تفاوت روزی
تقسيم روزی يکسان نيست و خداوند بنابر مصالح بندگان و نظام زندگي انسان و ادارهي جهان روزي افراد را متفاوت مقرر فرموه است البته کسي از آن مطلع نيست و هيچکس نميتواند بگويد که روزي چه کسي کم يا زياد است و چه بسا که خود افراد در اين زمينه دخيل باشند، زيرا روزي بر دو گونه است: يک نوع آن روزي قطعي است که در هر صورت و در هر شرايط نصيب انسان ميگردد، ولي نوع ديگر آن بستگي به عوامل ديگر و منجمله تلاش و فکر و برنامهريزي دارد، به اين بيان که خداوند مقرر کرده است که انسان با فکر و تلاش و ساير عوامل به اوج قدرت مالي و اقتصادي برسد.
در هر صورت، تفاوت در روزي وجود دارد و اگر کمي روزي معلول عوامل اختياري نباشد قطعا مقدر آن فرد است و به صلاح و سعاد او خواهد بود و کسي نميتواند آن را کم يا زياد کند و يا روزي کسي را بخورد.
بنابراين، آنکه روزيش کم است بايد فکر و تلاش کند و اگر به جايي نرسيد نبايد مايوس و نااميد شود، شايد دست تقدير بيش از آن براي او رقم نزده است و بيشتر از آن باعث مشکلات و مصائب مادي و معنوي او خواهد بود. بنابراين فرد خداشناس و موحد از آنچه براي او مقدر شده راضي و خشنود بوده و امورات خود را بر اساس آن تنظيم ميکند.
و من رضي برزق لله لم يحزن علي مافاته[نهج البلاغه قصار 349].
انه يخبرهم بالاموال و الاولاد ليتبين الساخط لرزقه[نهج البلاغه، قصار 93.].
پس بايد براي تامين و تحصيل روزي تلاش کرد ولي اين را هم بايد دانست که هر تلاشي هم مثمرثمر نخواهد بود و باعث زيادي روزي نخواهد شد.
ليس کل طالب بمرزوق[نهج البلاغه، نامه 31.].
بعضي تصور ميکنند، کساني که روزيشان فراخ و ثروتشان زياد است، حتما از راه خلاف و نامشروع به دست آوردهاند، يعني آدم باايمان ممکن نيست که ثروتمند و پرروزي باشد که البته اين از نظر امام صحيح نيست و حتي دستورهايي داريم که باعث زيادي روزي ميگردد:
- الزکاه تسبيبا للرزق[نهج البلاغه، نامه 31.] - زکات دادن باعث و موجب روزي است.
- شارکوا الذي قد اقبل عليه الرزق[نهج البلاغه، نامه 31.] - با آنکس که روزيش فراخ است شريک شويد.
- استنزلوا الرزق بالصدقه[نهج البلاغه، نامه 31.] - روزي را با صدقه بدست آوريد.
- و قد جعل لله سبحانه الاستغفار سببا لدرور الرزق[نهج البلاغه.] - خداي سبحان استغفار را سبب زيادي روزي قرا داده است.
نکته مهم ديگر آنکه، بدست آوردن منال حرام و تحصيل ثروت از راههاي نامشروع جزء رزق و روزي نيست و کسانيکه دست به مال حرام ميزنند و از آن پروا ندارند، بدانند که روزي حلال الهي را از دست داده و به جاي آن مال حرام ميخورند.
کتاب «ازپارسایان برایم بگو»،صفحه 20، 21.
.