مؤمني شيطان را در وسط دريا ديد که سرش را رو به آسمان گرفته و مي گفت: خداوندا (به حقّ آقا اميرالمؤمنين علي (ع)) مرا عذاب مکن.
مرد مؤمن به شيطان گفت: آيا تو هم دست به دامان ولايت اميرالمؤمنين علي (ع) شده اي؟
شيطان گفت: شش هزار سال قبل از اينکه حضرت آدم خلق شود من در عالم اعلا و در ميان ملائکه بودم. اطلاعات زيادي در رابطه با علي (ع) دارم که شما نمي دانيد. و تا آنجا که اطلاع دارم بعد از رسول خدا (ص) کسي مقربتر و عزيزتر و گرامي تر و آبرومندتر از علي (ع) نزد خداوند متعال نيست. و مي دانم که هرکس خداوند را به حق اميرالمؤمنين علي (ع) قسم بدهد، خداوند او را مي آمرزد از اين رو من هم خدا را به خورشيد ولايت قسم مي دهم.
مرد گفت: اي ابليس تو معلِّم فرشتگان بوده اي و علم زيادي داري مرا نصيحت کن.
شيطان گفت: يک جمله براي دنيا و يک جمله براي آخرتت مي گويم اگر مي خواهي که زندگي به تو خوش بگذرد قناعت پيشه کن و اگر قانع باشي، حتي اگر غذايت نان خشک باشد به تو خوش مي گذرد و آرام و آسوده زندگي مي کني.
امّا اگر حرص بزني و ثروت جمع کني و به خواست خداوند راضي نباشي هيچوقت در دنيا خوشبخت نمي شوي.
اما يک پند نيز براي آخرتت بگويم براي ساعت مرگ، سرازيري قبر، سر از قبر در آوردن، ماندن در برزخ، صحراي محشر، صراط و ميزان همه جا محبت و ولايت آقا علي (ع) را ذخيره داشته باش اگر تکيه ات به پيشواي مؤمنان باشد امنيت خواهي داشت.
مرد مؤمن شيعه نزد امام جعفر صادق (ع) رفت و ماجرا را براي حضرت تعريف کرد.
حضرت فرمود چنگ زدن شيطان به ولايت و محبّت حضرت علي (ع) به زبان است و از صميم قلب نيست بنابراين ابليس بهره اي از اين سخنان نمي برد. اگر او واقعا و از صميم قلب به آقا اميرالمؤمنين علي (ع) پناه مي برد، از عذاب الهي نجات مي يافت.
کرامات(امیرالمومنین)، دُرّ نجف،محصول موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصرعج