط گفتن «بسم الله الرحمن الرحيم » بود! بقيه آيات همان طور كه پيك وحي مي خواند مانند موارد بعدي دردم در سينه مقدس آن حضرت نقش مي بست و ديگر نيازي به تكرار پيغمبر نداشت تا از حفظ كند. 



ازآنچه مي ديد، به ياد عظمت خداي آفريننده مي افتاد. آن گاه با روشن بيني خاصي به عبادت خداوند اشتغال مي وزيد. چون به سن چهل سالگي رسيد خداوند نظر به قلب وي نمود، دل او را بهترين و روشنترين و نرمترين دلها يافت.

در آن لحظه خداوند فرمان داد درهاي آسمان ها گشوده گردد. محمد (صلي الله عليه و آله) از آنجا به آسمان ها مي نگريست، سپس خدا به فرشتگان امر كرد فرود آيند، و آنها نيز فرود آمدند، و محمد (صلي الله عليه و آله) آنها را مي ديد. خداوند رحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمان ها به سر محمد (صلي الله عليه و آله) و چهره او معطوف داشت.


در آن لحظه محمد (صلي الله عليه و آله) به جبرئيل كه در هاله اي از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئيل به سوي او آمد و بازوي او را گرفت و سخت تكان داد و گفت: اي محمد! بخوان. گفت چه بخوانم؟ «ما اقرا»؟

جبرئيل گفت: «نام خدايت را بخوان كه جهان و جهانيان را آفريد. خدائي كه انسان را از ماده پست آفريد (نطفه). بخوان كه خدايت بزرگ است. خدائي كه با قلم دانش آموخت و به انسان چيزهائي ياد داد كه نمي دانست . پيك وحي، رسالت خود را به انجام رسانيد، و به آسمان ها بالا رفت. محمد (صلي الله عليه و آله) نيز از كوه فرود آمد. از مشاهده عظمت و جلال خداوند و آنچه به وسيله وحي ديده بود كه از شكوه و عظمت ذات حق حكايت مي كرد،بي هوش شد، و دچار تب گرديد.


از اين كه مبادا قريش و مردم مكه نبوت او را تكذيب كنند، و به جنون و تماس با شيطان نسبت دهند، نخست هراسان بود. او ازروز نخست خردمندترين بندگان خدا و بزرگترين آنها بود. هيچ چيز مانند شيطان و كارهاي ديوانگان و گفتار آنان را زشت نمي دانست.

در اين وقت خداوند اراده كرد به وي نيروي بيشتري عطا كند، و به دلش قدرت بخشد. بدين منظور كوه ها و صخره ها و سنگلاخها رار براي او به سخن در آورد. به طوري كه به هر كدام مي رسيد، به وي اداي احترام مي كردند. و مي گفت: السلام عليك يا حبيب الله! السلام عليك يا ولي الله! السلام عليك يا رسول الله! اي حبيب خدا مژده باد كه خداوند تو را از همه مخلوقات خود، آنها كه پيش از تو بوده اند، و آنها كه بعدها مي آيند برتر و زيباتر و پرشكوه تر و گرامي تر گردانيده است.


از اين كه مبادا قريش تو را به جنون نسبت دهند، هراسي به دل راه مده. زيرا بزرگ كسي است كه خداوند جهان به وي بزرگي بخشد، و گرامي بدارد! بنابراين از تكذيب قريش و سركشان عرب ناراحت مباش كه عنقريب خدايت تو را به عالي ترين مقام خواهد رسانيد، و بالاترين درجه را به تو خواهد داد.

پس از آن نيز پيروانت به وسيله جانشين تو علي بن ابيطالب (عليه السلام) ازنعمت وصول به دين حق برخوردار خواهند شد، و شادمان مي گردند. دانش هاي تو به وسيله دروازه شهر حكمت و دانشت علي بن ابيطالب در ميان بندگان و شهرها و كشورها منتشر مي گردد.


زودي ديدگانت به وجود دخترت فاطمه (سلام الله عليها) روشن مي شود، و از وي و همسرش علي، حسن و حسين كه سروران بهشتيان خواهند بود، پديد مي آيند.


عن قريب دين تو در نقاط مختلف جهان گشترش مي يابد. دوستان تو و برادرت علي پاداش بزرگي خواهند يافت. لواي حمد را به دست تو مي دهيم، و تو آن را به برادرت علي مي سپاري. پرچمي كه در سراي ديگر همه پيغمبران و صديقان و شهيدان در زير آن گرد مي آيند، و علي تا درون بهشت پرنعمت فرمانده آنها خواهد بود.


من در پيش خود گفتم: «خدايا! اين علي بن ابيطالب كه او را به من وعده مي دهي كيست؟ آيا او پسر عم من است؟ ندا رسيد اي محمد! آري، اين علي بن ابيطالب برگزيده من است كه به وسيله او اين دين را پايدار مي گردانم، و بعد از تو برهمه پيروانت برتري خواهد داشت. 

برگرفته از: نسخه الکترونیکی کتاب «بحار الانوار» علامه مجلسي - ج 18 ص 205 (به نقل از تفسیر امام عسکری علیه السلام)و ج 17 ص 309

 نظر دهید »

چرا از داغ فاطمه (س) می سوزیم؟

23 اسفند 1394 توسط hosna

 

ویدئو کوتاه «چرا از داغ فاطمه می سوزیم؟

لینک دانلود  

روضه تکان دهنده و دو دقیقه ای حجت الاسلام محسن قرائتی

 نظر دهید »

علت عدم دفاع بنی هاشم وانصار در دفاع از حضرت زهراسلام الله علیها

19 اسفند 1394 توسط hosna

به راستی آنهمه مسلمان مخلص و فدايي و مخصوصا مردم مدينه كه با پيامبر رابطه خويشاوندي و قومي داشتند چه شد که همگی يكپارچه سكوت نموده كوچكترين حرف و اعتراضی ننمودند؟

امير مؤمنان عليه السلام دفاع نكردن صحابه (اعم از بني هاشم و صحابه و انصار را ) از اهل بيت و علت آن را در بعضي خطبه هاي خويش بيان كرده كه به بعضي از آن ها اشاره مي كنيم:


الف: استغاثه علی عليه السلام به درگاه حق:

خدايا براي پيروزي بر قريش و يارانشان از تو كمك مي خواهم كه پيوند خويشاوندي مرا بريدند، و كار مرا دگرگون كردند و همگي براي مبارزه با من در حقي كه از همه آنان سزاوارترم، متحد گرديدند و گفتند:
حق را اگر تواني بگير، و يا اگر تو را از حق محروم دارند، با غم و اندوه صبر كن و يا با حسرت بمير.
به اطرافم نگريستم، ديدم كه نه ياوري دارم، و نه كسي كه از من دفاع و حمايت مي كند، جز خانواده ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد.
نهج البلاغه، خطبه 217.


ب: تظلّم ودادخواهی علی عليه السلام:

بسياري از روايت كنندگان نقل كرده اند كه او ( حضرت علي عليه السلام) پس از ماجراي سقيفه اظهار ناراحتي كرد و حق خود را خواسته و كمك طلبيد و فرياد كشيد؛ زيرا در نزد وي حاضر نشدند و بيعت نكردند. و او در حاليكه رو به سوي قبر رسول خدا كرده بود گفت:” اي فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزي نمانده بود كه مرا بكشند” و فرمود: واي جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واي حمزه؛ من امروز حمزه ندارم!!!.
إبن أبي الحديدمعتزلي،  شرح نهج البلاغة، ج 11، ص 65.


ج: بيعت تحميل شده با يادی از خويشان:

امير مؤمنان فرمود: نگاه كردم كه نه كمك كاري دارم و نه ياري كننده اي؛ پس خواستم كه خاندان خود را از نابودي حفظ كنم؛ و اگر براي من پس از رسول خدا عمويم حمزه و جعفر بودند با زور بيعت نمي كردم؛ وليكن من مبتلا به دو نفر تازه مسلمان شدم؛ عباس و عقيل؛ پس خواستم كه خاندان خود را از نابودي حفظ كنم؛ چشم خود را با وجود خار( در آن ) بستم و آب دهان را با وجود تيغ فرو بردم و بر چيزي تلخ تر از علقم ( گياهي تلخ) صبر كردم؛ و بر چيزي درد آور تر از تيغ براي قلب، صبر نمودم.

بحار الأنوار، ج 30 ص 15

 

د: شكوة علی عليه السلام از كمی ياران:

اشعث بن قيس كه از سخن علي عليه السّلام خشمگين بود گفت: اي پسر ابوطالب! چرا هنگامي كه افرادي از تيم بن مرّة و بني عدي بن كعب و پس از آنان بنو اميه با ابوبكر بيعت كردند، نجنگيدي و شمشير نزدي؟ و از هنگامي كه به عراق آمده اي در هر سخن و خطبه اي كه با ما داشته اي نبوده كه در پايان آن پيش از به زير آمدن از منبر نگويي كه: «به خدا سوگند! من از خود مردم به آنان سزاوارترم، از پگاه درگذشت رسول خدا هماره به من ستم شده است»؛ پس چرا در دفاع از حقت شمشير نزدي؟!
علي عليه السلام فرمود: اي پسر قيس! گفتي و حال پاسخ را بشنو؛ اين ترس و فرار از مرگ نبود كه مرا از آن بازداشت، من بيش از هر كسي مي دانم كه آنچه نزد خداوند است برايم از دنيا و آنچه در آن است بهتر مي باشد؛ ولي آنچه مرا از شمشير كشيدن بازداشت وصيت و پيمان رسول خدا با من بود. رسول خدا صلّي اللَّه عليه و اله و سلّم مرا از آنچه امّت پس از حضرتش با من خواهند كرد خبر داده بود؛ بنابراين هنگامي كه كردار امت را با خود ديدم بيش از آنچه از پيش مي دانستم كه رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلّم به من گفته بود، نبود. گفتم: اي رسول خدا! آنك كه چنان شود چه وصيت و سفارشي به من داريد؟
فرمود: «اگر ياراني يافتي با آنان جهاد كن و اگر نيافتي دست نگهدار و خون خويش حفظ كن تا كه براي برپايي دين و كتاب خدا و سنت من ياراني بيابي».
رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلّم مرا خبر داد كه به زودي امّت مرا رها خواهند كرد و با فردي جز من بيعت خواهند نمود و جز مرا پيروي خواهند كرد. رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلّم مرا خبر داد كه من نسبت به او مانند هارونم نسبت به موسي، و اندكي پس از حضرتش سرنوشت امّت همانند هارون و پيروانش و گوساله و گوساله پرستان خواهد شد آنك كه موسي به هارون گفت: اي هارون! چرا هنگامي كه ديدي گمراه شدند، از آنان جدا نشدي، آيا مي خواستي مرا نافرماني كني؟! «گفت: اي برادر! اين قوم مرا ناتوان ساختند و نزديك بود مرا بكشند» و گفت: اي برادر! مرا سرزنش مكن، ترسيدم كه بگويي ميان بني اسرائيل جدائي انداختي و وصيتم را بكار نبستي! يعني هنگامي كه موسي هارون را به جاي خود بر آنان گمارد، به وي فرمود اگر گمراه شدند و ياراني يافت با آنان جهاد كند و اگر نيافت دست نگهدارد و خون خويش را حفظ كند و پراكنده شان نسازد. و من ترسيدم كه برادرم رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلّم به من چنين گويد كه: چرا ميان امت پراكندگي افكندي و وصيتم را به كار نبستي، به تو گفتم كه اگر ياراني نيافتي دست نگهداري و خون خود و اهل بيت و پيروانت را حفظ كني؟
پس از درگذشت رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلّم مردم به ابوبكر روي آوردند و با وي بيعت كردند، در حالي كه من سرگرم غسل و دفن رسول خدا بودم. سپس به قرآن پرداختم و با خود عهد بستم كه جز براي انجام نماز ردايي برنگيرم و پاي بيرون ننهم تا كه قرآن را در كتابي گرد آورم و چنين كردم، سپس فاطمه را برداشتم و دست پسرانم حسن و حسين را گرفتم و به خانه يكايك مجاهدان بدر و پيشگامان در اسلام از مهاجران و انصار رفتم و آنان را در باره حقّم به خدا سوگند دادم و آنان را به ياري خويش فراخواندم، از همه آنان تنها چهار نفر به دعوتم پاسخ دادند: سلمان، ابوذر، مقداد، و زبير. از خاندانم نيز كسي نبود تا از من پشتيباني كند؛ حمزه در نبرد احد كشته شده بود و جعفر در نبرد موته، من بودم و دو عامي تندخوي بدبخت ناتوان خوار؛ عباس و عقيل كه تازه از كفر به اسلام روي آورده بودند. مردم مرا ناخوش داشتند و رها كردند، آن گونه كه هارون به برادرش گفت، گفتم: اي برادر! همانا كه اين قوم مرا ناتوان ساختند و نزديك بود مرا بكشند»، هارون برايم الگوي نيكويي است و عهد و پيمان رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلّم برايم حجّتي نيرومند!.
 سليم بن قيس ، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص666.


ودر سخنی دیگر فرمود:

قسم به كسي كه دانه را شكافت و مردمان را خلق كرد اگر روزي كه با ابوبكر بيعت شد ـ كه تو به خاطر آن بر من عيب مي گيري ـ چهل سرباز داشتم كه هر كدام بينش آن چهار نفر را كه يافتم داشتند، به طور قطع دست خود را كوتاه نمي نمودم و در مقابل اين قوم مي ايستادم؛ وليكن من پنجمي (براي اين چهار نفر) پيدا نكردم؛ پس ( خود را) نگاه داشتم.
اشعث گفت: اين چهار نفر چه كساني بودند يا امير المومنين؟ فرمود: سلمان و ابوذر و مقداد و زبير بن صفيه پيش از شكستن بيعت من؛ پس بدرستي كه او با من دو بار بيعت كرد؛ بار اول همان بود كه به آن وفا كرد؛ هنگامي كه با ابوبكر بيعت كردند چهل نفر از مهاجرين و انصار به نزد من آمدند و با من بيعت كردند و زبير در ميان ايشان بود. به آن ها دستور دادم كه فردا صبح با سري تراشيده همراه با سلاح درب خانه من جمع شوند؛ كسي از ايشان به وعده خود براي من وفا نكرد و كسي از ايشان مرا تصديق نكرد؛ مگر چهار نفر؛ سلمان و ابوذر و مقداد و زبير….
 سليم بن قيس ، كتاب سليم، ص669.

 

و نيز فرمود:


دست فاطمه و دو فرزندم حسن و حسين را گرفته و نزد اهل بدر و سابقين رفتم وآنان را بر گرفتن حق خودم قسم داده و به ياري خويش دعوت كردم؛ كسي از ايشان جز چهار نفر به من پاسخ نداد؛ سلمان و ابوذر و مقداد و زبير؛ افرادي كه براي كمك به آنان دل بسته بودم همه رفتند… قسم به كسي كه محمد را به حق فرستاد اگر در روزي كه با ابوبكر بيعت شد چهل نفر مي يافتم در راه خدا مي جنگيدم تا وظيفه ام را انجام داده باشم.
 الاحتجاج،طبرسی ج 1 ص 98


و در روايت ديگري فرمود:


قسم به خدا اگر به اندازه تعداد ياوران طالوت يا تعداد اهل بدر نيرو داشتم و ايشان با شما دشمني مي كردند ( ياور من مي شدند) شما را با شمشير مي زدم تا به حق باز گرديد و به راستي ميل كنيد؛ پس آن بهتر بود براي جمع كردن فاصله ها و نگهداشتن آرامش.
 الأصول من الكافي،مرحوم کلینی ج 8 ص 32.



با بهره گیری از :موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج) با رجوع به اصل منابع


 نظر دهید »

شوق پرواز

18 اسفند 1394 توسط hosna

اكنون پدرش در جوار رحمت حق جای گرفته بود، هفت روز بود كه ناله فاطمه عليها السّلام آرام نمى ‏شد. هر روزى كه مى‏ گذشت گريه حضرت زهرا از روز گذشته بيشتر مى ‏شد، در ميان اهل زمين و اصحاب و خويشاوندان و دوستان كسى نبود كه حزن و غم و اندوه وى از بانوى من فاطمه زهرا شديدتر باشد. غم و غصه بانوى من همچنان زياد مى ‏شد و گريه ‏اش شدّت مى ‏گرفت.در روز هشتم فاطمه كليه غم و اندوه درونى خود را ظاهر كرد و به علّت كم طاقتى خارج شد و فرياد كشيد، گويا با دهان مبارك پيامبر سخن مى‏ گويد. حضرت فاطمه پس از فوت پدر بزرگوارش مدت بيست و هفت روز اين برنامه را انجام مى ‏داد، آنگاه مريض شد … .( زندگانى حضرت زهرا عليها السلام( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى‏،ص609)


او به سختی بيمار شده بودو خوب می دانست كه اين بيماری مقدمه مرگ او است.

فاطمه علیها سلام فرمود: اى ابو الحسن! من امروز خواب ديدم كه پدر بزرگوارم در ميان قصرى ازجواهرات سفيد است، چون مرا ديد فرمود:«والله اني لاشد شوقا منك الي لقائك»دخترم! نزد من بيا، زيرا من مشتاق تو هستم.
گفتم: پدر جان! به خداوند سوگند كه من بيشتر شوق ملاقات تو را دارم.
پدر فرمود: تو امشب نزد من خواهى بود.
گفتار پدرم هميشه راست است و به وعده خود وفا خواهد كرد.(همان)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 48
  • ...
  • 49
  • 50
  • 51
  • ...
  • 52
  • ...
  • 53
  • 54
  • 55
  • ...
  • 240

أَحسَنُواالحُسنـــىٰ

باسلام واحترام مقدم میهمانان عزیز را به وبلاگ مذهبی « أَحسَـــنُـواالْحُسنـــىٰ » خوش آمد می گویم. نام این وبلاگ برگرفته از آیۀ زیبای 26 سوره مبارکۀ یونس(ع) ، و هدف از ایجادآن، اشاعه و نشر فرهنگ ومعارف اسلامی ،کلام وحی واهل بیت(علیهم السلام) می باشد. امیدوارم بنده را با نظرات ارزشمنــد خود یاری نمایید. ان شـــاءالله

موضوعات

  • همه
  • همه موضوعات
  • تفسیر
  • احادیث
  • حکایات
  • اخبارتشیع
  • شبهات
  • کتاب شناسی
  • درمحضرمولا امیرالمومنین ع
  • مناسبت ها
    • محرم الحرام
      • آیات حسینی
      • روز نگار عاشورا
      • پرسمان حسینی
      • احکام عزاداری
      • کرامات الحسین(ع)
      • پای درس امام حسین(ع)
      • فضایل ااحسین(ع)
      • اعمال محرم
      • امام حسین از دیدگاه اندیشمندان جهان
      • سبک تربیت فرزند حسینی
      • امام حسین از دیدگاه اهل سنّت
      • سیرۀ امام حسین در اندیشۀ شهداء
      • اشعار حسینی
      • حکایات
      • مداحی
    • صفرالمظفر
      • شهادت دُردانۀ حسین(ع)
      • اربعین حسینی
      • آثار وبرکات زیارت امام حسین(ع)
      • شهادت کریم اهل بیت(ع)
        • مناظرات حضرت
        • حکایات الکریم
        • کرامات الکریم
        • تربیت حسنی
        • واپسین روزها
      • رحلت رسول الله(ص)
        • واپسین لحظات
      • شهادت عالم ال محمد(ص)
        • سیرۀ رضوی
        • حکایات رضوی
    • ربیع الاول
      • پای درس امام عسکری(ع)
      • طلوع خورشید مکه
        • نظرمفتیان وهّابی پیرامون جشن میلاد نبی(ص)
        • نظر اهل سنت درجشن میلادنبی(ص)
    • ربیع الثانی
      • وفات کریمۀ اهل بیت سلام الله علیها
        • روایات درفضیلت زیارت
        • مختصری از تاریخچۀ حرم
        • احادیث منقول از حضرت معصومه(س)
        • کرامات الکریمه
        • چهل حدیث قم واهل قم
          • حضرت رسول(ص)
          • حضرت امیر المومنین(ع)
          • حضرت امام صادق(ع)
          • حضرت امام کاظم(ع)
          • حضرت امام رضا(ع)
          • حضرت امام هادی(ع)
          • حضرت امام عسکری(ع)
      • طلـــوع خورشیـــد یازدهم
      • سیدالکریم،حضرت عبدالعظیم(ع)
    • جمادی الاول
      • ولادت حضرت زینب(س)
      • بانوی بی نشان(ایام فاطمیه)
        • پرسمان فاطمی
        • درانتظار شهادت
        • احادیث فاطمی
        • حکایات وفضایل حضرت زهرا(س)
        • کتابشناسی فاطمی
        • آموزه های زندگانی حضرت زهرا(س)
    • جمادی الثانی
    • رجب المرجب
    • شعبان المعظم
    • رمضان الکریم
      • ضیافت الهی
      • قمرماه رمضان
      • اسرار عبادات
      • دلنوشته های ماه رمضانی
      • در محضر قرآن
    • شوال
      • شهادت
    • ذی القعده
      • عالم آل محمد(ع)
        • کرامات الرضویه
          • به روایت اهل سنت
          • به روایت شیعه
      • میلادشمس الشموس
        • پرسمان رضوی
      • شهادت جوادالائمه(ع)
        • پرسمان جوادالائمه(ع)
    • ذی الحجه
      • پیوند آسمانی
      • داستانهای صوتی حج
      • عید ولایت وامامت
      • روزمباهله ونزول آیه تطهیر
      • روز خانواده
      • میلاد امام هادی(ع)
    • هفته دولت
    • هفته دفاع مقدس
    • ویژۀ دهۀ فجر
    • بصیرت سیاسی، انتخابات
  • درمحضر بزرگان
    • پندها وآموزه ها
    • دستورات
    • توصیه ها
    • طنز
  • اشعار
  • آدینه موعود
  • تصاویر
  • طوفان جاهلیت
  • پرسش وپاسخ
  • اخلاقی-تربیتی
  • آیات طلایی
  • صادق آل محمد(ع)
    • *حکایات وکرامات امام صادق (ع)
    • *پای درس امام صادق (ع)
    • امام صادق(ع)وعلماءاهل سنت
    • روایات مهدوی امام صادق(ع)
    • شاگردان امام صادق(ع)
    • گنج های بزرگ دنیا از زبان امام صادق(ع)
    • جوانان درکلام امام صادق(ع)
    • وصیت ها
  • از وهابیت بیشتر بدانیم
    • کلیپ های دیدنی
  • آزمون پایان دوره
تاریخ روز

همراه با قــــرآن در بهار قــــرآن

آیه قرآن تصادفی

لبخندهای پشت خاکریز

مهدویت امام زمان (عج)

جستجو

پیوند ها

  • دختر فاطمه ام
  • عفاف وحجاب
  • رهبرمعظم
  • ولایت
  • موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج

ز یارت عاشورا

زیارت عاشورا

عکس

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

آیه قرآن
  • هدیۀ صلوات شما به چهارده معصوم علیهم السلام هنگام خوندن مطالب صدقۀ جاریه ای باشدبرای روز مبادایتان .
  • تماس