عظمت حضرت زینب(س)در کلام مفتی اعظم سوریه
بدرالدین الحسون، مُفتی اعظم سوریه
بدرالدین الحسون، مُفتی اعظم سوریه
حضرت زینب سلام الله علیها:
زینب، دختر امام علی(ع( و حضرت زهرا(س( که در سال پنجم یا ششم هجری در مدینه متولد شد. وی همسر عبدالله بن جعفر بود و در واقعه کربلا با دو فرزندش در کنار برادرش امام حسین)ع) حضور داشت. فرزندانش در این جنگ به شهادت رسیدند. با پایان یافتن جنگ، وی و دیگر بازماندگان کاروان امام(ع) به اسارت درآمدند و به کوفه و از آنجا به شام برده شدند. خطبههای او در کوفه و شام (در مجلس یزید( معروف است. وی درسال ۶۲ قمری درگذشت.
نسبت، نام
زینب دختر امام علی)ع) و حضرت فاطمه )س) است معروفترین نام وی زینب است که در لغت، به معنای «درخت نیکو منظر» آمده و معنای دیگر آن «زین اب» یعنی «زینت پدر» است.
ولادت
حضرت زینب(س) در پنجم جمادی الاولی در سال پنجم یا ششم هجرت، در مدینه دیده به جهان گشود.
بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب (س)، توسط پیامبر اسلام )ص) صورت گرفت. گفته شده است که جبرییل از سوی خداوند این نام را به پیامبر (ص) رسانده است.
هنگامی که پیامبر اسلام (ص) قنداقه وی را طلبید،او را بوسید و فرمود:
“به حاضران و غایبان امّتم وصیت میکنم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا وی مانند خدیجه کبری )س) است.”
القاب
برای وی، القاب فراوانی نقل شده است، همانند عقیله بنی هاشم، عالمه غیرمعلَّمه، عارفه، موثّقه، فاضله، کامله، عابده آل علی،معصومه صغری، امینةاللّه، نائبةالزهرا، نائبةالحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه، و شریکةالحسین.
حضرت زينب(س) از جمله افرادي در خاندان رسول الله(ص) هستند كه نام شريفشان را خود خداوند متعال تعيين كرده اند؛ يعني اين فرزند بزرگوار اميرالمؤمنين علي(ع) از ابتداي تولدشان مورد توجه خاص خداوند متعال بوده اند، ايشان تحت تعاليم الگوهاي بالاي انسانيت؛ يعني در كنار خاندان وحي تربيت شدند و يكي از توصيفات حضرت زينب(س) اين بود كه پيامبر اكرم(ص) درباره ايشان فرمودند: «او شبيه همسرم خديجه(س) است».
ويژگي ممتاز بانوي صبر و استقامت
ويژگي هاي حضرت زينب(س) اين بود كه تا حدي كه توان داشت، به خانواده خود، چه به برادرانش و چه به همسرش عبدالله بن جعفر خدمت مي كرد، به طوري كه در تاريخ آمده كه هيچ گاه خلاف خواسته شوهر خود كاري انجام نداد و البته تمام اين ها را از مادرش حضرت فاطمه(س) آموخته بودند.
مقام علم لدني حضرت زينب(س)
امام سجاد(ع) جمله معروفي درباره حضرت زينب(س) دارند، كه به ايشان مي فرمايند:
«أنْتِ الْحَمْدُ للهِ عالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَيرُ مُفَهِّمَة؛ شكر خدا، تو داناي بدون آموزگار هستي و تو بانوي فهيمي هستي كه فهماننده اي نداشته اي»
حضرت زين العابدين(ع) در اين جملات به صراحت اعلام مي كنند كه عمه شان حضرت زينب(س) علم لدني دارند؛ يعني خداوند متعال مستقيما علم الهي را در وجود اين بانوي بزرگوار قرار داد و ايشان بدون اين كه تحت تعليم ظاهري قرار بگيرند، واجد علوم الهي شدند.
منبع: سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)
حضرت زينب كبرى بنت امير المؤمنين عليها السّلام فرمود:
امّ ايمن برايم نقل نمود كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روزى از روزها به منزل حضرت فاطمه عليها السّلام نزول اجلال فرمود و حضرت فاطمه عليها السّلام براى آن جناب حريره درست كردند و حضرت على عليه السّلام طبقى نزد حضرت آوردند كه در آن خرما بود، سپس امّ ايمن گفت:
من نيز قدحى كه در آن شير و سر شير بود را خدمتشان آوردم، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين و فاطمه و حسنين عليهم السّلام از آن حريره ميل كرده و سپس همگى آن شير را آشاميدند و پس از آن رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و به دنبال آن حضرت ايشان از آن خرما و سر شير تناول نمودند و بعد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم دستهاى مباركشان را شستند در حالى كه امير المؤمنين عليه السّلام آب به روى دستهاى آن حضرت مى ريختند و پس از آنكه آن جناب از شستن دستها فارغ شدند دست به پيشانى كشيده آنگاه به طرف على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام نظرى كه حاكى از سرور و نشاط بود نموده سپس با گوشه چشم به جانب آسمان نگريست بعد صورت مبارك به طرف قبله كرده و دستها را گشاد و دعا نمود و پس از آن به حال گريه به سجده رفته و با صداى بلند مى گريستند و اشک هايشان جارى بود.
سپس سر از سجده برداشته و به راه افتادند در حالى كه اشکهاى آن حضرت قطره قطره مى ريخت گويا باران در حال باريدن بود، از اين صحنه حضرت فاطمه و على و حسن و حسين عليهم السّلام محزون شده و من نيز متأثر گشته و اندوهگين شدم ولى همگى از سؤال نمودن پرهيز كرده و از آن حضرت نه پرسيديم كه سبب اين گريه چيست تا گريستن آن جناب به درازا كشيد در اين هنگام على و فاطمه عليهما السّلام پرسيدند:
چه چيز شما را گريانده يا رسول اللَّه خدا هرگز چشمان شما را نگرياند قلب ما از اين حال شما جريحه دار گرديده؟! حضرت فرمودند:
اى برادر من، بواسطه شما مسرور گشتم …
خبر از آینده
سپس جبرئيل به من گفت:
اى محمّد برادرت پس از تو منكوب و مغلوب امّتت قرار گرفته و از دشمنانت در تعب و رنج واقع مى شود، و بعد از تو او را بدترين مخلوقات و شقى ترين مردم مى كشد، قاتل آن حضرت نظير پى كننده ناقه صالح است، وى به منظور انجام اين كار به شهرى هجرت مى كند كه آن شهر محلّ نشو و نماى شيعه و پيروان آن حضرت و فرزندش مى باشد، در آن شهر ابتلائات ايشان (اهل بيت عليهم السّلام) بسيار مصيبت به ايشان عظيم مى باشد، و اين سبط شما (جبرئيل با دست اشاره به حضرت حسين عليه السّلام نمود) با جماعتى از فرزندان و اهل بيت شما و نيكانى از امّتت در كنار فرات واقع در سرزمينى كه به آن «كربلا» مى گويند كشته مى شود.
كربلاء را از اين جهت كربلاء گويند كه حزن و بلاهائى كه از دشمنان شما و دشمنان فرزندان شما در روزى كه حزن و اندوهش تمام شدنى نبوده و حسرت آن زوال پذير نيست به عمل مى آيد بسيار و زياد مى باشد.
اين زمين پاكيزه ترين اماكن واقع روى زمين بوده و احترامش از تمام بقاع بيشتر است، در آن سبط تو و اهل بيتش كشته مى شوند.
وقایع کربلا
كربلاء از زمينهاى بهشت است، هر گاه روزى كه در آن سبط تو و اهل بيتش كشته مى شوند فرا برسد و لشكر اهل كفر و لعنت او را احاطه نمايند به جهت غضب به خاطر تو و فرزندانت اى محمّد و به منظور بزرگ شمردن هتك حرمتت و تقبيح نمودن كردارى كه نسبت به ذرّيه و عترتت انجام شده زمين بلرزد و كوهها كشيده و اضطراب و جنبششان زياد شود و امواج درياها متلاطم گردد و آسمانها اهلشان را به هم بريزند، و از زمين و كوهها و درياها و آسمانها چيزى باقى نمى ماند مگر آنكه از حق تعالى اذن مى خواهند كه اهل تو را كه مستضعفين و مظلومين بوده و حجّتهاى خدا بعد از تو بر خلايق هستند را نصرت و يارى كنند پس خداوند به آنها و موجودات در آنها وحى كرده و مى گويد:
منم خداوند متعال، سلطانى كه قادر است و كسى نتواند از او بگريزد در توان هيچ خصم و دشمنى نيست كه او را عاجز و ناتوان كند، من بر يارى كردن دوستانم قادر و بر انتقام گرفتن از دشمنان متمكن هستم، به عزّت و جلال خود قسم آنان را كه رسولم را تنها گذارده و برگزيده ام را رها كرده و حرمتش را هتك نموده و فرزندانش را كشته و عهدش را نقض و زير پاى نهاده و به اهل بيتش ستم كرده اند عذابى كنم كه احدى از عالميان را چنين عذابى نكرده باشم.
در اين هنگام تمام موجودات سماوى و ارضى به ضجّه در آمده و آنان كه به عترتت ستم كرده و هتك حرمتت را روا داشته اند را لعن و نفرين مى كنند.
زائرین کربلا
و هنگامى كه آن جماعت (فرزندان و اهل بيت و نيكان از امّتت) به طرف گورها و قبرهايشان نمايان مى شوند حق تعالى خودش متولى قبض ارواح آنها به يد قدرتش شده و فرشتگان را از آسمان هفتم به زمين فرو فرستاده در حالى كه با ايشان:
1- ظروفى از ياقوت و زمرّد بوده كه مملوّ از آب حيات مىباشند.
2- حلّه هائى از حلّه هاى بهشتى.
3- عطرى از عطرهاى بهشتى.
مى باشد، پس فرشتگان بدنهاى ايشان را با آن آبها شستشو داده و حلّه ها را به تن آنها كرده و با آن عطرها حنوطشان نموده و دسته دسته بر ايشان نماز مى خواند و پس از اتمام نماز حق تعالى گروهى از امّتت را كه كفار ايشان را نمى شناسند و در خون شهداء نه با گفتار و نه با كردار و نه با قصد شركت كرده اند را گسيل داشته تا اجسام و ابدان آنها را دفن كنند و براى قبر سيّد الشّهداء در آن سرزمين اثرى نصب كرده تا براى اهل حق نشانه اى بوده و براى اهل ايمان سببى براى رستگارى باشد و در هر روز و شب از هر آسمانى صد هزار فرشته گرداگرد آن طواف كرده و بر آن حضرت صلوات فرستاده و نزد قبرش تسبيح خدا گفته و براى زائرين آن جناب طلب آمرزش كرده و اسامى زائرين از امّتت را كه قربة الى اللَّه آن حضرت را زيارت مى كنند و نيز اسماء پدران و خويشاوندان و شهرهاى ايشان را مى نويسند و در صورتهاى ايشان بامدادى كه از نور عرش الهى است اين عبارت را نقش مى بندند:
اين شخص زائر قبر بهترين شهداء و زائر قبر فرزند بهترين انبياء مى باشد.
عجز دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)
در روز قيامت از اثر اين مداد نورى ساطع شده كه از پرتوش چشمها تار مى گردد و با اين نور ايشان شناخته مى شوند، و گويا تو اى محمّد بين من و ميكائيل قرار گرفته و على جلو ما بوده و همراهمان فرشتگانى حركت مى كند كه از كثرت عدد ايشان معلوم نيست و بوسيله همين نورى كه در صورتهاى ايشان هست، آنها را از بين خلائق دريافته و جدا مى كنيم و بدين ترتيب حق تعالى ايشان را از هول و وحشت آن روز و سختى هاى آن نجات مى دهد و اين حكم خدا است در حق كسانى كه قبر تو را اى محمّد يا قبر برادرت يا قبر دو سبط تو را زيارت كرده و قصدى غير از خداى عز و جلّ را نداشته باشند و البته گروهى از مردم كه مستحق لعنت و سخط و غضب الهى هستند خواهند آمد كه در محو كردن رسم و نشانه اين قبر سعى كرده و مى كوشند آن را از بين ببرند ولى خداوند قادر به ايشان چنين توانى را نخواهد داد.
سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمودند:
اين خبر من را گرياند و اندوهگين نمود.
مزاحم بن عبد الوارث در حديث خود به اينجا كه مى رسد مى گويد:
نقل است كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در جواب امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند:
اى حبيب من به واسطه شما چنان مسرور و شادمان شدم كه تا كنون اين طور خوشحال نشده بودم و به شما نگريستم و خدا را بر نعمت شما كه به من داده حمد و سپاس نمودم، در اين هنگام جبرئيل عليه السّلام بر من فرود آمد و گفت:
اى محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم خداوند متعال بر آنچه در نهان تو است اطّلاع داشته و مى داند كه سرور و شادى تو به واسطه برادر و دختر و دو سبط تو مى باشد پس نعمتش را بر تو كامل كرده و عطيّه اش را بر تو گوارا نمود يعنى ايشان و ذرّيه آنها و دوستداران و شيعيانشان را در بهشت با تو همسايه نمود، بين تو و ايشان تفرقه و جدائى نمى اندازد، ايشان از عطاء بدون منّت او منتفع شده همان طورى كه تو از آن بهره مند مى شوى و به آنها اعطاء مى شود همان طورى كه به تو اعطاء مى گردد تا آنجائى كه راضى و خشنود شده بلكه فوق رضايت ايشان و تو حق تعالى عنايت مى فرمايد و اين لطف و عنايت در مقابل آزمايش و ابتلائات بسيارى است كه در دنيا متوجه ايشان شده و ناملايماتى كه وسيله مردم و آنهائى كه از ملت و كيش تو مى باشند و خود را از امّت تو پنداشته در حالى كه از خدا و از تو بسيار دور هستند به ايشان مى رسد، گاهى ضربه هاى شديد و غير قابل تحمّل از ناحيه اين گروه متوجه ايشان شده و زمانى با قتل و كشتار ايشان مواجه مى گردند.
قتلگاههای ايشان مختلف و پراكنده و قبورشان از يك ديگر دور مى باشد، خيرجوئى نما از خدا براى ايشان و براى خودت، حمد و سپاس خداى عزّ و جلّ و آنها بر خيرش و راضى شو به قضاى او پس حمد خداى بجا آورده و راضى شدم به قضايش به آنچه براى شما اختيار فرموده.
منبع:کامل الزیارات مرحوم صدوق، ترجمه ذهنی تهرانی، ص794 با اندکی تصرف
آقا شيخ حسين سامرايى که يكى از اتقياء اهل منبر در عراق بودند نقل مى كردند، در ايّامى كه در سامرا مشرّف بودم، روز جمعه اى طرف عصر در سرداب مقدّس رفتم، ديدم غير از من احدى نيست، حالى پيدا كرده و متوجّه مقام صاحب الامر (عج) شدم، ناگهان صدايى از پشت سر شنيدم كه به فارسى سليس فرمود:
(به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را به حقّ عمه ام حضرت زينب (س) قسم دهند تا فرج مرا نزديك گرداند).
منبع:قصص الانبیاء،نعمت الله جزایری،ص865
محمّد بن موسى بن متوكّل رضى اللَّه عنه از على بن حسين سعدآبادى، از احمد بن ابى عبد اللَّه برقى از اسماعيل بن مهران، از احمد بن محمّد بن جابر، از حضرت زينب سلام اللَّه عليها بنت على بن ابى طالب عليه السّلام فرمود:
حضرت فاطمه عليهما السّلام در خطبه اى فرمودند: خدا در بين شما عهدى دارد كه تقديمتان داشته و جانشينى دارد كه حاكمبر شما قرار داده است و آن عبارت است از: كتاب خدا كه دلائلش روشن و آشكار بوده و آيه هايش از امور نهانى كتاب پرده بر مى دارند، قرآن برهانى است كه ظواهرش متجلّى و روشن بوده و پيوسته خلائق را به استماعش مى كشاند اتباع و پيروانش را به بهشت رضوان مى برد و تابعانش را نجات مى دهد، در آن حجّتهاى نورانى حقّ و محرّمات الهى و فضائل تدوين و تنظيم شده اش و جمل و كلمات كافى و وافيش و نعمتهاى ارزانى شده اش و شرايع و احكام واجب و قطعيّه اش و ادلّه و براهين روشن و آشكارش بيان مى گردد.
حقّ تعالى ايمان را به منظور تطهير از شرك
و نماز را به جهت تنزيه از كبر و سرافرازى
و زكات را به داعى زياد شدن رزق
و روزه را به خاطر تثبيت اخلاص
و حجّ را به قصد رونق يافتن دين
و عدل را براى آرام نمودن دلها
و طاعت را به منظور نظام ملّت
و امامت و رهبرى را به خاطر اصلاح تفرقه و تشتّت
و جهاد را براى عزّت و بزرگى اسلام
و صبر را به جهت كمك بر طلب ايجاب مطلوب و ظفر يافتن بر آن
و امر به معروف را به جهت مصلحت عموم
و احسان به پدر و مادر را به منظور حفظ از غضب و خشم
و صله ارحام را به جهت زياد شدن تعداد دوستان
و قصاص را به جهت حفظ دماء و خونها
و وفاء به نذر را به منظور فراهم شدن اسباب مغفرت و آمرزش
و كامل قرار دادن ترازوها را به جهت ترك كم فروشى
و دورى جستن از نسبت ناروا دادن به زنان عفيفه را به خاطر بر حذر ماندن از رانده شدن از درگاه رحمت الهى
و اجتناب از سرقت را به منظور اثبات عفّت و پاكى
و دورى نمودن از خوردن اموال ايتام را به خاطر عدول از ستم
و دادگرى در احكام را به منظور انس گرفتن با رعيّت
واجب و فرض قرار داد و نيز حقّ عزّ و جلّ به منظور اخلاص در مقابل پروردگار شرك را حرام نمود، پس در آنچه شما را مأمور ساخته به مقدارى كه مى توانيد تقوى و پرهيزكارى داشته و از منهيّات دورى نماييد.
منبع:کتاب علل الشاریع شیخ صدوق رحمة الله علیه،ترجمۀ ذهنی تهرانی،ج1،ص793
راويان حديث از زينب كبري عليهاالسلام
بايد توجه داشت كه ارزش روايات نقل شده از حضرت زينب (عليهاالسلام) فراتر از رواياتي است كه راويان ديگر نقل كرده اند، زيرا اين بانوي بزرگ خود عالمه اي غير معلمه بود و رواياتي را كه نقل مي كرد، بي هيچ شبهه اي، معتبر و مستنداند. حتي روايت هايي كه در سنين كودكي از او نقل شده اند. اين بانوي بزرگوار كه پنج سال قبل از وفات رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به دنيا آمد، از مادرش فاطمه زهرا (عليهاالسلام)، پدرش علي (عليه السلام)،اسمأ بنت عميس، و ام ايمن روايت نقل مي كرد. شمار راويان از وي بسيارند كه مي توان به: علي بن حسين (عليه السلام)، ابن عباس، محمد بن عمر، عطأ بن سائب، فاطمه بنت الحسين، محمد بن جابر، عباد عامري و … اشاره كرد.
حال به بيان برخي از روايات نقل شده از حضرت زينب عليهاالسلام مي پردازیم.
وسيله ارتباط خلق و خالق
ابوبكر با اين سند: محمد بن زكريا، جعفر بن محمد بن عماره كندي، پدرش، حسين بن صالح، دو مرد از بني هاشم، از حضرت زينب (عليهاالسلام) دختر علي (عليه السلام) روايت كرد كه زينب عليهاالسلام فرمود: «قالت فاطمه عليهاالسلام: … و نحنُ وسيلتهُ في خلقهِ و نحنُ خاصته و محل قدسه و نحن حجته في غيبه و نحن ورثه انبيائه…»؛ «ما وسيله ارتباط خدا با مخلوق هاي او هستيم. ما برگزيدگان خداييم و جايگاه پاكي ها، ما راهنماهاي روشن خداييم و وارث پيامبران او هستيم .»
بهشت جايگاه شيعيان
ابي حجاف (از محمد بن عمر بن حسن)، از زينب، به نقل از فاطمه عليهاالسلام و اشجع، بليد بن سليمان (از ابي حجاج، محمد بن عمرو هاشمي) از زينب دختر علي (عليه السلام) نقل كرد كه فاطمه عليهاالسلام فرمود: «قالت فاطمه عليهاالسلام: ان رسول الله قال لعلي اما انك يابن ابي طالب و شيعتك في الجنه »، «و سَيجي ء اقوام ينتحلون حبكَ ثم يمرقونَ مِنَ الاسلامِ كما يمرق السهم مِن الرميه»؛ رسول خدا به علي (عليه السلام) فرمود: «اي پسر ابوطالب! همانا تو و رهروان تو در بهشت اند و به زودي قومي مي آيند كه از دوستي تو سخن مي گويند. آنگاه از اسلام فرار مي كنند، مانند پرت شدن تير از كمان.»
دوستي آل محمد صلي الله عليه و آله
روايتي مشهور به «فاطميات » در باب دوست داشتن آل محمد كه با اين اسناد نقل شده است: «… عن فاطمه بنت السجاد علي بن الحسين زين العابدين (عليه السلام) عن فاطمه بنت ابي عبدالله الحسين (عليه السلام) عن زينب بنت اميرالمؤمنين (عليه السلام) عن فاطمه بنت رسول الله (صلي الله عليه و آله) قالت: الا مَن ماتَ عَلي حُب آل محمد ماتَ شهيداً»؛ «آگاه باشيد هر كسي كه بر دوستي آل محمد بميرد، شهيد است.»
خطبه نور
يكي ديگر از احاديثي كه حضرت زينب عليهاالسلام نقل كرد، خطبه طولاني حضرت زهرا عليهاالسلام در مسجد مدينه است.
حديثي كه در متن آن ده ها حديث درخشنده وجود دارد و بسياري از احاديثي كه از حضرت فاطمه عليهاالسلام نقل مي شود، مربوط به همين حديث طولاني است.
منبع:موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)