سرّ رعایت اخلاق از ابتدای طلبگی
علم اخلاق از علومی است که آشنایی با اهمیت آن، انگیزه فراگیری آنرا در انسان سالک بیشتر می کند؛ هر چه انسان سالک اهمیت راه را بهتر درک کند در پیمودن آن موفقتر است، چنانکه بازگو کردن مبدا پیدایش و شناسایی معلم آن علم برای سالک، انگیزه پیمودن راه را تقویت می کند.
حضرت آیت الله جوادی املی حفظه الله نیزاخلاق را یک علم، آن هم از نوع علوم استدلالی که دارای موضوع ومحمول و… است نظیرمنطقيات ، طبيعيات، رياضيات و الهيات والبته از نظر رتبه، قبل از این علوم یعنی در مرتبۀ اول است.
ایشان در مورداهميت رعايت اخلاق از همان اوايل طلبگي و دانشجويي می فرماید:
عمربن سهل انساوي در شرح رسالةالطير مرحوم بوعلي ميگويد که ترتيب علوم اين است که آن طوري که ارسطو معلم اول تدوين کرد قبل از ميلاد مسيح و اين رشته ادامه داشت تا زمان اسلام و به عصر مرحوم خواجه نصير رسيد و محقق طوسي هم همين روش را ادامه داد اين است که ترتيب علوم به اين سبک است که اول در حوزه و دانشگاه فن اخلاق بخوانند بعد منطق، بعد طبيعي، بعد رياضي، بعد الهي.
آنچه به حس نزديکتر است اول بخوانند بعد آنچه از حس دورتر است آخر بخوانند. لذا الهيات را به عنوان مابعدالطبيعي ذکر کردند اما فن اخلاق را الآن تقريبا چهار هزار سال است که ترتيب علوم از زمان معلم اول تا الآن اين است که اخلاق قبل از همه علوم است.
خوش تر آن باشدکه سرّ اَوّلان ،
گفتــه آید در حدیث مِهــتـــران
معظم له، راز این که علم اخلاق باید اول و ابتدای همۀ علوم باشد که بوده است را اینگونه بیان می دارد:
سرّش آن است که انسان وقتي وارد حوزه و دانشگاه ميشود سرمايه اي به دست ميآورد اگر بداند که اين سرمايه را کجا مصرف بکند هم به سود خود اوست هم به سود ديگران و اگر نداند که کجا مصرف کند هم به زيان خودش است هم به زيان ديگران …
اگر کسي خداي ناکرده متخلق به اخلاق الهي نباشد بد باوري خود را دين تلقي ميکند و روي او پا مي فشارد … .
اگر بهائيت يا وهابيت در آمد از همين حوزهها در آمد ديگر، بهائيت که ديگر از بازار و کوي و برزن در نيامد که، وهابيت که از کوي و برزن در نيامد که از همين جاها در آمد ديگر،
اينکه برنامه تنظيم علوم در طي اين چهار هزار سال اين است که اول اخلاق بعد علوم ديگر، آدم بفهمد اين چراغي که دستش هست چه را ببيند و کجا برود و اگر يک طلبه يا دانشجو در اوايل امر متخلق به اخلاق الهي نباشد همين که دارد مقدمات بحث ميکند يا علوم ابتدايي دانشگاهي را ميگذراند وقتي اختلاف نظر با رفيقش پيدا کرد تمام کوشش و تلاش او اين است که خودش را محّق نشان بدهد بعد از اين هم که براي او روشن شد که حق با رقيب اوست اعتراف نميکند ميگويد من هم ميخواستم همين را بگويم درصدد توجيه حرف خودش است اين شخص چه در حوزه، چه در دانشگاه يک فتنه اي آينده را در بر دارد براي اينکه اين که در کنار اتاقش بيش از دو نفر نيستند اين نمی تواند در برابر حق تمکين کند و تسليم بشود اين وقتي وارد جامعه شد مسؤليتي پيدا کرده تسليم ميشود بنابراين اولين وظيفه ما تخلق به اخلاق الهي است که در برابر حق خضوع بکنيم… .
مشاهده ومطالعۀ متن درس اخلاق معظمٌ له در تاریخ 88/08/14 ،
http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=MTQ3MA%3d%3d-y%2fWhybecoU8%3d