زیارت پیاده امیرالمؤمنین(ع) در آخر صفر؛ سنت ناشناخته در ایران
رفتن به زیارت معصومین علیهم السلام با پای پیاده، از آداب زیارت کامل آنان است که شیعیان و موالیان، آن را میشناسند و بدان ممارست دارند.
شیعیان ایران، معمولاً این سنت را درباره امام حسین علیه السلام و نیز امام رضا علیه السلام به جای میآورند.
زیارت اربعین وعدهگاه تاریخی زائران پیاده سیدالشهداء است؛ که بویژه در سالهای اخیر رونق بیشتری در بین ایرانیان یافته و میلیونها ایرانی هر سال بیش از پیش به آن موفق میشوند.
همچنین در ایام آخر صفر که همزمان با سالروز شهادت امام هشتم است، تقریباً تمام هیئات و ذاکرین و سخنرانان خراسانی و بسیاری از مردم بقیه مناطق، به سوی مشهد الرضا (ع) میشتابند که بخش عمدهای از آنان، پیاده هستند.
اما آنچه در ایران شناخته شده نیست، «زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام» در روز ۲۸ صفر است.
این روز که سالروز رحلت جانسوز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است، روز زیارتی حضرت علی علیه السلام نیز محسوب میشود. از این رو بسیاری از شیعیان مناطق مختلف عراق، از روزها قبل با پای پیاده به سوی نجف حرکت میکنند تا در این ایام، این زیارت را درک نمایند.
هم اکنون شبیه به صحنههایی که در این اربعین در راههای کربلا دیده میشد، در جادههای منتهی به نجف اشرف مشاهده میگردد؛ و زن و مرد و پیر و جوان، پرچم بر دوش، به عشق زیارت «جان پیامبر(ص)» و تسلیت گفتن به او در ایام رحلت برادر و پسرعمش، در این مسیر گام نهادهاند.
خبرگزاری اهل بیت(ع) abna
یگانه قهرمان
وجود مقدّس حضرت نبی اکرم، جامع عظمتهای انسانی و بزرگواریهای یک انسان بیمانند بود که شرح آن همه عظمت در یک پیام و یک کتاب امکان ندارد.
اگر لقب قهرمان مناسب مقام رفیع وبلند انبیاء باشد باید آن حضرت را همانطور که مورّخ شهیر (توماس کارلایل) گفته در بین تمام پیامبران، یگانه قهرمان خواند و ایشان را در همه عظمتها، قهرمان یگانه و موفق و بینظیر بخوانیم که مهمتر از همه عظمتها، عظمت در رسالت و دعوت میباشد.
آیت الله صافی گلپایگانی، 16آذر94، ابنا
لباس وپوشش در سیرۀ نبوی
آداب لباس پوشی
گرچه لباس پوشيدن، كاري ساده و روزمره و عادي است، ولي روش و سيره اولياي دين در اين زمينهها هم براي ما مهم است.
- پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله هر گاه لباس و پيراهن ميپوشيد، ابتدا سمت راست را بر تن ميكرد و هر گاه جامه از تن در ميآورد، از سمت چپ شروع ميكرد.( سنن النبي، ص 123)
- گاهي بي آن كه جامه ديگري بر تن كند، روپوشي را بر اندام خود ميافكند و دو طرف آن را بين دو شانه خود گره ميزد و چه در خانه يا بيرون يا هنگام نماز بر جنازهها، با همان حالت نماز ميگزارد. گاهي نيز در يك لباس گشاد نماز ميخواند. دو عدد جامه بُرد بافته شده داشت كه آنها را تنها در حال نماز ميپوشيد، امت خويش را به نظافت دستور مي داد و تشويق ميكرد.(همان، ص 126)
- آن حضرت، انجام كار را با دست راست، و شروع از سمت راست را در همه كارهايش دوست داشت؛ در پوشيدن جامه و كفش، در شانه كردن موي. (بحارالانوار، ج 16، ص 237)
- لباسي كه ميخريد، اگر آستين آن بيش از اندازه بود، مقدار اضافي را ميبريد. (همان، ص 278) و نمي گذاشت لبه آن را هم بدوزند و به همان حال ميپوشيد و ميفرمود: كار، خيلي زودتر از اينهاست.( مكارم الاخلاق، ص 101)
حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله درباره جامه و آداب لباس پوشيدن فرموده است:
” من لبس ثياب شهره في الدنيا البسه الله لباس الذل يوم القيامه” ؛
هر كس در دنيا لباس شهرت بپوشد (لباسي غير معمول كه به خاطر آن انگشت نما شود) خداوند در روز قيامت جامه ذلت و خواري بر او ميپوشاند.(همان، ص 116)
امام صادق عليه السلام از پدران خويش روايت كرده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله نهي ميكرد كه مردان، در لباس پوشيدن خود را شبيه زنان سازند. و نهي ميكرد كه زنان، در لباس شبيه مردان شوند.( همان، ص 118)
لباسو پوشش در سیره نبوی
لباس هاي ويژه
كلاه، عمامه، دستار و عرقچين، گر چه پوشاننده بدن نيست، ولي در رديف جامه به شمار ميآيد. از سنتهاي اسلامي، پوشاندن سر است، چه هنگام عبادت و نماز، چه در مواقع ديگر.
پوشش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براي سر خود، اغلب عمامه بود. هنگام نماز و خطبه و جهاد، به تناسب، شرايط، با چيزي سر را ميپوشاند. گاهي هم سر برهنه بود. به روايت امام صادق عليه السلام پيامبر اسلام، عرقچين و كلاه سفيد راه راه ميپوشيد و در هنگام جنگ، عرقچيني بر سر ميگذاشت كه روي گوشها را ميپوشاند.(مكارم الاخلاق، ص 120)
در مواقع ديگر، از زير عمامه، عرقچين هم بر سر ميپوشيد. “كان يلبس القلانس تحت العمائم.” ( سنن النبي، ص 122) عمامه سياهي داشت كه بر سر ميپيچيد و با آن نماز ميخواند. (همان، 125) البته گاهي عمامه بدون كلاه بر سر مينهاد، يا كلاه بدون عمامه ميپوشيد. ( بحار، ج 16، 250)
اگر استفاده از دستمال و حوله را براي خشك كردن دست و صورت هنگام وضو وارد بحث پوشش و لباس كنيم، در اين زمينه هم بد نيست بدانيم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله حولههاي متعددي داشت، با نامهاي مختلف و كاربردهاي گوناگون، كه به مراعات بهداشت و نظافت و نظم هم مربوط ميشود.
در روايت آمده است: آن حضرت دستمال و حولهاي داشت كه پس از وضو چهره خود را با آن خشك ميكرد. و اگر حوله و دستمالي همراه نداشت، با گوشه لباس خود صورت را خشك ميكرد.(مكارم الاخلاق، ص 36)
آراستگي آن حضرت، به خصوص هنگام حضور در جمع مسلمانان در مسجد و براي خطبه و نماز، گوشه ديگري از سيره ايشان را نشان ميدهد. لباس نماز جمعه ايشان مخصوص بود: ” كان له ثوب للجمعه خاصه.” (بحارالانوار، ج 16، ص 227.)
در بعضي روايات آمده كه غير از لباسي كه در روزهاي غير جمعه ميپوشيد، دو جامه مخصوص براي جمعه داشت.(همان، ص 251)
لباس وپوشش در سیره نبوی
ساده پوشی
ساده زيستي رسول خدا صلي الله عليه و آله و وابسته نبودن به جلوههاي فريبنده دنيا و به ناز و نعمت آن دل نبستن و به جلوههاي مادي دل خوش نداشتن، در همه شوون زندگي وي متجلي بود از جمله در كيفيت و نوع لباس و فرش و زير انداز و…
نقل شده كه گاهي آن حضرت، روي حصير ميخوابيد، بي آن كه جز آن چيزي زيرش باشد. (سنن النبی،123)
هر چه فراهم بود ميپوشيد، چه قطيفهاي باشد كه بر كند، يا بُرد عالي كه بپوشد، چه جبه پشمين، هر چه كه از حلال مييافت ميپوشيد. “ما وجد من المباح لبس.” ( محجه البيضاء، ج 4، ص 125)
مهم، مباح بودن جامه بود كه براي رسول خدا اهميت داشت، نه قيمت و جنس و دوخت و جذاب بودن!
آن حضرت به صحابي پارساي خود ابوذر غفاري فرمود:
اي ابوذر! من لباس خشن و سخت ميپوشم، روي زمين مينشينم، انگشتانم را پس از غذا ميليسم،- كنايه از اين كه در صرف غذا اسراف نميكردند - بر چهار پاي بي زين سوار ميشوم و كسي را در رديف خود سوار ميكنم. اينها از سنتهاي من است، هر كس از سنن من روي گردان شود، از من نيست.( سنن النبي، ص 131)
در سخن ديگري آمده است كه عبايي داشت، هر گاه ميخواست نافله بخواند (يا جا به جا شود) آن را دو تا ميكردند و زيرشان ميانداختند.(همان، ص 123)
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله هرگز نسبت به جاي خواب و رختخواب، عيبجويي و ايرادگيري نداشت. اگر بستر برايش ميگستردند، بر آن ميخوابيد و اگر رختخوابي پهن نميشد، بر زمين ميخوابيد. “ان فرشوا له اضطجع و ان لم يفرش له اضطجع علي الارض.” (محجة البيضاء، ج 4، ص 130)
اين نهايت زهد و اوج وارستگي از تعلقات دنيوي است.
وقتي در خانه بود، لباس خود را ميدوخت و بر كفش خويش وصله ميزد.( بحارالانوار، ج 16، ص 230)
روزي عُمَر خدمت آن حضرت رسيد، در حالي كه وي بر روي حصيري خفته بود و حصير بر پهلوهاي آن حضرت خط انداخته بود؛ گفت: يا رسول الله! كاش بستري گسترده بوديد!
فرمود: دنيا را ميخواهم چه كنم؟ مَثل من و دنيا مَثل رهگذري است كه در يك روز گرم، ساعتي از روز را زير سايه درختي به استراحت پرداخته، سپس آن جا را وانهاده و رفته است.(همان، ص 239)