• تماس  
  • زیارت عاشورا

عسکری یا عسگری؟؟

29 آذر 1394 توسط hosna

 

   بکار بردن صحیح واژه‌ها و اسامی ضرورتی است که گاهی با سهل‌انگاری و بی‌توجهی به اشتباهات بزرگی منجر می‌شود، یکی از این اشتباهات که بطور مداوم با آن مواجه هستیم بیان و یا نگارش “عسگری” به جای “عسکری” است .


.             

 

 آنچه به اهمیت رعایت صحیح نویسی وصحیح گویی در این لفظ می افزاید برداشت های غلط معنایی از این دوعبارت است که دستمایه دشمنان دین وامامت امام عصر علیه السلام قرار گرفته وبدینوسیله این غلط اصطلاحی ولغوی را به دایره موضوع اعتقادی کشانده است.

   شنیده می شود که گفته اند حسن عسگری عقیم بوده وفرزندی نداشته است وعبارت عسگری که لقب ایشان است به معنای عقیم و بی دانه می باشد فلذا همین شهرت به عقیم بودن دلیل بر عدم وجود فرزندی برای اوست.

   تاریخ گواه است که «عسکری» از مشهورترین القاب آن حضرت است؛ همان طور که امام هادی(علیه السلام) را به این لفظ لقب داده اندو عسکر محله ای بوده در شهر سامرا که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در آنجا قرار داشت.

   خلفای عباسی برای زیرنظر داشتن فعالیتهای فرهنگی، علمی و سیاسی امام هادی(علیه السلام) ، آن حضرت را در سال ۲۳۶هـ .ق. از مدینه به سامرا انتقال و در محله عسکر سکونت دادند.چون امام حسن علیه السلام و پدر بزرگوارش امام هادی (ع) در محله عسکر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگی می کردند و به عسکری لقب یافتند.(بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۱۳) واین لقب مشترک بین آن حضرت و پدرشان امام هادی(علیه السلام) می باشد وآنها را عسکریین گفته اند.


  •    اگر بنا بود این لفظ به (گاف) نوشته یا تلفظ گردد می بایست امام هادی نیز عقیم می بود واز نعمت فرزند محروم تلقی می شد.


  • از سوی دیگر عسکر لفظی عربی است و به معنای لشکر است.عسکری اسم منسوب است و منسوب به عسکر است و اصولا در زبان عربی حرف گاف وجود ندارد.


   پس آنچه صحیح است عسکری(با کاف) است نه عسگری.(با گاف).در به وجود آمدن شایعه عقیم بودن حضرت عوامل مختلفی چون خلفای عباسی،جعفر کذاب،وفردی به نام زبیری…تاثیری به سزا داشت.

   این شایعه وعوامل حکومتی عباسی باعث گردیدند که عده قلیلی ازمسلمانان معتقد باشند که امام حسن عسکری فرزندی دارد و اوست مهدی موعود و غایب است. ولی طرفداران این عقیده، خیلی کم بودند، چنانکه نعمانی که در زمان غیبت صغری می زیسته می نویسد: این جمعیت کمی که در این عقیده پا بر جا ماندند همانهایی هستند که علی بن ابی طالب درباره شان می فرماید: «در پیمودن راه حق از کمی نفرات وحشت نکنید». (الغیبة،نعمانی، ص ۹)

لذا شایسته است که همۀ گویندگان ونویسندگان ورسانه ها کمر همت بسته ودر ترویج کلمه صحیح عسکری به جای عسگری کوشش نمایند.

 نظر دهید »

رفت و فردا را به موعود(عج) سپرد

29 آذر 1394 توسط hosna

   

 امام، دل به فردايي سپرده است که موعودش عليه ‏السلام ، حقيقت دين را فرياد زند.


مي‏ رود و دنيا را با همه فرازها و نشيب‏هايش، با همه پستي‏ها و بلندي‏هايش به او مي‏سپارد.  


دردهاي نهفته ‏اي را که جز در و ديوارهاي اتاق کوچکش در سامرا، احدي تاب گفتنش را نداشت.


اسارت و سکوت حسني عليه‏ السلام باز هم در قصه حماسي او رقم خورده است.


باشد تا خروش و فرياد حسيني‏ اش، نصيب فرزندش مهدي(عج) شود.


ان شــــــــــــــــــــــاء الله

 نظر دهید »

احتجاج سلمان فارسىّ عليه السّلام پس از وفات پيامبر(ص)درعهدشكنى با حضرت علی(ع)

23 آذر 1394 توسط hosna
احتجاج سلمان فارسىّ عليه السّلام پس از وفات پيامبر(ص)درعهدشكنى با حضرت علی(ع)


  از امام صادق عليه السّلام به واسطه پدران گرامش نقل شده كه سلمان فارسى سه روز پس از دفن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله خطبه ‏اى بدين شرح ايراد نمود:


   آهاى مردم! كلامى از من گوش كرده سپس در باره‏ اش انديشه كنيد، بدانيد كه اطّلاعات بسيارى در فضائل علىّ بن ابى طالب دارم، كه اگر قصد نقل تمام آنها را داشته باشم گروهى از شما مرا ديوانه انگاشته و گروهى خونم را مباح سازيد.

بدانيد كه شما را تقديراتى است كه پيش ‏آمدهاى گوناگونى در پى آن مى ‏آيد، و اين را بدانيد كه نزد علىّ بن ابى طالب عليه السّلام است علم منايا (مقدّرات) و علم بلايا (گرفتاريهايى كه متوجّه مردم مى ‏شود) و ميراث وصايا (ثمره سفارشات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله) و فصل خطاب و اصل و ريشه انساب (نسبهاى مردم)،

همان گونه كه هارون بن عمران‏ از موسى شنيد او نيز از پيامبر شنيد كه فرمود: «تو وصىّ من در خانواده، و جانشين و خليفه در امّتم هستى، و نسبت تو به من همچون نسبت هارون است به موسى»،

ولى افسوس كه شما امّت شيوه قوم بنى اسرائيل را پيش گرفته و آگاهانه راه خطا را پيموديد.


   به خدا سوگند كه قدم به قدم مانند بنى اسرائيل همان خطاها را مرتكب خواهيد شد!

به خدايى كه جان سلمان در دست اوست سوگند اگر علىّ را پيشوا و والى خود ساخته بوديد، هر آينه بركت و نعمت از آسمان و زمين اطراف شماها را فرا مى‏ گرفت، تا آنجا كه پرندگان آسمان دعوت شما را اجابت مى ‏كردند و ماهيهاى دريا خواسته شما را مى ‏پذيرفتند و ديگر هيچ دوست و بنده خدايى فقير نشده و هيچ سهم از فرائض الهى از بين نمى ‏رفت، و هيچ دو نفرى در حكم خدا اختلاف نمى‏ كردند، ولى افسوس كه شما مخالفت نموده و مسند خلافت را به فرد ديگرى سپرديد، پس در انتظار گرفتارى و بلا باشيد، و دست از خوشبختى بشوئيد، من حقيقت امر را براى تك تك شما روشن ساختم، پس بدانيد از امروز به بعد رشته محبّت و دوستى ميان من و شما بريده شد.


   دست از دامن آل محمّد صلّى اللَّه عليه و آله بر نداريد، زيرا تنها ايشان راهنماى به سوى بهشت، و در روز قيامت خوانندگان به آن خواهند بود.


    بر شما باد به فرمانبرى امير المؤمنين علىّ بن ابى طالب عليه السّلام، كه به خدا سوگند كه [در روز غدير] ما به دفعات در حضور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله تحت عنوان ولايت و امارت بر او سلام نموديم و پيوسته رسول خدا با تأكيد ما را بدان كار وامى‏ داشت، حال مردم را چه شده با علم به فضائلش بر او حسد مى ‏برند؟!

عاقبت حسادت قابيل بر هابيل كشتن او بود، يا مانند قوم بنى اسرائيل كارشان به كفر و ارتداد كشيده، شما را چه شده؟!

   اى مردم، واى بر شما، ما را با أبو فلان و فلان چه كار؟! آيا به جهل افتاده يا خود را به نادانى مى ‏زنيد؟ يا حسد ورزيده يا خود را به حسادت زده ‏ايد؟ به خدا سوگند كه شما مرتدّ و كافر شده و با شمشير به جان هم خواهيد افتاد تا آنجا كه با شهادت دروغ ناجى ‏هاى خود را محكوم به مرگ نموده و كافران را تبرئه و آزاد كنيد، بدانيد كه من حرف خود را زدم و تسليم پيامبرم شدم، و از مولاى خود و تمام امّت؛ علىّ بن ابى طالب عليه السّلام پيروى نمودم، همو كه سيّد و سرور اوصياء، و پيشواى پيشانى سفيدان [از وضو]، و رهبر راستگويان و شهيدان و صالحان است.


________________________________________
 الإحتجاج على أهل اللجاج طبرسي/ ترجمه جعفرى، ج1،ص251

 

 نظر دهید »

استدلال امير المؤمنين (ع) با ابو بكر

23 آذر 1394 توسط hosna

     امام صادق (ع) از پدران خود نقل كرده كه چون ابو بكر به خلافت نشست و مردمان با وى بيعت كردند و از على كناره گرفتند، ابو بكر پيوسته با على خوشرويى نشان مى‏ داد ليك از على گرفتگى مى ‏ديد.

   اين كار بر ابوبكر گران آمد، مى‏ خواست به طريق خصوصى او را ديده نظر وى را در اين موضوع دريابد، از آنكه مردمان كار خلافت را به وى حواله كردند عذر خواهى كند.

از اين روى با على ملاقات كرد و گفت:

يا ابا الحسن به خدا سوگند من در كار خلافت اتفاقى و رغبتى نداشتم و به خود اعتماد ندارم و از نظر خواسته و دودمان هم پشتيبانى ندارم و نخواستم آن را از كسى گرفته باشم، مى ‏بينم كه از من دل تنگ هستى.


على [ع]گفت: هر گاه رغبت به خلافت نداشتى چرا زير بار آن رفتى با آنكه يقين نداشتى كه از عهده آن بر نيايى؟


ابو بكر گفت: سبب آن حديثى بود كه از پيامبر شنيده بودم كه گفت: پيروان به گمراهى اتفاق نمى ‏كنند. من ديدم كه همه بر پيشوايى من اتفاق كردند از حديث پيامبر (ص) پيروى كردم و گمان نمى ‏كردم مردمان بر خلاف من اتفاق كنند از اين جهت به خواست ايشان پاسخ دادم و هر گاه مى ‏دانستم با من مخالفت مى ‏كنند نمى ‏پذيرفتم.


على (ع) گفت: حديثى را كه از پيامبر ياد كردى. خدا پيروان مرا به گمراهى متفق نمى ‏كند درست است ليك، بگو من از پيروان نبودم؟ آنان كه با تو مخالفت كردند مانند: سلمان و عمار و ابو ذر و مقداد و قيس بن عباده و دسته او از انصار؟


ابو بكر گفت: تصديق مى ‏كنم كه همه از امت بودند.


على گفت: پس چگونه به حديث پيامبر استدلال مى ‏كنى در صورتى كه ايشان از بزرگان ياران پيامبر بودند و در خيرخواهى براى پيامبر (ص) كوتاهى نكردند و با تو مخالفت كردند.


ابو بكر گفت: من در ابتدا نمى‏ دانستم ايشان با من مخالف هستند. بعدا دانستم و ترسيدم هر گاه كناره گيرم اختلاف پديد آيد و مردم از دين باز گردند براى مصلحت امت اين كار را پذيرفتم، تو نيز به حفظ مسلمانان و دين ايشان علاقه دارى


على گفت: درست است ليك به من بگو كسى كه شايسته كار خلافت است بايد چه اوصافى داشته باشد؟ غير از آنچه تو گفتى.


ابو بكر گفت:  بايد خير خواه و وفادار باشد و بخشش بى ‏جا نكند، خوشرويى و داد و جوانمردى داشته باشد به قرآن و سنت پيامبر و بهداورى دادگرانه دانا باشد نسبت به جهان زاهد و بى ‏رغبت باشد، داد ستم رسيده را از ستمكار بستاند چه خويش باشد و چه بيگانه، ابو بكر خاموش شد،

على(ع) سپس گفت: اى ابو بكر! ترا به خدا سوگند اين صفات در من است يا در تو؟.

ابو بكر گفت: در تو.


على(ع) گفت: اى ابو بكر آيا من بودم كه پيش از آنكه كسى از مردان بياد اسلام باشد پيامبر را اجابت كردم يا تو؟.

ابو بكر گفت: تو


على(ع) گفت: من بودم كه براى عموم عرب در موسم حج براى ايشان سوره برائت را خواندم يا تو؟،

ابو بكر گفت: تو.


على (ع)گفت: من بودم كه در روز هجرت‏ پيامبر (ص) به غار ثور با جان خود پيامبر را نگاهدارى كردم يا تو؟.

ابو بكر گفت: تو.


على گفت. من بودم در ركوع انگشترى صدقه دادم و آيت ولايت من پيوست به ولايت خدا و پيامبر (ص) براى من فرود آمد يا براى تو؟!

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: من هستم كه به مفاد حديث پيامبر (ص) در روز غدير سرور بر تو و بر هر مسلمان هستم يا تو؟.

ابو بكر: تو.


على(ع) گفت: وزارت پيامبر (ص) و منزله هارون به موسى نسبت به او از آن من است يا از آن تو؟.

ابو بكر گفت: از آن توست.


على(ع) گفت: مرا و خانواده و فرزندان مرا براى مباهله و نفرين مشركان ترسا بيرون برد يا ترا و خانواده و فرزندان ترا؟.

ابو بكر گفت: تو و خانواده ترا.


 على(ع) گفت: ترا به خدا سوگند، آيت تطهير از آلودگى ‏ها در باره من و خانواده و فرزندان من فرود آمد يا براى تو و خاندان تو؟

ابو بكر گفت: براى تو و خاندان تو.


على(ع) گفت: در روز اجتماع كساء پيامبر براى من و خانواده من و فرزندان من دعا كرد و گفت: خدايا ايشان خاندان من‏اند، از آتش دور باشند يا براى تو؟

ابو بكر گفت: براى تو و خانواده و فرزندان تو.


على(ع) گفت: من مقصود از اين آيت هستم كه قرآن گفته: به نذر وفا مى ‏كنند و از روز شر انگيز مى‏ ترسند يا تو؟.

ابو بكر گفت: تو


على گفت: تو آن جوانمردى كه از سوى آسمان در باره وى بانگ برخاست كه: لا سيف الا ذو الفقار و لا فتى الا على‏
يا من؟.

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: تو بودى كه در هنگام نمازى آفتاب براى تو بازگشت، تا آن را بگزارد، سپس فروشد يا من؟.

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: تو بودى كه پيامبر درفش خود را در روز گشايش خيبر به وى داد و به دست وى قلعه خيبر گشوده شد يا من؟.

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: تو بودى كه به كشتن عمرو بن عبد ودّ اندوه از دل پيامبر (ص) بردى و از مسلمانان يا من بودم؟.

ابو بكر گفت: تو.


على گفت تو بودى كه پيامبر در رسالت خود بر پريان امين شمرد و پريان به دست وى به خدا گرويدند يا من؟.

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: تو بودى كه پيامبر پاك نژادى و حلال‏زادگى وى را از آدم تا پدرش ستود به گفته خود: من و تو از آدم تا عبد المطلب از زناشويى هستيم باور داشت يا من؟.

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: من بودم كه پيامبر وى را برگزيد و دخت خويش فاطمه را به وى داد و گفت: خدا وى را به تو تزويج كرد يا تو؟.

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: من پدر حسن و حسين دو ريحان او هستم كه در باره ايشان گفته: اين دو سرور جوانان بهشت هستند و پدر ايشان بهتر از ايشان است يا تو؟.

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: برادر توست كه با دو بال آراسته است و در بهشت با فرشتگان هم پرواز است يا برادر من؟.

ابو بكر گفت: برادر تو.


على(ع) گفت: من ضامن دين پيامبر (ص) شدم و در موسم حج بانگ زدم كه تعهدات وى را مى ‏پردازم يا تو؟.

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: من ‏بودم خدا رسانيد وى را، چون پيامبر (ص) مى ‏خواست گوشت آن مرغ بريان را بخورد و گفت: خدايا دوست‏ترين بندگان خود را پس از من بر سر اين خوان برسان يا تو را؟.

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: من بودم كه پيامبر وى را به كشتار ناكثين و قاسطين و مارقين از دين موافق تأويل قرآن بشارت داد يا تو؟.

ابو بكر گفت: تو.


على گفت: من بودم كه گفتار آخرين پيامبر را دريافتم، و كار غسل و دفن وى پرداختم يا تو؟

ابو بكر گفت: تو.


 على(ع) گفت: تورا به خدا سوگند: من بودم كه پيامبر گفت: على داوركننده ‏ترين شماست. مخصوصا در دانش داورى مردم را دلالت كرد يا تو؟.

ابو بكر گفت: تو.


على گفت: من بودم كه پيامبر در زندگى خود ياران خويش را دستور داد كه به عنوان امير مؤمنان بر وى درود دهند يا تو؟.

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: تو در خويشى به پيامبر نزديك‏ترى يا من؟.

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: تو دينارى به پيامبر در مورد نياز وى دادى و جبرئيل با تو بيعت كرد و محمد و فرزندان وى را مهمانى كردى يا من؟.

ابو بكر از اين سخن بگريست و گفت: تو.


على(ع) گفت: تو بودى كه پيامبر وى را به دوش نهاد تا بتهاى خانه كعبه را فرو ريزد و بشكند در صورتى كه هر گاه مى ‏خواست دست خود را به آسمان رساند رساندى يا من؟،

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: تو بودى كه پيامبر بدو گفت: تو دارنده درفش من در جهان و جاويدانى يا من؟.

ابو بكر گفت: تو.


على گفت: تو بودى كه پيامبر فرمان داد در سرايش در مسجد وى باز باشد در صورتى كه فرمود: در سراى همه ياران و خويشان وى را از سوى مسجد ببندند و براى وى حلال كرد و آنچه را خدا براى او حلال كرده بود يا من؟.

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: تو بودى كه پيش از راز گفتن با پيامبر صدقه دادى و راز گفتى با وى يا من؟.در همين هنگام بود كه خدا گروهى را سرزنش كرد و گفت: «ترسيديد پيش از راز گفتن خود صدقه بدهيد.»

ابو بكر گفت: تو.


على(ع) گفت: تو بودى كه پيامبر در باره وى به فاطمه (ع) دخت خود در ضمن گفتار خويش گفت: من ترا به كسى دادم كه پيش از همه مردم ايمان آورده و اسلام وى بر همه برتر است يا من؟

ابو بكر گفت: تو.


على پيوسته نيكى‏ هاى خود را كه خدا بدو ويژه ساخته بود و در ديگران نبود براى ابى بكر بر شمرد.
ابو بكر همه را باور داشت كه به اين گونه هنرها شايسته زمامدارى مسلمانان مى‏ گردد.

آنگاه على به ابى بكر گفت: پس چرا فريفته شدى كه از خدا و پيامبر وى و دين او باز ايستادى؟. تو خود را خليفه پيامبر مى ‏دانى با آنكه سزاوار آن نيستى.

ابو بكر بگريست و گفت: اى ابا الحسن راست گفتى.  امروز مرا مهلت ده تا در كار خود و تو انديشه كنم. على نيز مهلت داد.

امّـــــــــــــــا…………………………………………………………………………………

الخصال /شیخ صدوق رحمة الله علیه/ترجمه مدرس گيلانى ؛ ج‏2 ؛ ص158

 نظر دهید »

مناظرۀ طلایی امام رضا(ع)

21 آذر 1394 توسط hosna


 يكي از مناظرات طلايي امام(عليه السلام) مذاكرات ايشان با عمران صابي است. امام در يك مناظره، پس از آنكه هيربدان، بزرگ زرتشتيان را با برهان قاطع محكوم ساخت، روبه حاضران كرد و فرمود آيا در ميان شما كسي است كه با اسلام مخالف باشد و اگر مايل است بدون اضطراب و نگراني سؤالاتش را بپرسد؟ دراين ميان عمران صابي، كه يكي از متكلمان معروف بود برخاست و نزد امام آمد و از ايشان درباره نخستين وجود (يعني خداوند) و مخلوقاتش سؤال كرد. امام با دليل و برهان پاسخ او را داد و سه دليل براي بي نيازي خداوند از مخلوقاتش اقامه كرد.

سپس عمران سؤالاتي درباره علم خدا به ذات پاكش و نيز انواع مخلوقات پرسيد و پاسخ در خور از امام شنيد. او همين طور از امام(عليه السلام) سؤال مي كرد و از چشمه جوشان علم امامت بهره مي برد تا اينكه حضرت فرمود آيا اين مطالب را خوب درك كردي. عمران عرض كرد آري مولاي من، خوب فهميدم و شهادت مي دهم كه خداوند همان گونه است كه شما توصيف كرديد و وحدانيتش را ثابت نموديد و گواهي مي دهم كه محمد(ص) بنده اوست كه براي ابلاغ دين حق فرستاده شد، سپس رو به قبله به سجده افتاد و از دل باختگان و عاشقان اهل بيت(عليه السلام) شد.

 نظر دهید »

کرامت حجاب در حرم امام رضا(ع)

21 آذر 1394 توسط hosna

 

يكي از بزرگان فرموده است كه من وقتي در عالم خواب خدمت حضرت رضا (ع)مشرف شدم ديدم زنبورهاي زيادي اطراف آن حضرت را گرفته اند و به آن حضرت آسيب ميرسانند. هر چه كردم نتوانستم آنها را دفع كنم صبح خواب را به هر يك از علماء‌گفتم فرمودند آن زنبورها زنهايي هستند كه حجاب آنها شرعي نيست وباعث زحمت ديگر زائرين ميشوند.

كرامات رضويه، ج 2 ص 200

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 47
  • 48
  • 49
  • ...
  • 50
  • ...
  • 51
  • 52
  • 53
  • ...
  • 54
  • ...
  • 55
  • 56
  • 57
  • ...
  • 136

أَحسَنُواالحُسنـــىٰ

باسلام واحترام مقدم میهمانان عزیز را به وبلاگ مذهبی « أَحسَـــنُـواالْحُسنـــىٰ » خوش آمد می گویم. نام این وبلاگ برگرفته از آیۀ زیبای 26 سوره مبارکۀ یونس(ع) ، و هدف از ایجادآن، اشاعه و نشر فرهنگ ومعارف اسلامی ،کلام وحی واهل بیت(علیهم السلام) می باشد. امیدوارم بنده را با نظرات ارزشمنــد خود یاری نمایید. ان شـــاءالله

موضوعات

  • همه
  • همه موضوعات
  • تفسیر
  • احادیث
  • حکایات
  • اخبارتشیع
  • شبهات
  • کتاب شناسی
  • درمحضرمولا امیرالمومنین ع
  • مناسبت ها
    • محرم الحرام
      • آیات حسینی
      • روز نگار عاشورا
      • پرسمان حسینی
      • احکام عزاداری
      • کرامات الحسین(ع)
      • پای درس امام حسین(ع)
      • فضایل ااحسین(ع)
      • اعمال محرم
      • امام حسین از دیدگاه اندیشمندان جهان
      • سبک تربیت فرزند حسینی
      • امام حسین از دیدگاه اهل سنّت
      • سیرۀ امام حسین در اندیشۀ شهداء
      • اشعار حسینی
      • حکایات
      • مداحی
    • صفرالمظفر
      • شهادت دُردانۀ حسین(ع)
      • اربعین حسینی
      • آثار وبرکات زیارت امام حسین(ع)
      • شهادت کریم اهل بیت(ع)
        • مناظرات حضرت
        • حکایات الکریم
        • کرامات الکریم
        • تربیت حسنی
        • واپسین روزها
      • رحلت رسول الله(ص)
        • واپسین لحظات
      • شهادت عالم ال محمد(ص)
        • سیرۀ رضوی
        • حکایات رضوی
    • ربیع الاول
      • پای درس امام عسکری(ع)
      • طلوع خورشید مکه
        • نظرمفتیان وهّابی پیرامون جشن میلاد نبی(ص)
        • نظر اهل سنت درجشن میلادنبی(ص)
    • ربیع الثانی
      • وفات کریمۀ اهل بیت سلام الله علیها
        • روایات درفضیلت زیارت
        • مختصری از تاریخچۀ حرم
        • احادیث منقول از حضرت معصومه(س)
        • کرامات الکریمه
        • چهل حدیث قم واهل قم
          • حضرت رسول(ص)
          • حضرت امیر المومنین(ع)
          • حضرت امام صادق(ع)
          • حضرت امام کاظم(ع)
          • حضرت امام رضا(ع)
          • حضرت امام هادی(ع)
          • حضرت امام عسکری(ع)
      • طلـــوع خورشیـــد یازدهم
      • سیدالکریم،حضرت عبدالعظیم(ع)
    • جمادی الاول
      • ولادت حضرت زینب(س)
      • بانوی بی نشان(ایام فاطمیه)
        • پرسمان فاطمی
        • درانتظار شهادت
        • احادیث فاطمی
        • حکایات وفضایل حضرت زهرا(س)
        • کتابشناسی فاطمی
        • آموزه های زندگانی حضرت زهرا(س)
    • جمادی الثانی
    • رجب المرجب
    • شعبان المعظم
    • رمضان الکریم
      • ضیافت الهی
      • قمرماه رمضان
      • اسرار عبادات
      • دلنوشته های ماه رمضانی
      • در محضر قرآن
    • شوال
      • شهادت
    • ذی القعده
      • عالم آل محمد(ع)
        • کرامات الرضویه
          • به روایت اهل سنت
          • به روایت شیعه
      • میلادشمس الشموس
        • پرسمان رضوی
      • شهادت جوادالائمه(ع)
        • پرسمان جوادالائمه(ع)
    • ذی الحجه
      • پیوند آسمانی
      • داستانهای صوتی حج
      • عید ولایت وامامت
      • روزمباهله ونزول آیه تطهیر
      • روز خانواده
      • میلاد امام هادی(ع)
    • هفته دولت
    • هفته دفاع مقدس
    • ویژۀ دهۀ فجر
    • بصیرت سیاسی، انتخابات
  • درمحضر بزرگان
    • پندها وآموزه ها
    • دستورات
    • توصیه ها
    • طنز
  • اشعار
  • آدینه موعود
  • تصاویر
  • طوفان جاهلیت
  • پرسش وپاسخ
  • اخلاقی-تربیتی
  • آیات طلایی
  • صادق آل محمد(ع)
    • *حکایات وکرامات امام صادق (ع)
    • *پای درس امام صادق (ع)
    • امام صادق(ع)وعلماءاهل سنت
    • روایات مهدوی امام صادق(ع)
    • شاگردان امام صادق(ع)
    • گنج های بزرگ دنیا از زبان امام صادق(ع)
    • جوانان درکلام امام صادق(ع)
    • وصیت ها
  • از وهابیت بیشتر بدانیم
    • کلیپ های دیدنی
  • آزمون پایان دوره
تاریخ روز

همراه با قــــرآن در بهار قــــرآن

آیه قرآن تصادفی

لبخندهای پشت خاکریز

مهدویت امام زمان (عج)

جستجو

پیوند ها

  • دختر فاطمه ام
  • عفاف وحجاب
  • رهبرمعظم
  • ولایت
  • موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج

ز یارت عاشورا

زیارت عاشورا

عکس

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

آیه قرآن
  • هدیۀ صلوات شما به چهارده معصوم علیهم السلام هنگام خوندن مطالب صدقۀ جاریه ای باشدبرای روز مبادایتان .
  • تماس