زنان راوی غدیر (بخش دوم)
ب. روايات زنان تابعي و …
در ميان روايات غدير روايتی با ده سند به چشم می خورد كه همه راويانش زن هستند. نام اين بانوان چنين است:
1. الشيخة ام محمد زينب ابنة احمد بن عبدالرحيم المقدسيه.
2. فاطمه دختر امام موسي بن جعفر(عليه السلام)
3. زينب دختر امام موسي بن جعفر(عليه السلام)
4. ام كلثوم دختر امام موسي بن جعفر(عليه السلام)
5. فاطمه دختر جعفر بن محمد الصادق(عليه السلام)
6. فاطمه دختر محمد بن علي(عليه السلام)
7. فاطمه دختر علي بن الحسين(عليه السلام)
8. فاطمه دختر حسين بن علي(عليه السلام)
9. سكينه دختر حسين بن علي(عليه السلام)
10. ام كلثوم دختر فاطمه زهرا(سلام الله عليها).
اين گروه از فاطمه زهرا (سلام الله عليها) نقل كرده اند كه حضرت فرمود:
«انسيتم قول رسول الله(صلي الله عليه و آله) يوم غدير خم، من كنت مولاه فعلي مولاه و قوله انت مني بمنزلة هارون من موسي عليهماالسلام.» (25)
آيا سخن رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در روز غدير را فراموش كرديد، كه فرمود: هر كس من مولاي او هستم علي مولاي اوست. و [آيا] گفتارش را [فراموش كرديد كه فرمود]: [اي علي،] جايگاه تو در برابر من مانند جايگاه هارون در برابر موسي است.
11. عايشه بنت سعد
عايشه بيشتر روايت هايش را از پدرش سعد (26) بن ابي وقاص نقل مي كند و نزد ابن حجر از راويان موثق به شمار مي رود. (27) او روايت غدير را، از زبان پدرش چنين بازگو مي كند:
«كنا مع رسول الله(صلي الله عليه و آله) بطريق مكة و هو متوجه اليها (كذا في النسخ و الصحيح و هو: متوجه الي المدينه) فلما بلغ غدير خم وقف للناس ثم رد من تبعه و لحقه من تخلف فلما اجتمع الناس اليه قال: ايها الناس من وليكم؟ قالوا: الله و رسوله. ثلاثا ثم اخذ بيد علي فاقامه ثم قال «من كان الله و رسوله وليه فهذا وليه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه .» (28)
با رسول خدا در راه مكه بوديم و او به سوي مكه توجه داشت. (در نسخه هاي صحيح مي خوانيم كه به مدينه توجه داشت.) وقتي به غدير خم رسيد، ايستاد؛ آنان كه جلو بودند بازگشتند و آنان كه عقب مانده بودند، رسيدند. مردم پيرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود:
اي مردم، سرپرست شما كيست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. آنگاه دست علي را بلند كرد و فرمود: هر كس خدا و رسول او سرپرستش هستند، اين سرپرست اوست. خدايا، هر كس او را دوست دارد، دوست بدار و آن كس با او دشمني مي ورزد، دشمن بدار.
عايشه بنت سعد حديث ديگري نيز از پدرش روايت كرده، كه ولايت علي(عليه السلام) را آشكار مي سازد:
«سمعت ابي يقول: سمعت رسول الله(صلي الله عليه و آله) يوم الجحفه فاخذ بيد علي فخطب فحمد الله و اثني عليه ثم قال: ايها الناس اني وليكم قالوا صدقت يا رسول الله ثم اخذ بيد علي فرفعها فقال: هذا وليي و يؤدي عني ديني و انا موالي من والاه و معادي من عاداه.» (29)
شنيدم پدرم گفت كه، رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در روز جحفه دست علي(عليه السلام) را گرفت، سپس خطبه خواند، خداي را سپاس گفت، ستايش كرد و فرمود: اي مردم، من ولي شما هستم. گفتند: راست گفتي، اي رسول خدا(صلي الله عليه و آله). سپس دست علي را گرفت و بالا برد و فرمود: اين جانشين من است و دين مرا ادا مي كند. من دوست دار كسي هستم كه او را دوست بدارد و دشمن كسي هستم كه با او دشمني ورزد.
12. دارميه حجونيه كنانيه
او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان بوده به نحوي كه آوازه اش تا بدان حد پيچيده بود كه معاويه موقع ورود به مكه از وي سراغ گرفت اين موضوع خود به خوبي مي تواند نمايانگر فعاليت هاي مؤثر و ارزنده اين بانوي شيعه و محب اهل بيت باشد (ما تنها به آن بخش از سخنان وي كه مربوط به غدير مي شود مي پردازيم) (30) آنچه از گفتگوي او و معاويه بر جاي مانده است را زمخشري در كتاب «ربيع الابرار» چنين باز مي گويد:
سالي معاويه به حج رفت و از زني كه به نام دارميه حجونيه، كه سياه چهره و تنومند بود، سراغ گرفت وقتي او را نزد معاويه آوردند، پرسيد: اي دختر حام، چگونه اي؟
گفت: خوبم، حام نيستم، از قبيله بني كنانم.
گفت: راست گفتي، آيا مي داني چرا تو را فرا خواندم؟
- سبحان الله! من غيب نمي دانم.
- خواستم بپرسم چرا علي را دوست داري و با من دشمني مي ورزي؟
- آيا از پاسخ معافم مي داري؟
- نه.
- حال كه نمي پذيري مي گويم؛ من علي را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم و با تو دشمني مي ورزم چون با آن كه براي حكومت از تو سزاوارتر بود، جنگيدي و در پي چيزي برآمدي كه براي تو نيست. با علي دوستي ورزيدم به خاطر ولايتي كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله)، در روز غدير خم در مقابل چشم تو، براي او اقرار گرفت، به خاطر آن كه به بيچارگان محبت مي ورزيد و دينداران را بزرگ مي داشت و … . (31)
13. حسنيه
او در خانه امام صادق(عليه السلام) پرورش يافته بود و از شاگردان مكتب وي شمرده مي شد.(32) حسنيه، با استعداد سرشارش، در مناظرات مختلف، كه توسط هارون الرشيد ترتيب داده مي شد، شركت جسته و از مقام ولايت دفاع مي كرد.
در يكي از اين مناظره ها از فردي، كه ابراهيم خوانده مي شد، پرسيد: آيا در هيچ جاي تفاسير شما آمده است كه در حجة الوداع رسول خدا(صلي الله عليه و آله) به امر پروردگار، در غدير خم، فرود آمده، اين آيه را: (يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالتك). با بيمناكي براي مردم تلاوت كرد و سپس آيه والله يعصمك من الناس نازل شد و [آيا در تفاسير شما آمده است كه پس از نزول «والله يعصمك من الناس » پيامبر خدا دست علي بن ابي طالب را گرفت؛ بر منبري، كه از جهاز شتر ساخته بودند، برآمد و گفت: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله و العن من ظلمه. آنگاه، اين آيه نازل شد: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا.»
ابراهيم سر به زير افكند، حسنيه علماء را مخاطب ساخت و آنان را به جان هارون سوگند داد. حاضران، كه خود را در مقابل هارون الرشيد مي ديدند، لب به تاييد گشودند. ابو يوسف گفت: بيشتر صحابه و مفسران تصريح كرده اند كه اين آيه در باره علي بن ابي طالب نازل شده است و حديث “من كنت مولاه فعلي مولاه” نيز مشهود است.
حسنيه پرسيد در باره «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزكوة و هم راكعون » چه مي گوييد؟ ابويوسف گفت: به اجماع امت در باره علي بن ابي طالب است.
آنگاه حسنيه با شگفتي پرسيد: … احكام و نصوص الهي را وا مي نهيد و بيعت روز غدير را ناديده مي گيريد؟! (33)
14. عميرة بنت سعد بن مالك
او نيز از تابعين شمرده مي شود. عميره، اهل مدينه و خواهر سهل ام رفاعه ابن مبشر بود. او از راويان حديث غدير است و در سلسله سند حديث «منا شده » اميرمؤمنان(عليه السلام) قرار دارد.
15. ام المجتبي علويه
او حديث غدير را از عدي بن ثابت نقل كرده است و ابن عساكر در تاريخ خود از حديث وي ياد مي كند. (34)
16. فاطمه بنت علي بن ابي طالب(عليه السلام)
او دختر علي بن ابي طالب(عليه السلام) است و مادرش ام ولد مي باشد. برقي در رجال خود وي را از راويان امام حسن(عليه السلام) مي داند (35) و در تهذيب الاحكام از راويان اميرمؤمنان(عليه السلام)، ابي حنيفه، اسماء بنت عميس (36) شمرده شده است. حديث منزلت (37) و ردالشمس (38) از جمله روايات اوست. وي حديث غدير را از ام سلمه نقل نموده است. (39)
«اشهد الله تعالي لقد سمعته يقول: علي خير من اخلفه فيكم و هو الامام و الخليفة بعدي و سبطاي و تسعة من صلب ائمة ابرار لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الي يوم القيمة. »
…………………………………………………………………………………………………………………………………..
پی نوشت:
25- روايت فوق را حافظ بزرگ ابوموسي مديني در كتاب خود آورده است. او مي گويد: اين حديث سلسله دار است. زيرا هر يك از فاطمه ها از عمه خود روايت كرده اند و اين روايت پنج خواهر برادر است كه هر يك از ديگري نقل كرده اند. رك: اسني المطالب في مناقب علي بن ابي طالب »، شمس الدين ابوالخير الجزري، ص 32؛ احقاق الحق، ج 21، ص 26 و27؛ بحارالانوار، ج 36، ص 353؛ عوالم، ج 11، ص 444؛ اثبات الهدي، ج 2، ص 553 و ج 3، ص 127؛ اعلام النساء المؤمنات، ص 578 و مسند فاطمه معصومه(سلام الله عليها)، سيد علي رضا سيد كباري، ص 56 (چاپ نشده).
26- ابواسحاق سعد بن ابي وقاص در سال 54 - 58 و عايشه بنت سعد در سال 117 وفات يافتند. نسايي روايت وي را نقل كرده است. به خصائص نسايي، ص 3 مراجعه شود.
27- التقريب، ابن حجر، ص 473.
28- الغدير، ج 1، ص 38- 41/ خصائص نسائي، ص 18 و 25. عايشه بنت سعد احاديث ديگري راجع به فضايل اميرمؤمنان دارد؛ به اسني المطالب، ص 52 و ملحقات احقاق الحق، ص 189 و 190 رجوع كنيد.
29- الغدير، ج 1، ص 38 - 41.
30- دارميه حجونيه از زنان فاضل، خردمند و فصيح بود. او استدلالي قوي داشت و در خط ولايت استوار بود. روايت او را ابن عبدربه در عقد الفريد از سهل بن ابي سهل تميمي از پدرش نقل كرده است.(عقد الفريد، ج 1، ص 352/ بلاغات النساء، ص 72)
31- متن كامل مباحثه دارميه حجونيه را در كتب ذيل بخوانيد: بلاغات النساء، ص 72/ العقد الفريد، ج 1، ص 162/ صبح الاعشي، ج 1، ص 259/ الغدير، ج 1، ص 209/ اعلام النساء المؤمنات، ص 333/ اعيان الشيعه، ج 6، ص 364.
32- رياض العلماء، ج 5، ص 704. او فاضل، عالم، مدقق و آگاه به اخبار و آثار بود.
33- اين متن در حلية المتقين، بخش مناظرات حسنيه، ذكر شده است. در باره موضوع مناظره حسنيه اختلاف است. سيد محسن امين در اعيان الشيعه، ذيل كلمه «حسنيه » مي گويد: اين [مناظره] از اختراعات ابوالفتوح رازي است. مرحوم خوانساري در روضات الجنات اين مناظره را ذكر كرده است و شيخ آقابزرگ در ذريعه مي نويسد: الحسنيه: رسالة في الامامة تنسب الي مؤلفها و هو بعض الجواري من بنات الشيعة فيها مناظراتها مع علماء المخالفين في عصر هارون الرشيد. (الذريعه، ج 7، ص 200، رقم 89/ نقل از اعلام النساء، ص 300 تا 301). براي تحقيق بيشتر در باره شخصيت حسنيه به تنقيح المقال، ج 3، ص 247/ رياض العلماء، ج 5، ص 407/ روضات الجنات، ج 1، ص 153/ الذريعة، ج 7، ص 200 و ج 4، ص 97 و ج 25، ص 296 و ج 5، ص 105 و 145 و 161/ من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 75. معجم رجال الحديث، ج 23، ص 187 رجوع كنيد. خلاصه اي از مطالب كتب فوق در اعلام النساء ص 300 تا 302 آمده است.
34- الغدير، ج 1، ص 70.
35- پيام غدير، عذرا انصاري، ايشان روايت را از تاريخ دمشق، باب تاريخي علي بن ابي طالب (عليه السلام) ص 51 نقل نموده اند.
36- رجال برقي، ص 60/ معجم رجال الحديث، ج 23، ص 197، رقم 15659.
37- تهذيب التهذيب، ج 12، ص 470.
38- اعيان الشيعة، ج 8، ص 39 - ملحقات احقاق الحق، ص 262
39- همان، ص 54.
منبع: