عجب دردانه ای!!!
عجب دردانه ای است حسن(علیه السلام)!!!
که خالقش
همه ساله دو هفته قبل از میلاد ودو هفته بعداز میلادش
سراسر هستی را میهمان می کند.
صدای قدم هایش می آید؛
نثار قدوم پاک وپربرکت میوۀ دل علی وزهرا(سلام الله علیهما)
صــــلــــوات
.
عجب دردانه ای است حسن(علیه السلام)!!!
که خالقش
همه ساله دو هفته قبل از میلاد ودو هفته بعداز میلادش
سراسر هستی را میهمان می کند.
صدای قدم هایش می آید؛
نثار قدوم پاک وپربرکت میوۀ دل علی وزهرا(سلام الله علیهما)
صــــلــــوات
.
ما سِوی شد سائلِ دستِ کریم
هستی ما هست از هستِ کریم
نیمه ی ماه خدا حس می کنم
بر سر خود گرمی دست کریم
قرآن مجید، يادکردی از شخصيت ها را دربردارد، از خوبان واز بدان، ولی اين يادکرد گاهی همراه با ذکر نام است مانند آنچه درباره موسی و فرعون ذکر شده است و گاه فقط با توصيف، و بدون ذکر نام،مانند آنچه درباره امام علي 4نازل شده است.
درباره امام حسن علیه السلام نيز آياتی به صورت توصيف و بدون ذکر نام نازل شده است؛ همانند آيه تطهير ، آيه ذوی القربي ، آيه اولي الامر و دیگرآیات شریفه که در فایل زیر، به برخی از این آیات ذکر شده است.
به مناسبت میلاد پر برکت امام حسن علیه السلام
دریافت :
حذيفة بن يمان نقل مي کند که روزي بر بلنداي کوهي، درمجاورت پيامبر بوديم و امام حسن عليه السلام که کودکي خردسال بود، با وقار و طمانينه در حال راه رفتن بود . پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند:
«ان جبرئيل يهديه و ميکائيل يسدده و هو ولدي والطاهر من نفسي و ضلع من اضلاعي هذا سبطي و قرة عيني بابي هو؛ همانا جبرئيل او را همراهي مي کند و ميکائيل از او محافظت مي نمايد و او فرزند من و انسان پاکي از نفس من و عضوي از اعضاء من و فرزند دختر و نور چشم من است . پدرم فداي او باد .»
پيامبر صلي الله عليه و آله ايستاد و ما هم ايستاديم، ايشان به امام حسن عليه السلام فرمود:
«انت تفاحتي و انت حبيبي و مهجة قلبي
تو ثمره من و محبوب من و روح و روان مني .»
در اين هنگام يک مرد اعرابي به سوي ما مي آمد، حضرت صلي الله عليه و آله فرمود:
مردي به سوي شما مي آيد که با کلامي تند با شما سخن مي گويد و شما از او بيمناک مي شويد . او سؤالهايي خواهد پرسيد و در کلامش درشتي و تندي است .
اعرابي نزديک شد و بدون اينکه سلام کند گفت:کدام يک از شما محمد است؟
گفتيم: چه مي خواهي؟
پيامبر صلي الله عليه و آله به او فرمودند: «مهلا آهسته [اي اعرابي] .»
او که از اين برخورد، پيامبر صلي الله عليه و آله را شناخت گفت: «يا محمد! لقد کنت ابغضک و لم ارک والآن فقد ازددت لک بغضا؛
اي محمد! درگذشته کينه تو را به دل داشتم ولي تو را نديده بودم و الآن بغضم نسبت به تو بيشتر شد .»
پيامبر صلي الله عليه و آله تبسم کردند، ماخواستيم به اعرابي حمله کنيم که آن حضرت با اشاره ما را منع فرمودند .
اعرابي گفت: تو گمان مي کني پيامبري؟ نشانه و دليل نبوت تو چيست؟
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: «ان احببت اخبرک عضو من اعضائي فيکون ذلک اوکد لبرهاني؛
اگر دوست داشته باشي عضوي از اعضاء من به تو خبر دهد تا برهانم کامل تر شود .»
اعرابي پرسيد: مگر عضو مي تواند سخن بگويد؟
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «نعم، يا حسن قم؛ آري، اي حسن! برخيز .»
آن مرد امام حسن عليه السلام را به خاطر کودکيش، کوچک شمرد و گفت: پيامبر فرزند کوچکي را مي آورد و بلند مي کند تا با من تکلم کند .
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: «انک ستجده عالما بما تريد؛ تو او را به آنچه اراده کرده اي دانا خواهي يافت .»
امام حسن عليه السلام شروع به تکلم کرد و فرمود «مهلا يا اعرابي!

از امام حسن مجتبی عليه السلام سوالات متفاوت و گوناگونی شد كه حضرت به همه آنان پاسخ دادند . از جمله سوالات :
زهد چيست ؟ فرمود : دل دادن به پرهيزگاری و دست كشيدن از دنيا .
حلم چيست ؟ فرمود : فرو خوردن خشم و خويشتن داری .
سداد چيست ؟ فرمود : راندن بدی با خوبی .
شرف چيست ؟ فرمود : نيكوكاری با فاميل و پذيرفتن جريمه ايشان .
شجاعت و مردانگی چيست ؟ فرمود : دفاع از پناهنده ، و پايداری در ميادين نبرد و جملهء حوادث ، و دليری به هنگام پيش آمد ناگوار .
سرافرازی چيست ؟ فرمود : در غرامت ببخشی و از گناه درگذری .
بزرگواری چيست ؟ فرمود : نگاهداری دين و آئين ، و خويشتن داری ، و نرمخوئی ، و دقّت در عمل ، و پرداخت حقوق ، و مهرورزی با مردم .
كرم چيست ؟ فرمود : بخشش پيش از درخواست ، و غذا دادن و سير كردن مردم در زمان قحطی.
پستی چيست ؟ فرمود : توجّه در ناچيز ، و دريغ از ناقابل .
فرومايگی چيست ؟ فرمود : كاستی در بخشش ، و دشنام و ناهنجاری در گفتار .
بلند نظری چيست ؟ فرمود : بخشش در خوشی و ناخوشی ( رفاه و تنگدستی ) .
تنگ نظری ( بخل ) چيست ؟ فرمود : آنچه را از مال كه نزد توست شرف بنداری، و آنچه را كه بخشيده ای خسارت .
برادری چيست ؟ فرمود : برادری نمودن در سختی و راحتی.
نامردی ( بزدلی ) چيست ؟ فرمود : جسارت بر دوست ، و ترس از دشمن .
بي نيازی چيست ؟ فرمود : قناعت نفس به روزی مقسوم هر چند اندك باشد .
فقر چيست ؟ فرمود : حرص بسيار به هر چيز .
گشاده دستی و جود چيست ؟ فرمود : بخشش در حدّ توان .
كرم چيست ؟ فرمود : خويشتن داري در سختی و راحتی .
بی باكی چيست ؟ فرمود : روياروئی با حريفان .
قدرت چيست ؟ فرمود : سختگيری و نبرد با زورمندان .
خواری و ذلَّت چيست ؟ فرمود : ترسيدن به وقت راستی و درستی .
نادانی و نفهمی چيست ؟ فرمود : ستيز نمودن با فرمانده ات و آن كسی كه بر آسيب تو قادر است .
برتری و مزيّت چيست ؟فرمود : بجا آوردن خوبی و صرف نظر از بدی .
دورانديشی چيست ؟ فرمود :صبر بسيار و مدارای با حاكمان و احتياط از تمام مردم .
شرف چيست ؟ فرمود : همراهی با برادران و نگاهداری از همسايگان .
ناكامی و محروميت چيست ؟فرمود : واگذاشتن نصيب و بهره ات وقتی به تو روی آورده ( پشت پا زدن به بخت و اقبال ) .
بی عقلی (سفاهت) چيست ؟ فرمود : پيروی فرومايگان و همراهی گمراهان .
درماندگی در گفتار چيست ؟ بازی با ريش و سرفه [به عمد] كردن هنگام صحبت و گفتار .
شجاعت چيست ؟ فرمود : سازگاری با ياران ، و صبر و پايداری به هنگام عيبجوئی .
زحمت چيست ؟ فرمود : سخن در آنچه كه به تو مربوط نيست .
نادانی و كم خردی چيست ؟ فرمود : ندانستن نفع و ضرر مالی و بی اعتنائی به آبرو .
پستی و فرومايگی چيست ؟ فرمود : همه چيز را برای خود خواستن ، و ياری ندادن همسر .
تحف العقول ابن شعبه/ ترجمه جعفرى ، ص207
در اين حديث علاوه بر محبوبيت امام حسن عليه السلام در نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله كه خود نشانه فضيلت است، محبت او و برادرش حسين عليه السلام معيار فضيلت و خوبي ها قرار داده شده است، چنان كه دشمني آن دو، نشانه مبغوضيت نزد رسول خدا و پليدي است.
سيوطي در كتاب تاريخ الخلفاء روايت كرده كه هنگامي امام حسن(ع) در مكان نشسته بود و چون خواست از آنجا برود فقيري وارد شد، امام(ع) به آن مرد فقير خوش آمد گفته و با او ملاطفت كرد و سپس به او فرمود:
«انك جلست علي حين قيام منا افتاذن بالانصراف »؟؛اي مرد تو وقتي نشستي كه ما براي رفتن برخاستيم، آيا اجازه رفتن به من مي دهي؟
مرد فقير عرض كرد: «نعم يابن رسول الله »؛آري اي پسر رسول خدا . (تاريخ الخلفاء سيوطي، ص 73)
سیوطی :امام حسن(ع) هيچ گاه سائلي را رد نكرد و در برابر درخواست او«نه » نگفت، و چون به آن حضرت عرض شد: چگونه است كه هيچ گاه سائلي را رد نمي كنيد؟ پاسخ داد:«اني لله سائل و فيه راغب و انا استحيي ان اكون سائلا و ارد سائلا و ان الله تعالي عودني عادة، عودني ان يفيض نعمه علي، و عودته ان افيض نعمه علي الناس، فاخشي ان قطعت العادة ان يمنعني المادة »! ؛من سائل درگاه خدا و راغب در پيشگاه اويم، و من شرم دارم كه خود درخواست كننده باشم و سائلي را رد كنم، و خداوند مرا به عادتي معتاد كرده، معتادم كرده كه نعمت هاي خود را بر من فرو ريزد، و من نيز در برابر او معتاد شده ام كه نعمتش را به مردم بدهم، و ترس آن را دارم كه اگر عادتم را ترك كنم اصل آن نعمت را از من دريغ دارد.
امام(ع) به دنبال اين گفتار اين دو شعر را نيز انشا فرمود:
«اذا ما اتاني سائل قلت مرحبا بمن فضله فرض علي معجل
و من فضله فضل علي كل فاضل و افضل ايام الفتي حين يسئل »
(هنگامي كه سائلي نزد من آيد به او گويم: خوش آمدي اي كسي كه فضيلت او بر من فرضي است عاجل. و كسي كه فضيلت او برتر است بر هر فاضل، و بهترين روزهاي جوانمرد روزي است كه مورد سؤال قرار گيرد، واز او چيزي درخواست شود.) (از كنز المدفون سيوطي، ص 234 )
ابن كثير از علماي اهل سنت در البداية و النهاية روايت كرده كه امام(ع) غلام سياهي را ديد كه گرده ناني پيش خود نهاده و خودش لقمه اي از آن مي خورد و لقمه ديگري را به سگي كه آنجا بود مي دهد.
امام(ع) كه آن منظره را ديد به او فرمود: انگيزه تو در اين كار چيست؟
پاسخ داد: «اني استحيي منه ان آكل ولا اطعمه » ؛من از او شرم دارم كه خود بخورم و به او نخورانم!
امام(ع) به او فرمود: از جاي خود برنخيز تا من بيايم! سپس به نزد مولاي آن غلام رفت و او را با آن باغي كه در آن زندگي مي كرد از وي خريداري كرد، آنگاه آن غلام را آزاد كرده و آن باغ را نيز به او بخشيد! (البداية و النهاية، ج 8، ص 38)