معجزه حيات چهار پرنده
يكي از اصحاب حضرت ابا عبداللّه، امام جعفر صادق عليه السلام حكايت كند:
روزي به همراه بعضي از دوستان به مجلس شريف و مبارك آن حضرت شرفياب شدم؛ و من از محضر مقدّسش پيرامون اين آيه شريفه قرآن:
خُذْ أرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إلَيْكَ [ سوره توبة/ 103] سؤال كردم بر اين كه آيا آن پرندگان از يك جنس و يك نوع؛ و يا آن كه از انواع پرندگان متفاوت بودند؟
امام صادق عليه السلام فرمود: آيا دوست داريد تا همانند آن را به شما ارائه و نشان دهم؟
همگي در پاسخ گفتيم: بلي.
حضرت در همان حالتي كه نشسته بود صدا زد: طاووس!
ناگهان طاووسي پرواز كنان جلوي حضرت آمد، بعد از آن صدا زد: كلاغ! و كلاغي هم نزد حضرت آمد؛ و سپس يك كبوتر و يك باز شكاري را صدا نمود و آن دو نيز نزد حضرت حاضر شدند.
بعد از آن امام عليه السلام دستور داد تا سر آن چهار پرنده را بريدند؛ و پر و بال آن ها را كَنْدند و بدن هاي آن ها را قطعه قطعه كردند و سپس تمام گوشت و پوست آن ها را درهم آميختند.
پس از آن امام عليه السلام سر طاووس را به دست خود گرفت و آن را صدا زد.
ناگهان ديدم مقداري از استخوان ها، گوشت ها و پرها حركتي كردند و از مابقي جدا گشته و به هم پيوستند.
بعد از آن، حضرت سر طاووس را رها نمود و آن سر به بدن متّصل شد؛ و طاووس حركت كرد و صحيح و سالم جلوي امام صادق عليه السلام ايستاد.
سپس حضرت كلاغ و باز شكاري و كبوتر را يكي پس از ديگري صدا زد و جريان را به همان شكل انجام داد؛ و آن ها هم زنده شدند و در مقابل حضرت سر پا ايستادند. [اثبات الهداة/ ج 3، ص 114]