عذاب واقع
بیستم ذی الحجه ،روز معجزۀ غدیر ونزول آیه 1 سورل مبارکۀ معارج است:
«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ »
از جملۀ آيات نازله بعد از نصّ غدير، قول خداى تعالى است در سوره «المعارج»« سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ * لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ مِنَ اَللّهِ ذِي اَلْمَعارِجِ » كه علاوه بر اعتقاد شيعه به آن، جمعى از علماى اهل سنت كه شخصيت شان مورد تصديق است آن را در كتب تفسير و حديث ثبت و ضبط نمودهاند.
طبق آن چه در روايات آمده خلاصه ی ماجرا از اين قرار است:
رسول خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم، خطبه اى را ايراد فرمود و سخنرانى كرد و مطالبى را كه خدا مى خواست در آن مطرح نمود و درباره امير مؤمنان على و اهل بيت ايشان عليهم السلام مطالبى به ميان آورد و فرمود:
أيّها الناس! ألست أولى بكم من أنفسكم؟
اى مردم! آيا من از خودتان بر شما سزاوارتر نيستم؟
پاسخ دادند: چرا همين طور است.
فرمود: فمن كنت مولاه فعليّ مولاه، اللهمّ والِ من والاه وعاد من عاداه…;
پس هر كس من مولاى او هستم، على مولاى اوست. خدايا! دوستدار وى را دوست بدار و دشمنش را دشمن… .
آن گاه مردم با حضرت على عليه السلام بيعت كردند… اين خبر در جاى جاى منطقه و نقاط و سرزمين هاى مختلف پيچيد تا آنان كه در اين حجّ با رسول خدا صلى الله عليه وآله همراه نبودند نيز از اين خبر آگاه شدند… .
در همين روزها مردى ـ كه در ادامه اين شخص را معرفى خواهيم كرد ـ با شتر خويش آمد و آن را كنار درِ مسجد بست و وارد مسجد شد. رسول خدا صلى الله عليه وآله در مسجد بود و اصحابش پيرامون ايشان نشسته بودند.
آن مرد پيشاپيش رسول خدا صلى الله عليه وآله بر دو زانو نشست و عرض كرد: اى محمد!
پيامبر خدا صلى الله عليه وآله در حالى كه ديدگانش قرمز شده بود فرمود:
والله الّذي لا إله إلاّ هو، إنّه من الله وليس منّي;
به خدايى كه جز او خدايى نيست، اين امر از جانب خداوند است و از سوى من نيست.
و اين را سه مرتبه تكرار نمود. در اين هنگام آن مرد برخاست و مى گفت: خدايا! اگر آن چه محمد مى گويد، حق است، سنگى از آسمان بر ما نازل كن، يا عذابى دردناك بر ما فرو فرست!
راوى مى گويد: به خدا سوگند، هنوز آن مرد به شترش نرسيده بود كه خداوند از آسمان سنگى را به سوى او پرتاب كرد و بر فرق او اصابت كرد و از دُبُرش خارج شد، او فورى جان داد، و خداوند متعال اين آيه بر پيامبر نازل كرد:
(سَأَلَ سائِلٌ بِعَذاب واقِع);
سؤال كننده اى از خدا درخواست كرد كه عذاب بر وى واقع شود.
در کتاب شریف «الغدیر» از علامه امینی(ره) حدود 29 راوی ازراویان اهل سنت با اسناد معتبر ذکر شده که به نقل این روایت(عذاب واقع) پرداخته اند. در اینجا به ذكر دو مورد ازنصّ روايات مذكور توجّه كنيد:
- ١-حافظ، ابو عبيد هروى (متوفی ٢٢٣/٤) ، در تفسير خود «غريب القرآن» روايت نموده گويد:
پس از آنكه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله در غدير خم تبليغ فرمود آنچه را كه مأمور بدان بود و اين امر در بلاد شايع و منتشر شد، جابر بن نضر بن حارث بن كلدۀ عبدرى آمد و خطاب به پيغمبر صلى اللّه عليه و آله نموده گفت: به ما از طرف خداوند امر كردى كه گواهى به يگانگى خداوند و رسالت تو بدهيم و نماز و روزه و حج و زكاة را امتثال كنيم همه را از تو پذيرفتيم و قبول كرديم، و تو به اينها اكتفا ننمودى تا اينكه بازوى پسر عمّت را گرفتى و بلند نمودى و او را بر ما برترى دادى و گفتى: من كنت مولاه فعلى مولاه، آيا اين امر از طرف تو است يا از جانب خداوند؟!رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: قسم بخداوندى كه معبودى جز او نيست، اين امر از جانب خداوند است .
نامبرده پس از شنيدن اين سخن رو به طرف شتر خود روان شد درحالىكه مىگفت: بار خدايا، اگر آنچه محمّد مىگويد راست و حق است بر ما سنگى از آسمان ببار، و يا عذابى دردناك به ما برسان، هنوز به شتر خود نرسيده بود كه سنگى از فراز بر سر او آمد و از دبر او خارج شد و او را كشت و خداى تعالى اين آيه را نازل فرمود: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ. . تا آخر.
- ٢-ابو اسحق ثعلبى نيشابورى (متوفّاى ٤٢٧/٣٧) در تفسير خود «الكشف و البيان» گويد:
از سفيان بن عيينه درباره قول خداى تعالى: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ سؤال شد كه در مورد چه كسى نازل شده؟ نامبرده به سؤال كننده گفت :مسئلهاى را از من پرسيدى كه تا كنون كسى آن را از من نپرسيده، پدرم از جعفر بن محمّد عليهما السّلام روايت نمود، و آن جناب از پدرانش (صلوات اللّه عليهم) روايت نمود كه چون رسول خدا صلى اللّه عليه و آله به غدير خم رسيد پس از گرد آمدن مردم درحالىكه دست على عليه السّلام را گرفته بود به آنها اعلام نموده فرمود: «من كنت مولاه، فعليّ مولاه» پس اين خبر در بلاد شايع و منتشر گشت و به گوش حرث بن نعمان فهرى رسيد. نامبرده نزد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله آمد در حالتى كه بر ناقهاى سوار بود، تا به ابطح رسيد، در آنجا از ناقۀ خود فرود آمد و آن را خوابانيد و به رسول خداصلّى اللّه عليه و آله و سلّم خطاب نمود و گفت: اى محمّد از طرف خداوند ما را امر كردى كه به يكتائى خدا و رسالت تو شهادت دهيم، قبول كرديم، و ما را به پنج نماز امر نمودى پذيرفتيم، و ما را به دادن زكاة امر كردى اطاعت كرديم، و به ما امر كردى كه يك ماه روزه بداريم قبول نموديم، و ما را به حج امر كردى پذيرا شديم، به اين امور اكتفا ننمودى تا بازوان پسر عمّت را گرفتى و او را بلند كردى و بر ما برترى و فضيلت دادى و گفتى: من كنت مولاه فعلى مولاه، آيا اين امر از شخص تو است يا اين هم از طرف خداوند است؟
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: قسم به آن خداوندى كه معبودى جز او نيست، اين امر از طرف خداوند است، حرث بن نعمان پس از شنيدن سخن پيغمبر صلى اللّه عليه و آله رو به طرف مركب خود روان شد درحالىكه مىگفت: بار خدايا اگر آنچه محمّد مىگويد راست و حق است، بر ما سنگى از آسمان ببار يا عذابى دردناك بر ما نازل كن، هنوز به مركب خود نرسيده بود كه خداوند سنگى از فراز بر سر او فرود آورد كه از دبر او خارج شد و او را كشت و خداوند اين آيه را نازل فرمود: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ. . . تا آخر آيات.
ابوبكر سبيعى، (متوفاى سال 162 هـ . ق).
سفيان بن سعيد ثورى، (متوفاى سال 161 هـ . ق).
سفيان بن عيينه، (متوفاى سال 198 هـ . ق).
ابونعيم فضل بن دكين، (متوفاى سال 219 هـ . ق).
ابوعبيد هروى، (متوفاى سال 223 يا 224 هـ . ق).
ابراهيم بن حسين كسائى، ابن ديزيل، (درگذشته سال 281 هـ . ق).
ابوبكر نقّاش موصلى، (درگذشته سال 351 هـ . ق).
ابوالحسن واحدى، (درگذشته سال 468 هـ . ق).
حاكم حسكانى نيشابورى، (درگذشته سال 470 هـ . ق).
سبط ابن جوزى، (درگذشته سال 654 هـ . ق).
ابوعبدالله محمّد بن احمد قرطبى، (متوفاى سال 671 هـ . ق).
شيخ الاسلام حموئى جوينى، (متوفاى سال 722 هـ . ق).
شيخ محمّد زرندى مدنى حنفى، (متوفاى پس از سال 750 هـ . ق).
ملك العلماء شهاب الدين دولت آبادى، (متوفاى سال 849 هـ . ق).
نورالدين ابن صبّاغ مالكى، (درگذشته سال 855 هـ . ق).
نور الدين على بن عبدالله سمهودى، (درگذشته سال 911 هـ . ق).
شمس الدين خطيب شربينى قاهرى، (درگذشته سال 977 هـ . ق).
ابوالسعود محمّد بن محمّد عمادى، (درگذشته سال 982 هـ . ق).
20 . جمال الدين محدّث شيرازى، (درگذشته سال 1000 هـ . ق).
زين الدين عبدالرؤوف مناوى، (درگذشته سال 1031 هـ . ق).
. نورالدين على بن ابراهيم حلبى، (درگذشته سال 1044 هـ . ق).
. احمد بن باكثير مكّى، (متوفاى سال 1047 هـ . ق).
. شمس الدين حفنى شافعى، (متوفاى سال 1181 هـ . ق).
. ابوعبدالله زرقانى مالكى، (متوفاى سال 1122 هـ . ق).
. محمّد بن اسماعيل امير صنعانى، (متوفاى سال 1182 هـ . ق).
. سيّد مؤمن شَبلَنجى مصرى، (متوفاى سال 1322 هـ . ق).
. شيخ محمّد عبده، (متوفاى سال 1323 هـ . ق).
ازجمله راویان مذکور در کتاب الغدیر اند.
کتاب الغدیر،علامه امینی(ره)،127 …