طلبه اى مى گفت : شخصى به ظاهر باسواد و متّقى به من گفت : بهتر است انسان نماز شب نخواند و نماز صبح را هم نزديك طلوع آفتاب به جاى آورد، براى اين كه دچار عُجب و خودبينى نشود، و چون نماز شب غرور مى آورد بايد آن را ترك كرد!
آن طلبه گفت : در اثر اين كلام (چون گوينده آن را مورد اعتماد مى دانستم ) چندين سال نماز شب نخواندم با اينكه سحر هم بيدار بودم !
ببينيد بدآموزى و كج انديشى را! به آن طلبه گفته شد:
آن شخص شيطان بوده كه چنين سخن مزخرفى را بر زبان رانده است ؛ زيرا، اگر اين سخن صحيح باشد در همه مستحبّات جارى است . بنابراين بايد گفت : نماز جماعت و قرآن و دعا و… نخوانيم زيرا مغرور مى شويم ! بى ارزش بودن اين گفتار به قدرى واضح است كه نيازى به تفصيل ندارد. چون بديهى است كه انسان در كنار انجام مستحبّات بايد رذائل اخلاقى را از خود دور كند. و اصلاً خودِ نماز شب باعث توفيق انسان براى ستردن و زدودن صِفات رذيله مى شود و آن خدايى كه توفيق سحرخيزى مى دهد توفيق پيراسته شدن از مرض خطرناك عُجب را نيز عطا مى كند.
ثانياً، چنين شخصى كه اين قدر لاابالى و بى تعهّد است كه نماز صبح خود را در آخر وقت مى خواند، معنى ندارد دچار عُجب بشود و اصلاً دليلى براى عُجب او نيست مانند كورى است كه نامحرم را نمى بيند! بلكه هنر است كه انسان با رعايت و انجام مستحبّات ، دچار خودپسندى نشود و خلاصه تقواى منفى به درد نمى خورد، آنچه سودمند است تقواى مثبت است .
سالك كامل مرحوم ملكى مى نويسد:
((گاهى از بعضى متهجّدين ، نماز شب فوت مى شود، ولى اين خود لطفى از سوى خداوند است ؛ براى اين كه آن شخص ، از تأ سف خوردن براى فوت نماز شب و موفّق نشدن به اين امر مهم ، اجر بيشترى ببرد و نيز از عُجب محفوظ و مصون بماند؛ ولى طبق آنچه از احاديث استفاده مى شود اين امر بسيار نادر است و بيش از يكى دو شب نمى شود)).(اسرار الصلوة / 291)
راستى ، چه صادق است درباره آن شخص بدبخت و جاهل كه آن طلبه را چندين سال از اين فيض محروم داشت اين بيت اعتصامى كه مى گويد:
آموزگار خلق شديم امّا
نشناختيم خود، الف و با را
اين شخص ، دستِ كم به آيات قرآن كريم در اين موضوع توجّه نكرده و سخنى گفته است صد در صد مخالف با قرآن ، آنجا كه مى فرمايد: ((وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهجِّد بِهِ نافِلَةً لَك عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً)).(سوره اسراء/ آيه 79)
برخى ديگر نيز چنين مى پندارند كه شب زنده دارى و نافله شب با درس خواندن منافات دارد و مانع تحصيل است و خلاصه اتلاف وقت است و بايد آن وقت را صرفِ درس خواندن و مطالعه كرد.
اين گروه نيز سخت در اشتباهند و نمى دانند كه تهجّد بهترين وسيله براى ازدياد توفيق تحصيل است و چه بسيار از تاركين تهجّد را ديده ايم كه نه تنها موفّق به تحصيل نشده اند، بلكه در گرداب گناه غرق گشته اند.
در اين باره مرحوم ملكى مى گويد:
((من بسيارى از محصّلين را مى شناسم كه از شب زنده داران بودند و همين موضوع سبب شد كه فهمى عميق و استقامتى بى نظير در امر تحصيل نصيبشان شد و به مراتب و مقامات والايى رسيدند و بالعكس ، كسانى هستند كه در مطالعه كتب علمى كوشش بسيار دارند ولى به جايى نمى رسند و از علم خويش سودى نمى برند و بركتى نمى بينند)).(اسرار الصلوة /295)
معلوم نيست كسانى كه داراى اين منطقند جواب ، ((لَيْسَ مِنْ شِیعَتِنا)) و نيز ((لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُصَلِّ صَلوةَ اللّيْلَ)) را، چه مى گويند؟ چه پاسخى براى ((قُم اللّيْلَ إِلاّ قَلِيلا))(سوره مزّمل / 2) دارند؟
داستانهای شیرین از نمازشب، سیدعبدالله حسینی،
.
.
.