شیعه هدایت شده یا شخصیتی ساختگی؟؟؟؟
مرتضى رادمهر، حجت الإسلامي كه وهابيها ساختند و خود او را كشتند
سالها است كه وهابىها، روى يك شخصيت موهوم و ساختگى به نام “مرتضى رادمهر” مانور دادهاند و تا امروز نيز فرياد مىزنند كه مرتضى رادمهر، طلبه ممتاز حوزه علميه قم بوده ، پس از تحقيقات گسترده، سنى شده و سپس در كشور بيگانه كشته شده است .
همچنين چند هفتهاى است كه شبكههاي وهابى تبليغ كتاب او را آغاز كرده است و هر روز كتاب او را معرفى و به مردم توصيه مىكند كه حتما اين كتاب را بخوانند و از او الگو بگيرند.
از اين رو، برآن شديم تا به صورت گذرا اين كتاب را مرور و شمهاى از مطالب اين كتاب را در معرض قضاوت خوانندگان عزيز قرار دهيم .
بدون شك، چنين شخصيتى هرگز وجود خارجى نداشته . حتى نويسنده اين كتاب نيز، حتى يكبار حوزه علميه قم را نديده و با نحوه تحصيل در آن آشنا نبوده است. براى اثبات اين مطلب به چند شاهد از كتاب او اشاره خواهيم كرد .
ادله عدم آشنايي رادمهر با سير تحصيلي حوزه علميه
سپري كردن دوره سطح و خارج در مدارس مربوط به دوره مقدماتي حوزه !
ايشان در این كتاب مىنويسد:
بالاخره تحصيلات دورهي دبيرستان نيز به همين ترتيب در كنار گذراندن دروس حوزوي به پايان رسيد.
دورهي سطح و خارج علوم حوزوي را در “حوزهي علميه رضويه” سپري كردم.
اولا: مدرسه مباركه رضويه و مدارس همانند او، اصلا برنامهاى براى دروس خارج ندارند . همه كسانى كه با حوزه علميه آشنا هستند مىدانند كه دروس خارج به صورت آزاد در مسجد اعظم، مدرسه فيضيه، مدرسه حضرت آيت الله گلپايگانى و … خوانده مىشود ؛
ثانياً: دوره مقدمات و سطوح، حد اقل ده سال و دوره خارج فقه و اصول بيش از 15 تا بيست سال طول مىكشد، ايشان چگونه توانستهاند در مدت پنج سال (از سال 63 تا 68) اين راه طولانى و سخت را بگذراند؟
ثبت نام در درس خارج (درسي كه ثبت نام ندارد !)، آنهم بعد از شركت در درس خارج در مدرسه رضويه !
ايشان مدعى شده است كه :
در سال 1368 براي گذراندن سال ششم حوزوي (اول خارج) در حوزهي علميه “فيضيه” قم ثبتنام كردم.
اين مطلب آن قدر خنده داراست كه به قول معروف، مرغ پخته را نيز به خنده مىآورد.
اولا: ايشان در صفحه قبل گفتند كه دوره سطح و خارج را در مدرسه رضويه سپرى كردهاند، در اين جا مىگويد كه براى سال اول خارج ثبت نام كردهاند؟ كدام را باور كنيم؟
ثانياً: كى تا به حال دروس دوره خارج در قم ثبت نامى بود كه ما خبر نداريم؟
حتى مردم عادى نيز مىدانند كه شركت در درس خارج فقه و اصول نيازى به ثبت نام ندارد؛ بلكه به صورت آزاد برگزار مىشود.
ثالثاً: درس خارج، از سال ششم حوزوى شروع نمىشود؛ بلكه بعد از ده سال؛ آنهم اگر كسى در امتحانات پايههاي يك تا ده موفق شود و شبانه روز درس خوانده باشد، مىتواند وارد درس خارج بشود . آنهم بدون ثبت نام ! سال ششم حوزوى كتاب رسائل و مكاسب آغاز مىشود.
البته الآن متون درسى تفاوت كرده است؛ اما كسى در سال ششم نمىتواند در درسهاى خارج شركت نمايد.
گرفتن شهريه از علمايي كه هيچگاه شهريه ندادند !:
نويسنده وهابى ادعا كرده است كه در آن سالها از آيت الله اميني، آيت الله مشكينى و آيت الله وحيد خراسانى شهريه مىگرفته است:
توضيحاً اينكه در حوزهي علميه قم روال بر اين بود كه كمك هزينههاي تحصيلي طلاب كه رقمي معادل شش تا هفت هزار تومان توسط دفاتر سهگانه و تحت نظارت شخصيت مرجع روحاني بود. كمك هزينه تحصيلي من زير نظر آيت الله اميني، آيت الله مشكيني، آيت الله وحيد خراساني پرداخت ميشد.
اولاً: سال 68 شهريه شش هفت هزار تومانى آن هم براى يك شخص مجرد، دروغى بيش نيست. حد اكثر شهريهاى كه طلاب مجرد در آن سالها مىگرفتند؛ چيزى در حدود هزار و سقف شهريه براي متاهلين آنهم در درس خارج دو هزار تومان بوده است نه شش و هفت هزار تومان .
ثانياً: آيت الله امينى و آيت الله مشكينى در طول تاريخ حوزه علميه قم شهريه ندادهاند. در حوزه علميه كسانى شهريه مىدهند كه رسما اعلام اجتهاد مىكنند و مقلد دارند؛ در حالى كه اين دو شخصيت هيچگاه و به ويژه در آن سالها چنين كارى انجام ندادهاند.
حضرت آيت الله وحيد خراسانى مد ظله العالى نيز در آن سالها شهريه نمىدادند؛ بلكه شهريه ايشان به صورت رسمى تقريبا از ده سال پيش آغاز شده است و پيش از آن گاهى تقسيمى مىداند؛ اما شهريه رسمى نداشتهاند؛ به خصوص در ده 60 هجرى شمسى .
در آن سالها شهريه توسط حضرات آيات عظام : خوئي، گلپايگاني، مرعشى نجفى ، اراكى و… شهريه پرداخت مىشد و اين بزرگواران زعماى حوزه علميه قم بودهاند.
پايان ترم اول خارج !!!
ايشان، ادعاى مضحك ديگرى را مطرح مىكند كه دروغگو بودن نويسنده را بيش از پيش روشن مىكند:
در شروع سال سوم دانشگاه كه همزمان با پايان ترم اول خارج دروس حوزويام بود، مشكل جديدي كه مانع ادامه تحصيل در حوزه شد اين بود كه بيشتر دروس اين سال در دانشگاه به صورت عملي بود و ميبايست در بيمارستان حضور مييافتم. به همين دليل وقفهاي در دروس حوزوي ايجاد شد.
اولا: در آن سالها حتى درسهاى مقدمات و سطح نيز به صورت ترمى برگزار نمىشده است؛ چه رسد به دروس خارج كه حتى امروزه نيز به صورت آزاد برگزار مىشود نه به صورت ترمى واحدى .
اين دروغگوى وهابى اگر يك روز در درسهاى خارج شركت كرده بود، چنين ادعاى خنده دار را مطرح نمىكرد و آبروى خودش را نمىبرد .
ثانيا: ايشان در همين كتاب مدعى شدهاند كه در دانشگاه شهيد بهشتى تهران، دانشجوى رشته پزشكى بودهاند و سيزده ترم پزشكى نيز در اين دانشگاه خواندهاند؛ اما چگونه مىشود كه همزمان هم در دانشگاه شهيد بهشتى تهران سيزده ترم پزشكى خواند و همزمان در حوزه علميه قم نيز مشغول گذراندن ترمهاى ! دروس خارج شد؟!!!
البته شايد از قدرت طى الأرض استفاده كردهاند !!
در ادامه و براى اين كه ثابت كند چه طلبه ممتازى بوده، مدعى مىشود كه در يك مناظره كه از سوى حوزه علميه قم طراحى شده بود، شركت كرده و علماى سنى منطقه تركمن صحرا را شكست داده است:
الف) در وقت مشغول بودن به دروس دانشگاهيم بودم كه يكدفعه به حوزهي علميه فيضيه قم احضار شدم. گويا برنامه ريزيهايي انجام شده بود تا جلسه مباحثه و مناظره پيرامون اصول و مباني اعتقادي مذهب شيعي و مذاهب چهارگانه اهل سنت در قم برگزار شود و مرا خواسته بودند تا در اين جلسه شركت داشته باشم. البته انتخاب در گزينش من و شركت در اين مناظره علمي به نحوي بود كه گويا در شمار طلبههاي موفق و ممتاز قرار گرفته بودم. به اتفاق چند طلبه ديگر جهت مباحثه و مناظره در مقابل تعدادي از روحانيون سني منطقه تركمنصحرا قرار گرفتيم.
اولا: ايشان گفتند كه طلبه مدرسه قديريه و بعد رضويه بودهاند، چطورى از مدرسه حوزه علميه فيضيه قم، احضار شدهاند؟
ثانيا : با وجود اين همه استاد، چرا شما را خواستهاند؟ چرا بزرگان فن مناظره و علم كلام در اين مناظره حاضر نبودهاند؟
آيا علماى اهل سنت تركمن صحرا از يك طلبه شكست خوردهاند؟
ثالثا: هيچگاه در تاريخ حوزه علميه قم، چنين مناظرهاى برگزار نشده است ، علماى تركمن صحرا مىتوانند اين جا شهادت بدهند و از خود دفاع كنند . البته ايشان نام نمىبرد كه چه كسانى از علماى سنى در اين مناظره حاضر بودهاند و از اين طلبه شكست خوردهاند و گر نه به راحتى مىشد از عالم مورد نظر صحت و سقم آن را سؤال كرد.
نشر خبر شكست علماي اهل سنت از راد مهر در روزنامهها همراه با عكس راد مهر:
ادعاى جالب ديگرى را نیزمطرح كرده است:
با خاتمه يافتن جلسه، خبر موفقيت ما و شكست دادن و محكوم كردن علماي سني در روزنامههاي همراه عكسهايي از من به چاب رسيدند.
براى دروغ بودن اين مطلب همين بس كه هيچ عكسى از حجت الإسلام مرتضى رادمهر در مجامع عمومى شيعى در دست نيست و اگر چنين عكسى بود، حتما آن را نشان مىدادند.
اگر ايشان عكسى در روزنامه داشتند كه مجبور نمىشدند اين همه از فتوشاپ استفاده كنند و عكسهاى تقلبى نشان بدهند . فرض مى كنيم كه ايشان راست مىگويند، تاريخ دقيق اين قضيه چه زمانى بوده، كه خيلى سريع از آرشيو روزنامهها پيدا كنيم .
دعاي كميل و شركيات:
در صفحه پنجاه و هفت از اين كتاب، ادعا مىكند كه چون در دعاى كميل مطالب شركآلود بود، از خواندن آن خوددارى كرديم:
به هر حال همنشيني و مجالست با شيخ عبدالله آن چنان ما را مشغول كرده بود كه ظرف مدت يك هفته اقامت، نه تنها چنان رغبت به حضور در مجالس و مناسبتهاي مذهبي شيعي مثل زيارت قبور و غيره نداشتيم، بلكه از آن نيز اكراه داشتيم، خصوصا اينكه قرار بود دعاي كميل در حرم “حضرت زينب” توسط من قرائت شود، اما به حسب معتقدات اهل سنت كه خواستن و تقاضاي رفع حاجت، جز از ذات پاك خداوند از شخصيتها و الگوهاي ديني تحت هر شكل و عنوان نادرست و قريب به شرك ميباشد، لذا از خواندن دعاي كميل نيز امتناع نموديم
نويسنده اين افسانه اگر در عمر خودش يكبار دعاى كميل را شنيده ويا خوانده بود، چنين ادعا مضحك و دور از واقعيت را مطرح نمىكرد. تمام شيعيان عالم مىدانند كه اين دعا، مناجات و گفتگوى اميرمؤمنان عليه السلام با خداوند است كه آن را به كميل بن زياد ياد داده و به نام او مشهور شده است.
اين چه حجة الإسلامى است كه در تمام عمر خودش يكبار هم دعاى كميل نخوانده است!!!
رسيدن به رتبه حجت الإسلام:
ادعا مىكند كه در حوزه علميه به رتبه “حجت الإسلام” رسيده است :
در عرصه و ميدان علوم حوزوي تا رسيدن به رتبه “حجت الاسلام” شدن و معمم شدن و در حوزه علميه فيضيه قم و به طور همزمان تحت شديدترين بمبارانهاي تربيتي و عقيدتي نيز قرار داشتهام… .
اين نيز دروغى است آشكار و خندهآور . از كى تا به حال، حوزه علميه به كسى رتبه داده است؟
القابى همچون حجت الإسلام، ثقة الإسلام، استاد، آيت الله و … القاب رسمى نيست كه حوزه علميه آن را به كسى اعطا كند؛ بلكه القابى است كه براى احترام به هر روحانى معممى گفته مىشود. يعنى اين طور نيست كه مثلا شخصى پنج سال درس بخواند به رتبه حجت الإسلام برسد، ده سال درس بخواند آيت الله شود و …
نحوه كشته شدن توسط عمويش كشته شده يا يا با آمپول زهر در زندان؟
از صفحه 101 تا 102 كتاب نحوه كشته شدن اين حجت الإسلام توسط دوست و رفيق او بازگو شده است كه بخشهاى از آن را مرور مىكنيم:
اشکهايي که در چشمهايم جمع شده بود روي گونههايم سرازير شد. بغض گلويم را بشدت فشرد. آرام گفتم: برادران، مرتضي را بشهادت رساندهاند. به او زهري بسيار خطرناک تزريق کردهاند. او بيشتر از چند روز مهمان اين دنيا نيست! …
مرتضي رادمهر چند روز پس از آخرين ديدارم با او در کويته جام شيرين شهادتي که در زندان کرمان بدست او داده بودند را سر کشيد.
در اين جا ادعا شده است كه ايشان توسط آمپول زهرى كه در زندان كرمان به او تزريق شده بود، بعد از آزادى و چند روز بعد از آن در كويته پاكستان از دنيا رفته است؛ در حالى كه كارشناس وهابى شبكه كلمه كه اين كتاب را تبليغ مىكند، مىگويد كه او توسط عموى خودش با شديدترين و فجيعترين وضع ممكن كشته شده است؟
بعد از سني شدن ، با لباس روحانيون شيعه ، عقايد اهل سنت را ترويج مي كرد !
نويسنده در كتاب خود ، با پرده برداري از واقعيت دروني خويش ، در مورد يكي از سخنرانيهاي خود بعد از سني شدن اينچنين ميگويد كه :
پس از حضور در كردستان در چهار جاي مختلف با لباس روحاني شيعي به ايراد سخن پرداختيم
در واقع اين سخنان ، نشانگر باطن نويسنده است كه حاضر است با تغيير چهره و ظاهر ، به تبليغ عقيده خود بر ضد شيعيان بپردازد ، حال از كجا مشخص اين شخصي كه خود ميگويد با ظاهر شيعه تبليغ اهل سنت كرديم ، كتاب را نيز با همين حيله و نيرنگ ننوشته باشد ؟
تاريخ نوشتن كتاب : 27 ربيع الأول 1423 يا 16 ربيع الأول1422 :
نويسنده كتاب در پايان مىگويد كه اين كتاب را در 19/3/1380 و 27 ربيع الأول 1423 هجرى شمسى !!! نوشته است.
اولاً: ماه ربيع الأول از ماههاى هجرى قمرى است و نه هجرى شمسى .
ثانياً: اين دو تاريخ با يكديگر مصادف نيست؛ بلكه يكسال و يازده روز اختلاف دارد .
براى آگاهى از اين مطلب به آدرس ذيل برويد و تاريخ 19/3/1380 را تبديل كنيد ببيند كه چه تاريخى به شما خواهد داد :
http://calendar.ut.ac.ir/Fa/Software/CalConv.asp