زهير بن قين ، شیعه یا عثمانی؟
از ميان شهدای کربلا، تنها در كتب شيعه و اهل سنت، زهير بن قين، عثماني معرفي شده است.
ايشان پس از اين كه با امام حسين عليه السلام در ميان راه مكه به كربلا ملاقات داشتند، زندگي خودش را رها كرد و به امام پيوست.
بلاذري در كتاب انساب الاشراف، در باره زهير مينويسد:
«قالوا: وكان زهير بن القين البجلي بمكة، وكان عثمانياً»
«گفته اند: زهير بن قين بجلي در مكه بود و عثماني بود.»
البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر _متوفاى279 ق_، أنساب الأشراف، ج 1، ص 413، طبق برنامه الجامع الكبير.
اما بر اساس شواهد تاريخي، زهير بعد از اين كه به امام حسين عليه السلام پيوست، از قيد «عثماني بودن» رها و شيعهاي آن حضرت شد و با همين عقيده در ركابش جنگيد تا به شهادت رسيد.
بلاذري گفتگوي زهير را با عزره بن قيس، (يكي از افراد لشكر عمر بن سعد كه براي امام حسين عليه السلام نامه نيز نوشته بود)، نقل كرده و زهير در خطاب به او تصريح ميكند، كه من حسيني شده ام و حسين را ياري ميكنم:
«عزره به زهير بن قين گفت: تو كه عثماني بودي پس چه شد كه به حسين پيوستي؟
زهير گفت: به خدا سوگند من به حسين نامه ننوشتم و كسي را هم نزدش نفرستادم، بلكه اين راه بود كه ما را به هم رسانيد. وقتي ايشان را ديدم، به ياد رسول خدا صلي الله عليه وسلم افتادم و دانستم كه شما نيرنگ به كار برديد و با ايشان عهد شكستيد و به سوي دنيا روي آورديد. از اين جهت تصميم گرفتم كه ايشان را ياري كنم و در حزب ايشان باشم تا آن حقي را كه شما از رسول خدا صلي الله عليه وسلم ضايع كرديد، حفظ كنم.»
البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر _متوفاى279 ق_، أنساب الأشراف، ج 1، ص 418، طبق برنامه الجامع الكبير.
طبري گفتگوي عزرة بن قيس و زهير را چنين مينگارد:
اي زهير تو شيعهي اهل بيت نبودي (كه اكنون در سپاه ايشان هستي) بلكه عثماني بودي.
الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد _متوفاى310 ق_، تاريخ الطبري، ج 3، ص 314، ناشر: دار الكتب العلمية -
از اين گفتهي عزرة بن قيس به دست مي آيد كه حتي دشمنان حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام نيز ميدانند كه سپاهيان آن حضرت همگي شيعه هستند. از اين رو است كه عزره با ديدن زهير به او ميگويد تو شيعه نبودي چرا در اين سپاه شمشير ميزني؟!.
طبري در ادامه پاسخ زهير را چنين نقل ميكند:
«فرأيت أن أنصره وأن أكون في حزبه وأن أجعل نفسي دون نفسه حفظا لما ضيعتم من حق الله وحق رسوله عليه السلام. …»
«تصميم گرفتم كه ايشان را ياري كنم و در حزب ايشان باشم و خودم را فدائي ايشان قرار دهم تا حقوق خدا و رسولش را كه شما ضايع كرديد، حفظ نمايم.»
الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد _متوفاى310 ق_، تاريخ الطبري، ج 3، ص 314، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.
زهير، در اين سخنانش دو مطلب را بيان ميكند:
- اولا: دشمنان امام حسين عليه السلام را نكوهش ميكند كه شما افراد فريب كاري هستيد و پيمان شكستيد. از اين جا روشن ميشود كه در ميان پيروان بني اميه افرادي بوده اند كه امام را دعوت كردند، اما در مقابلش شمشير كشيدند.
- ثانيا: تعبيرهاي: «واكون في حزبه» ، «وان اجعل نفسي دون نفسه»، صراحت دارند كه «زهير حسيني و شيعهاي حسين عليه السلام شده» و دست از «عثماني بودن» برداشته است. لذا اگر ايشان بر عثمانيتش باقي مانده بود، هرگز حاضر نبود به خاطر امام حسين عليه السلام جانش را از دست بدهد.
شاهد ديگر، اشعار و رجزهاي حماسي اوست كه در ميدان نبرد، امام حسين عليه السلام را امام و پيشواي هدايت معرفي ميكند و از اين كه به دست ايشان هدايت شده است، افتخار ميكند. نويري رجزهاي او را چنين نقل كرده است:
وقاتل زهير بن القين قتالاً شديداً وجعل يقول :
أنا زهير وأنا ابن القين أذودهم بالسيف عن حسين
و جعل يضرب على منكب الحسين ويقول:
أقدم هديت هادياً مهدياً فاليوم تلقى جدك النبيا
و حسناً والمرتضى عليا و ذا الجناحين الفتى الكميا
و أسد الله الشهيد الحيا«زهير بن قين با دشمنان جنگ شديد و سختي كرد و ميگفت: من زهير و پسر قين هستم، از حسين در برابر دشمن، با شمشير دفاع ميکنم. و دستش را به بازوي حسين مي زد و ميگفت:
پيش بيفت [پيشواي من باش] در حالي كه هدايت شدم، اي هدايت كنندهي هدايت شده، امروز جدت رسول خدا و امام حسن و امام علي مرتضي [عليهم السلام] و آن جوان صاحب دو بال [جعفر بن ابي طالب] و شجاع و [حضرت حمزه] شير خدا و شهيد زنده را ديدار ميكنم.»
النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب _متوفاى733 ق_، نهاية الأرب في فنون الأدب، ج 20، ص 283
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)