سابقاً عرض شد که یکی از دلایلی که ابن تيميه و بن باز (مفتيان وهابي) در مورد ممنوعیت جشن گرفتن ولادت پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله به آن استنادکرده وآنرا بدعت می داننداین است که می گویند خود رسول خدا اين كار را انجام نداده و در خطبه ها و سخنانش نيز به آن نپرداخته است.
برای پاسخ به این شبهه، به کتب اهل سنتی که خود آنها مدعی هستند، استنادکرده ودلایلی ذکر میکنیم که نشان دهندۀ این است که اتفاقاً خود رسول خدا (صلي الله عليه وآله) نيز در سالگرد ولادتش، دوباره جشن عقيقه خودش را (كه شكر گزاري محسوب مي شود) تكرار كرده است و اين مطلب در روايت معتبر اهل سنت آمده و جالب اين است كه جلال الدين سيوطي يكي از علماي شناخته شده اهل سنت به اين روايت بر استحباب جشن مولودي پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) استدلال كرده است.
سيوطي بعد از اين كه فتواي ابن حجر عسقلاني (كه بعدا آن را بيان خواهيم كرد) و استناد وي را به روزه داري يهوديان در روز عاشورا به شكرانه نجات حضرت موسي عليه السلام، بيان كرده، خودش نيز بر استحباب جشن مولودي پيامبر به اين روايت استناد كرده و مي گويد:
مي گويم: براي من جشن مولودي پيامبر بر اصل ديگري آشكار شده است و آن روايتي است كه بيهقي از انس روايت كرده كه رسول خدا صلي الله عليه وآله بعد از رسيدن به مقام نبوت از جانب خودش عقيقه (قرباني) نمود با آن كه طبق روايات، عبدالمطلب براي رسول خدا صلي الله عليه و آله در روز سوم تولد ايشان عقيقه كرده بود، با اين كه عقيقه دوباره انجام نمي شود؛ پس ايشان اين كار را به خاطر شكر و حمد خدا بر اين كه او را رحمت اللعالمين قرار داده انجام داد و خواسته است اين كار را براي امت خود تشريع كند؛ چنانكه بر خودش درود مي فرستاد.
پس براي ما هم مستحب است شكر خدا را به خاطر تولد ايشان با اجتماعات مان به جا آوريم و به فقيران اطعام نماييم و كارهاي ديگري را كه موجبات خوشحالي است انجام دهيم.
الحاوي للفتاوي، ج 1، ص 188
نكته مهم در كلام سيوطي است كه مي گويد: رسول خدا جشن عقيقه را به دو جهت انجام داد؛ اظهار شكر و تشريع اين كار براي امت.
آنگاه نتيجه مي گيرد كه جشن مولودي هم با اين معيار مستحب است.
حلبي نيز بعد از نقل روايت تصريح نموده كه سيوطي اين روايت را به عنوان يك اصل و اساس براي برگزاري جشن مولود پيامبر قرار داده است.
الحلبي، علي بن برهان الدين)، السيرة الحلبية في سيرة الأمين المأمون، ج 1، ص 130.
روايت عقيقه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در منابع اهل سنت نقل شده و در اين قسمت، سخناني چند تن آنان را در صحت اين روايت ذكر مي نماييم:
مقدسي بعد از نقل روايت، به صحت سند آن تصريح كرده است:
أخبرنا محمد بن أحمد بن نصر بأصبهان أن الحسن بن أحمد الحداد أخبرهم وهو حاضر ابنا أبو نعيم ابنا سليمان بن أحمد الطبراني ثنا أحمد بن مسعود هو المقدسي قثنا الهيثم بن جميل قثنا عبد الله بن المثني عن ثمامة بن عبد الله بن أنس عن أنس أن النبي صلي الله عليه وسلم عق عن نفسه بعدما بعث نبيا إسناده صحيح.
المقدسي الحنبلي، ابوعبد الله محمد بن عبد الواحد بن أحمد، الأحاديث المختارة، ج 5 ، ص 204
ابو بكر هيثمي نيز مي گويد:
وعن أنس أن النبي صلي الله عليه وسلم عق عن نفسه بعد ما بعث نبيا رواه البزار والطبراني في الأوسط ورجال الطبراني رجال الصحيح خلا الهيثم بن جميل وهو ثقة.
از انس روايت شده كه رسول خدا صلي الله عليه وآله بعد از بعثت از جانب خودش عقيقه كرد. اين روايت را بزار و طبراني در اوسط نقل كرده و رجال طبراني رجال صحيح هستند، جز هيثم بن جميل كه آنهم ثقه است.
الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاي807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 4، ص 59
دمياطي نيز سند اين روايت را حسن مي داند و مي گويد:
وحسن أن يعق عن نفسه كما مر لخبر أنه صلي الله عليه وسلم عق عن نفسه بعد النبوة قال في فتح الجواد وادعاء النووي بطلانه مردود بل هو حديث حسن.
نيكواست كه از جانب خود عقيقه نمايد؛ چنانچه درروايتي كه گذشت رسول خدا از جانب خودش بعد از بعثت عقيقه انجام داد. در كتاب «فتح الجواد» گفته است: ادعاي نبوي بر باطل بودن اين روايت مردود است بلكه اين روايت حديث حسن است.
الدمياطي ، أبي بكر ابن السيد محمد شطا (معاصر) حاشية إعانة الطالبين علي حل ألفاظ فتح المعين لشرح قرة العين بمهمات الدين ، ج 2، ص 336.
با استعانت از مستندات موسسۀ تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)