• تماس  
  • زیارت عاشورا

علت عدم استفاده امیرالمومنین علیه السلام از قدرت حکومتی خود در مقابل انحرافات

17 خرداد 1394 توسط hosna

چرا امیرالمؤمنین در دوران خلافت خود، از قدرت حکومتی خود استفاده نکرد تا انحرافاتی که در زمان خلفای گذشته، در دین ایجاد شده بود را، اصلاح کند؟

یکی ازدلایل این بود که حضرت نمی خواست اسلام با ابزار خشونت، مستقیم بشود و شناخته شود. و نمی خواست تندی های شخصی یک خلیفه، به نام اسلام نوشته شود. همانگونه که خلیفه دوم برای پیشبرد اهداف خود از ابزار زور و خشونت استفاده کرد و نگاه مردم دنیا را نسبت به اسلام تغییر داد. و الآن اگر شما نگاه بکنید خواهید دید که هر کدام از این مستشرقین که می خواهند بر علیه اسلام کتاب بنویسند، یا می خواهند اسلام را نقد بکنند، یکی از موارد نقد اروپائیان نسبت به اسلام، خشونت های خلیفه دوم است. و این خشونت ها با آن روح رحمتی و رأفتی اسلام به هیچ وجه، سازگاری ندارد.

خیلی از اندیشمندان اهل سنت وقتی به موارد خشونت هایی که از خلیفه دوم در صدر اسلام حادث شد، می رسند، به هر دری می زنند که این اعمال را توجیح کنند، ولی نمی توانند و به صراحت اعلام می کنند که این خشونت ها قابل توجیح و دفاع نیست.

نهایت چیزی که در اینگونه موارد مطرح می کنند و وجدان خود را فریب می دهند این است که می گویند ما اعتقادی به عصمت خلفاء نداریم!

یکی از علماء می فرمود: از بزرگترین جنایاتی که در سقیفه انجام گرفت، حذف مسئله «عصمت» از خلفاء بود! و همین حذف عصمت از خلفاء، زمینه ساز حذف «امامت» شد. و زمینه ساز حذف خیلی از قضایای دیگر شد.

وقتی حاکم اسلامی که هدفش اجرای عدالت در جامعه است، خودش مجری ظلم در جامعه شد، و عدالت را زیر پا گذاشت؛ حاکم اسلامی که وظیفه اش رفع ظلم از جامعه است، ولی خودش متصف به ظلم شد، دیگر نمی شود از مردم آن جامعه، انتظار اجرای عدالت در بین خود داشت. دیگر نمی شود در دنیا، اسلام را به عنوان دین رأفت و رحمت، معرفی کرد.(استاددکترحسینی قزوینی)

 

از دلایل دیگر،اینکه شرایط زمان خلافت حضرت امیر علیه السلام به گونه ای تغییر کرده بود که خود حضرت فرمودند:

«قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِي أَعْمَالًا خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ‏ اللَّهِ مُتَعَمِّدِينَ لِخِلَافِهِ نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِهِ وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّه‏ … وَ اللَّهِ لَقَدْ أَمَرْتُ النَّاسَ أَنْ لَا يَجْتَمِعُوا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَّا فِي فَرِيضَةٍ وَ أَعْلَمْتُهُمْ أَنَّ اجْتِمَاعَهُمْ فِي النَّوَافِلِ بِدْعَةٌ فَتَنَادَى بَعْضُ أَهْلِ عَسْكَرِي مِمَّنْ يُقَاتِلُ مَعِي يَا أَهْلَ الْإِسْلَامِ غُيِّرَتْ سُنَّةُ عُمَرَ يَنْهَانَا عَنِ الصَّلَاةِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تَطَوُّعاً وَ لَقَدْ خِفْتُ أَنْ يَثُورُوا فِي نَاحِيَةِ جَانِبِ عَسْكَرِي»

‏والیان و خلفای قبل از من (ابوبکر،عمر،عثمان) اعمالی را انجام دادند و عمداً با رسول خدا مخالفت کردند و سفارشات پیغمبر را نقض کردند. و سنت پیغمبر را تغییر دادند. من اگر بخواهم مردم را وادار کنم بر ترک این اعمال خلاف دستور پیغمبر، و بخواهم این سنت های تغییر داده شده را به حالتی که در زمان پیغمبر بود، برگردانم؛ سپاهیان من، از اطراف من پراکنده می شوند و من تنها می مانم. یا با عده کمی از شیعیانم که فضیلت و برتری مرا شناختند و وجوب امامت مرا از کتاب خدا و سنت پیغمبر دانستند، تنها خواهم ماند… به خدا قسم که به مردم دستور دادم که در ماه رمضان، جز برای نماز واجب، اجتماع نکنید.(فقط نمازهای واجب را به جماعت بخوانید). و به مردم اعلام کردم که نمازهای مستحبی را به جماعت خواندن، بدعت است؛ ولی بعضی از سپاهیانم، که در رکاب من نبرد می کردند، فریاد زدند: «ای مسلمین! سنت عمر تغییر داده شد! علی ما را از نماز مستحبی در ماه رمضان، نهی می کند.» من ترسیدم از ناحیه لشگریانم، فتنه و انقلابی برپا بشود.  کافی ج 8 ص 58

 

 

 

 

پاسخ به شبهات ،موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصرعج

 نظر دهید »

فلسفه میلاد ســـــــه مولود ، پشت سر هم؟؟؟!!!

03 خرداد 1394 توسط hosna
فلسفه میلاد ســـــــه مولود ، پشت سر هم؟؟؟!!!

فلسفه تولد پشت سر هم امام حسين،امام سجاد و حضرت ابوالفضل و در كربلا بودن آنهاچيست؟

پاسخ:
براي روشن شدن مطلب به اين چند نكته توجه كنيد:

  • الف) حضرت امام حسين(ع) در سال چهارم هجري به دنيا آمده است، حضرت عباس(ع) در بيست و ششم هجري قمري و حضرت امام زين العابدين(ع) در سي و هشتم هجري قمري متولد شده است.
  •  ب) امام حسين(ع) در سوم شعبان، حضرت ابوالفضل(ع) در چهارم شعبان و امام زين العابدين(ع) در پنجم شعبان به دنيا آمده است.
  •  ج) در حكمت متعاليه و عرفان نظري اثبات شده كه چينش هستي، نظام خاصّي دارد و بدون محاسبه نيست.

   اينكه اين پديده، در فلان جا و آن پديده در جاي ديگر قرار گرفته، داراي حكمت خاصي است. نتيجه اين كه امام حسين(ع) در فلان جايگاه در جهان هستي، ابوالفضل(ع) در فلان نقطه هستي و امام سجاد(ع) در فلان مكان قرار دارد، بي حكمت نيست. اعتقاد برخي اين است كه در نظامِ الهيِ جهان هستي، سرنوشتِ زندگيِ اين سه شخصيتِ بزرگ، هر كدام به صورت ويژه اي، به آن ديگري پيوند دارد و براي همين تولّدشان به اين صورت تنظيم گشته است. (سردار كربلا، سيدعبدالرزاق مقرم، ترجمه ناصر پاك پرور)در روايات آمده است كه حضرت علي(ع) به برادرش عقيل گفت: زني برايم انتخاب كن كه آباء و اجداد او شجاعترين عرب باشند تا از او فرزندي شجاع برايم به دنيا آيد. عقيل گفت: فاطمه بنت حزام را بگير كه پدران و اجداد او از همه شجاعترند. (المجالس السّنية). حكمت اين كار علي(ع) اين بود كه او مي خواست براي حسين بن علي(ع) يار و ياور به دنيا بيايد تا در كربلا، او را ياري دهد. در بين شهداي اسلامي هيچ شهيدي به مقام و منزلت حضرت ابوالفضل(ع) نمي رسد. (همان)  علت عظمت منزلت آن حضرت آن عشقي است كه به برادرش حسين بن علي(ع) داشت و به خاطر وجود اين عشق بود كه در كربلا آن گونه فداكاري كرد. 

 نظر دهید »

بررسی صحت روایت پايين كشيدن ابوبكر و عمر از منبر ، توسط امام حسن و امام حسين علیهماالسلام درمنابع اهل سنت

02 خرداد 1394 توسط hosna

رواياتی در منابع اهل سنت با سند صحيح نقل شده است كه امام حسن عليه السلام در زمان ابوبكر به مسجد رفت و ابوبكر را در حالی كه خطبه می خواند از منبر به زير كشيد و فرمود كه از منبر پدر من بيا پايين.
همچنين روايات ديگری نيز با سند صحيح نقل شده است كه همين داستان در زمان عمر بن الخطاب توسط امام حسين عليه السلام اتفاق افتاده است.


پايين كشيدن ابوبكر از منبر، توسط امام حسن عليه السلام:

علامه بلاذري در كتاب انساب الأشراف مي نويسد:
وحدثنی عبد الله بن صالح عن حماد بن سلمة عن هشام بن عروة عن عروة قال: خطب أبو بكر يوماً فجاء الحسن فقال: انزل عن منبر أبي. فقال علي: ليس هذا عن ملأ منا.
روزي ابوبكر خطبه مي خواند، (امام) حسن (عليه السلام) آمد و فرمود: از منبر پدر من بيا پايين. علی عليه السلام گفت: اين كار او به دستور ما نبوده است.
البلاذري، أنساب الأشراف، ج 1، ص 383.

سند روايت كاملا صحيح و راويان آن از بزرگان اهل سنت هستند.

  • ابن جوزي حنفي در كتاب المنتظم، أبوسعيد آبي در نثر الدرر، محب الدين طبري در الرياض النضرة، جلال الدين سيوطي در جامع الأحاديث مي نويسند:

حدثنا هشام بن عروة عن أبيه قال: قعد أبو بكر علي منبر رسول الله صلي الله عليه وسلم فجاءه الحسن بن علي فصعد المنبر وقال انزل عن منبر أبي فقال له أبو بكر منبر أبيك لا منبر أبي فقال علي رضي الله عنه وهو في ناحية القوم إن كانت لعن غير أمري.
ابوبكر بر منبر رسول خدا (ص) نشسته بود، حسن بن علي (عليهما السلام) آمد و بر منبر بالا رفت و فرمود: از منبر پدر من پايين بيا، ابوبكر گفت: (بلي) اين منبر پدر تو است نه منبر پدر من، علي (عليه السلام) كه در گوشه اي در ميان مردم نشسته بود فرمود: اين كار او به دستور من نبوده است.
ابن الجوزي الحنبلي، المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ج 4، ص 70.
الآبي، نثر الدر في المحاضرات، ج 1، ص 227.
الطبري، ابوجعفر محب الدين أحمد بن عبد الله بن محمد، الرياض النضرة في مناقب العشرة، ج 2، ص 148.
السيوطي، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج 13، ص 93.

 

پايين كشيدن عمرالسلام از منبر، توسط امام حسين عليه :


حدثنا أبو مسلم حدثني أبي أحمد حدثنا سليمان بن حرب ثنا حماد بن زيد عن يحيي بن سعيد عن عبيد بن حنين عن حسين بن علي قال صعدت إلي عمر رضي الله عنه وهو علي المنبر فقلت إنزل عن منبر أبي واذهب إلي منبر أبيك قال من علمك هذا قلت ما علمني أحد قال منبر أبيك والله منبر أبيك والله منبر أبيك والله وهل أنبت الشعر علي رؤوسنا إلا أنتم جعلت تأتينا جعلت تغشانا.
از حسين بن علي (عليهما السلام) نقل شد است كه: بر منبر بالا رفتم در حالي كه عمر بر منبر نشسته بود، به او گفتم: از منبر پدر من بيا پايين و برو بر منبر پدر خودت بنشين. عمر گفت: چه كسي اين سخن را به تو ياد داده است؟ گفتم: كسي به من ياد نداده است؟ عمر گفت: منبر پدر تو است، سوگند به خدا كه منبر پدر تو است، آيا جز شما كس ديگري بر سر ما مو رويانده است؟ چه قدر شايسته است كه روزي پيش ما بياي و به ما سر بزني.
العجلي، أبي الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح ،معرفة الثقات من رجال أهل العلم والحديث ومن الضعفاء وذكر مذاهبهم وأخبارهم، ج 1، ص 301.

جالب اين است كه عمر اعتراف مي كند: « وهل أنبت الشعر علي رؤوسنا إلا أنتم ؛   آيا جز شما كس ديگري بر سر ما مو رويانده است؟».
و در روايتي كه ذهبي و ديگران نقل كرده اند آمده است:
وهل أنبت علي رؤوسنا الشعر إلا الله ثم أنتم.
آيا جز اين است كه مو را بر سرما خداوند و سپس شما رويانده ايد؟
الذهبي الشافعي، شمس الدين، سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 285.

و اين يعني پذيرش ولايت تكوينی اهل بيت عليهم السلام توسط عمر بن الخطاب.
ولايت رسول خدا و اهل بيت عليهم السلام بر دو نوع است:

  • اول: ولايت باطنی، معنوی و ذاتی كه موهبتی است از جانب پروردگار و لازمه آن وساطت در فيوضات تكوينی الهي و تصرف و ولايت در امور عالم است

آيت الله جوادی آملي در تعريف ولايت تكوينی می نويسند:
ولايت تكويني يعني سرپرستي موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عيني داشتن در آنها، مانند ولايت نفس انساني بر قواي دروني خودش. هر انساني نسبت به قواي ادراكي خود مانند نيروي وهمي و خيالي و نيز بر قواي تحريكي خويش مانند شهوت و غضب، ولايت دارد؛ بر اعضاء و جوارح سالم خود ولايت دارد؛ اگر دستور ديدن مي دهد، چشم او را اطاعت مي كند و اگر دستور شنيدن مي دهد، گوش او مي شنود و اگر دستور برداشتن چيزي را صادر مي كند، دستش فرمان مي برد و اقدام مي كند؛ البته اين پيروي و فرمانبري در صورتي است كه نقصي در اين اعضاء وجود نداشته باشد. بازگشت ولايت تكويني به “علت و معلول” است. اين نوع ولايت، تنها بين علت و معلول تحقق مي يابد.جوادي آملي ، عبدالله، ولايت فقيه، ص123، ناشر: مركز نشر اسراء.
اين نوع از ولايت موهبتی است الهی ، قابل تشريع نيست و همواره با ولی الله و از آثار وجودی او است

 

  • دوم: ولايت عامه مجعول تشريعی كه منصبی است الهي و قائم به شخص و در هنگام حيات او خواهد بود كه از جمله آثار آن، واجب الإطاعه بودن، گواهي و شهادت بر اعمال و عقائد بندگان خدا و… است.

خليفه دوم با گفتن اين جمله و نسبت دادن روياندن موهای سر خود را به خداوند و سپس به اهل بيت عليهم السلام، ثابت می كند كه حتی ولايت از نوع اول كه همان ولايت تكوينی و وساطت در فيض باشد، نيز قابل ترديد نيست؛ چه رسد به ولايت تشريعي.

همچنين ابن شبه نميري در تاريخ المدينة، اسلم واسطي در تاريخ خود، دارقطني در فضائل الصحابة، ابن عساكر شافعي در تاريخ مدينه دمشق، ابن أبي جراده در بغية الطلب، مزي در تهذيب الكمال، ابن حجر عسقلاني در تهذيب التهذيب و المطالب العاليه، شمس الدين سخاوي در التحفة اللطيفة، جلال الدين سيوطي در جامع الأحاديث و… اين داستان را نقل كرده اند.

طبق گفته ذهبی ودیگرناقلان:  إسناده صحيح.

 

آن چه اين روايات ثابت می كند اين است كه اهل بيت عليهم السلام مشروعيت خلافت شيخين را قبول نداشته و اين منصب را تنها شايسته خود مي دانسته اند.
آيا با وجود مخالفت اهل البيت عليهم السلام؛ همان كسانی كه خداوند شهادت به طهارت آنان داده و رسول او آن ها را عدل و همتراز قرآن قرار داده است، شبهه ای در عدم مشروعيت خلافت شيخين باقي مي ماند؟

 نظر دهید »

امام حسین علیه السلام در کلام وحی ازنگاه اهل سنت(2)

01 خرداد 1394 توسط hosna

3. آيه مؤدت

قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرَاً إِلاّ المَوَدَّةَ فِي القُرْبَي. (شوري 23)
بگو: «من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي كنم جز دوست داشتن نزديكانم [اهل بيتم ].

اين آيه در ميان مفسران معروف به آيه «مودت» است. در منابع اهل سنت روايات فراواني است كه شأن نزول اين آيه را در باره اهل بيت عليهم السلام ثابت مي كند.

   احمد بن حنبل در كتاب «فضائل الصحابة»، از ابن عباس نقل كرده است كه از رسول خدا سؤال شد مودت چه افرادي برما واجب است؟ فرمود: علي، فاطمه و دو فرزندش:
وفيما كتب إلينا محمد بن عبد الله بن سليمان الحضرمي يذكر ان حرب بن الحسن الطحان حدثهم قال نا حسين الأشقر عن قيس عن الأعمش عن سعيد بن جبير عن بن عباس قال لما نزلت قل لا اسألكم عليه اجرا الا المودة في القربي قالوا يا رسول الله من قرابتنا هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم قال علي وفاطمة وابناها عليهم السلام.
فضائل الصحابة لابن حنبل ج 2، ص 669، ح1141

طبراني در معجم الكبير نيز اين روايت را با همين سند نقل كرده است:المعجم الكبير، ج 3 ، ص 47، 2641؛ ج11، ص444، ح12259

احمد و طبراني و ابن ابي حاتم و حاكم از ابن عباس نقل كرده اند كه وقتي اين آيه نازل شد، گفتند: اي رسول خدا نزديكان شما كه مودت شان بر ما واجب است چه كساني هستند؟ فرمود: علي، فاطمه و پسرانش. و در سند اين روايت يك تن شيعه غالي قرار دارد ولي صدوق است.
بعد از اين به روايت ديگري كه از امام حسن عليه السلام نقل شده و آن حضرت به اين آيه استدلال كرده اند، اشاره مي كند و برخي از طرق آن را حسن مي داند:
وأخرج البزار والطبراني عن الحسن رضي الله عنه من طرق بعضها حسان أنه خطب خطبة من جملتها من عرفني فقد عرفني ومن لم يعرفني فأنا الحسن بن محمد صلي الله عليه وسلم … ثم قال وأنا من أهل البيت الذين افترض الله عز وجل مودتهم وموالاتهم فقال فيما أنزل علي محمد صلي الله عليه وسلم قل لا أسألكم عليه أجرا إلا المودة في القربي.
بزار و طبراني از امام حسن با طرق متعدد نقل كرده اند كه برخي از طرق آن حسن است. حسن بن علي خطبه خواند و از جمله فرمود: من از جمله اي اهلبيتي هستم كه خداوند مودت شان را واجب كرده است. پس از آن اين آيه را تلاوت فرمود….
الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص487

4. آياتي از سورة هل أتي

إِنَّ الأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْس كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا *يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا *وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَي حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيًما وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء ولا شُكُورًا. (سورة الإنسان/ 5 - 9)
ابرار (نيكان) از جامي مي نوشند كه با عطر خوشي آميخته است.
از چشمه اي كه بندگان خاص خدا از آن مي نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جاري مي سازند! آنها به نذر خود وفا مي كنند، و از روزي كه عذابش گسترده است مي ترسند. و غذاي (خود) را با اينكه به آن علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مي دهند. (و مي گويند:) ما شما را براي خدا اطعام مي كنيم و، هيچ پاداش و تشكري از شما نمي خواهيم.
اين آيات نيز در باره امير مؤمنان، فاطمه زهرا امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) نازل شده است.
زمخشری شأن نزول آيه را اين گونه آورده است:
عن ابن عباس قال: إن الحسن والحسين مرضا، فعادهما رسول الله صلي الله عليه وسلّم في ناس معه، فقالوا: يا أبا الحسن، لو نذرت علي ولدك، فنذر عليٌ وفاطمة وفضة جارية لهما إن برآ مما بهما أنْ يصوموا ثلاثة أيّام، فشفيا وما معهم شيء فاستقرض عليّ من شمعون الخيبري اليهودي ثلاثة أصوع من شعير، فطحنت فاطمة صاعاً واختبزت خمسة أقراص علي عددهم فوضعوها بين أيديهم ليفطروا فوقف عليهم سائل فقال: السلام عليكم أهل بيت محمّد، مسكين من مساكين المسلمين، أطعموني أطعمكم الله من موائد الجنّة، فآثروه، وباتوا لم يذوقوا إلاّ الماء، وأصبحوا صياماً، فلمّا أمسوا ووضعوا الطعام بين أيديهم وقف عليهم يتيم، فآثروه، ووقف عليهم أسير في الثالثة ففعلوا مثل ذلك، فلمّا أصبحوا أخذ علي رضي الله عنه بيد الحسن والحسين، وأقبلوا إلي رسول الله صلّي الله عليه وسلم، فلما أبصرهم، وهم يرتعشون كالفراخ من شدة الجوع، قال: ما أشدّ ما يسوؤني ما أري بكم، وقام فانطلق معهم فرأي فاطمة في محرابها قد التصق ظهرها ببطنها وغارت عيناها، فساءه ذلك، فنزل جبرائيل وقال: خذها يا محمّد، هنّأك الله في أهل بيتك فأقرأه السورة.
ابن عباس مي گويد حسن و حسين عليهما السلام بيمار شدند پيامبر صلي الله عليه وآله با جمعي از ياران به عيادتشان آمدند، و به علي عليه السلام گفتند: اي ابو الحسن! خوب بود نذري براي شفاي فرزندان خود مي كردي، علي و فاطمه عليهما السلام و فضه كه خادمه آنها بود نذر كردند كه اگر آنها شفا يابند سه روز روزه بگيرند .
چيزي نگذشت كه هر دو شفا يافتند، در حالي كه از نظر مواد غذايي دست خالي بودند علي عليه السلام سه من جو از شمعون يهودي قرض نمود، و فاطمه سلام الله عليها يك سوم آن را آرد كرد، و نان پخت، هنگام افطار سائلي بر در خانه آمد و گفت: السلام عليكم اهل بيت محمد سلام بر شما اي خاندان محمد! مستمندي از مستمندان مسلمين هستم، غذايي به من بدهيد خداوند به شما از غذاهاي بهشتي مرحمت كند، آنها همگي مسكين را بر خود مقدم داشتند، و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند.
روز دوم را هم چنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتي كه غذا را آماده كرده بودند (همان نان جوين) يتيمي بر در خانه آمد آن روز نيز ايثار كردند و غذاي خود را به او دادند (بار ديگر با آب افطار كردند و روز بعد را نيز روزه گرفتند).
در سومين روز اسيري به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد باز سهم غذاي خود را به او دادند هنگامي كه صبح شد علي عليه السلام دست حسن و حسين عليهما السلام را گرفته بود و خدمت پيامبر صلي الله عليه وآله آمدند هنگامي كه پيامبر صلي الله عليه وآله آنها را مشاهده كرد ديد از شدت گرسنگي مي لرزند! فرمود! اين حالي را كه در شما مي بينم براي من بسيار گران است، سپس برخاست و با آنها حركت كرد هنگامي كه وارد خانه فاطمه س شد ديد در محراب عبادت ايستاده، در حالي كه از شدت گرسنگي شكم او به پشت چسبيده، و چشمهايش به گودي نشسته، پيامبر ص ناراحت شد.
در همين هنگام جبرئيل نازل گشت و گفت اي محمد! اين سوره را بگير، خداوند با چنين خانداني به تو تهنيت مي گويد، سپس سوره” هل اتي” را بر او خواند.
تفسير الكشاف، ج4، ص670

اين روايت كه شأن نزول اين آيات را بيان مي كند، از طرق متعدد (سه تن از صحابه و امام صادق) نقل شده و البته در برخي از جزئيات با هم تفاوت دارند كه اين مطلب در اصل نزول آيه در ماجراي مريضي حسنين (عليهما السلام) و نذر امير مؤمنان و فاطمه زهرا براي شفاي آنها، ضرري وارد نمي سازد،ازجمله:

حاكم حسكاني در كتاب «شواهد التنزيل» اين روايت را از طريق اميرمؤمنان علي بن ابي طالب عليه السلام نقل كرده است، ايشان سندهاي ديگري را هم ذكر كرده كه به امام صادق عليه السلام مي رسد و اين طريق هم چند تا سند دارد.  در«الجواهر الحسان في تفسير القرآن»(تفسير الثعالبي) ج 10، ص 99 از مجاهدعن ابن عباس، روح المعانی آلوسی وفخر رازی از عطاء عن بن عباس ، و…

 

 

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)

 نظر دهید »

امام حسین علیه السلام در کلام وحی ازنگاه اهل سنت(1)

01 خرداد 1394 توسط hosna

آيا در باره امام حسين علیه السلام آياتی از قرآن نازل گرديده است؟

   در شأن اهل بيت (عليهم السلام) از جمله در باره امام حسين عليه السلام آيات فراوان نازل شده است و در اين باره كتابهای مستقلی نيز به رشته تحرير آمده و آيات را جمع آوری كرده است؛ اما در اين جا با رعايت اختصار به برخی از آيات كه با سند صحيح ثابت شده، اشاره مي كنيم:

1. آيه مباهله

فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَي الْكاذِبينَ. (آل عمران/61)
هر گاه بعد از علم و دانشي كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كساني با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.
 اين آيه، جايگاه رفيع حضرت سيد الشهدا (عليه السلام) را در نزد خداوند و پيامبرش نشان مي دهد.
رواياتی كه بيانگر شأن نزل اين آيه در باره آن حضرت هستند، در منابع اهل سنت با سندهای صحيح نقل شده است.
مسلم نيشابوري از سعد بن ابي وقاص (يكي از صحابه پيامبر) در ضمن همان روايتی كه معاويه وی را به سب امير مؤمنان (عليه السلام) دستور داده بود، نقل كرده كه وقتی آيه مباهله نازل شد، رسول خدا (صلي الله عليه وآله) امير مؤمنان، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) را فراخواند و دعا كرد: خدايا اينها اهل بيت من هستند:

حدثنا قُتَيْبَةُ بن سَعِيدٍ وَمُحَمَّدُ بن عَبَّادٍ وَتَقَارَبَا في اللَّفْظِ قالا حدثنا حَاتِمٌ وهو بن إسماعيل عن بُكَيْرِ بن مِسْمَارٍ عن عَامِرِ بن سَعْدِ بن أبي وَقَّاصٍ عن أبيه قال أَمَرَ مُعَاوِيَةُ بن أبي سُفْيَانَ سَعْدًا فقال ما مَنَعَكَ ان تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ فقال أَمَّا ما ذَكَرْتُ ثَلَاثًا قَالَهُنَّ له رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم فَلَنْ اسبه لان تَكُونَ لي وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ الي من حُمْرِ النَّعَمِ … وَلَمَّا نَزَلَتْ هذه الْآيَةُ (فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ) دَعَا رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم عَلِيًّا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَيْنًا فقال اللهم هَؤُلَاءِ أَهْلِي.

عامر بن سعد بن ابي وقّاص ، از پدرش روايت كرده است كه در يكي از روزها ، معاوية بن ابي سفيان به سعد دستور داد تا به ابو تراب (حضرت علي بن ابيطالب عليه السّلام) ناسزا بگويد! [«سعد» از دستور او سرپيچي كرد].

معاويه ، از وی پرسيد : به چه سبب علي را آماج ناسزا و دشنامت قرار نمی دهی؟ سعد گفت : بخاطر آن كه سه فضيلت از رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله در شأن علي عليه السّلام شنيده ام كه با توجه به آن ها، هيچگاه به سبّ و دشنام آن حضرت ، اقدام نمی كنم و هر گاه يكی از آن ها برای من بود ، بهتر و ارزنده تر از شتران سرخ مو بود كه در اختيار من باشد . …

فضيلت سوم اين است: هنگامي كه آيه مباهله (فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ) نازل شد ، رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله ، حضرت علي عليه السّلام و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين عليهم السّلام را به حضور طلبيد و فرمود : بار پروردگارا ! اينان اهل بيت من هستند .

صحيح مسلم، ج4، ص1871، ح2404

ترمذي نيز روايت را با همين سند نقل كرده و در پايان به حسن بودن سند آن تصريح كرده است:
حدثنا قُتَيْبَةُ حدثنا حَاتِمُ بن إسماعيل عن بُكَيْرِ بن مِسْمَارٍ هو مدني ثقة عن عَامِرِ بن سَعْدِ بن أبي وَقَّاصٍ عن أبيه قال لَمَّا أَنْزَلَ الله هذه الْآيَةَ (تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ) دَعَا رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم عَلِيًّا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَيْنًا فقال اللهم هَؤُلَاءِ أَهْلِي قال أبو عِيسَي هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ صَحِيحٌ.

سنن الترمذي، ج 5، ص225، ص 638، ح 3724

حاكم نيشابوري نيز پس از نقل روايت، سند آن صحيح مي داند:
أخبرني جعفر بن محمد بن نصير الخلدي ببغداد ثنا موسي بن هارون ثنا قتيبة بن سعيد ثنا حاتم بن إسماعيل عن بكير بن مسمار عن عامر بن سعد عن أبيه قال لما نزلت هذه الآية ندع أبناءنا وأبناؤكم ونساءنا ونساءكم وأنفسنا وأنفسكم دعا رسول الله صلي الله عليه وسلم عليا وفاطمة وحسنا وحسينا رضي الله عنهم فقال اللهم هؤلاء أهلي هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين ولم يخرجاه.

المستدرك علي الصحيحين، ج 3 ، ص 163، ح4719

 2. آيه تطهير

إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً (احزاب/33)
خداوند فقط مي خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد.

آيه تطهير نيز در شأن اهل بيت (عليهم السلام) نازل شده كه امام حسين عليه السلام يكی از آنان است و در اثبات اين شأن نزول روايات معتبر اهل سنت وجود دارد .برخی از آن عبارتند از:

روايت اول از عايشه:
در صحيح ترين كتابهای اهل سنت (صحيح مسلم) و مورد قبول وهابيت آمده است كه آيه تطهير در شأن پنج تن آل عبا از جمله امام حسين عليه السلام نازل شده است:
حدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ وَمُحَمَّدُ بن عبد اللَّهِ بن نُمَيْرٍ واللفظ لِأَبِي بَكْرٍ قالا حدثنا محمد بن بِشْرٍ عن زكريا عن مُصْعَبِ بن شَيْبَةَ عن صَفِيَّةَ بِنْتِ شَيْبَةَ قالت قالت عَائِشَةُ خَرَجَ النبي صلي الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ من شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بن عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جاء الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ معه ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جاء عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قال (إنما يُرِيدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)
به نقل صفيه بنت شيبه عايشه گفته است:

رسول خدا صبح هنگام بيرون رفتند و بر روي دوش ايشان عبايي طرح دار از موي سياه بود. پس حسن بن علي آمد پس او را در زير عبا گرفت. پس حسين آمد و او را نيز وارد كرد. پس از آن فاطمه زهرا سلام الله عليها آمد و زير عبا وارد شد. پس علي آمد او را نيز وارد كرد. سپس فرمود: خداوند مي خواهد از شما اهل بيت پليدي ها را دور كند و شما را پاك نمايد.

صحيح مسلم، ج 4، ص1883، ح 2424، بَاب فَضَائِلِ أَهْلِ بَيْتِ النبي

روايت دوم از ام سلمه:
ام المومنين «ام سلمه» يكي از زنان پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله نيز گفته است، اين آيه در باره اهل بيت نازل شده است:
حدثنا مَحْمُودُ بن غَيْلَانَ حدثنا أبو أَحْمَدَ الزُّبَيْرِيُّ حدثنا سُفْيَانُ عن زُبَيْدٍ عن شَهْرِ بن حَوْشَبٍ عن أُمِّ سَلَمَةَ أَنَّ النبي صلي الله عليه وسلم جَلَّلَ علي الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَعَلِيٍّ وَفَاطِمَةَ كِسَاءً ثُمَّ قال اللهم هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَخَاصَّتِي أَذْهِبْ عَنْهُمْ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيرًا فقالت أُمُّ سَلَمَةَ وأنا مَعَهُمْ يا رَسُولَ اللَّهِ قال إِنَّكِ إلي خَيْرٍ.
قال هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ وهو أَحْسَنُ شَيْءٍ رُوِيَ في هذا
ام سلمه همسر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود : رسول خدا بر روي حسن ، حسين ، علي وفاطمه عبايي كشيد .پس فرمود كه حداوندا ايشان اهل بيت من و نزديكان من هستند . از ايشان پليدي را ببر و ايشان را پاك گردان . ام سلمه مي گويد : از رسول خدا پرسيدم كه آيا من همراه ايشان هستم (از اهل بيتم)؟ فرمودند تو بر خوبي هستي (از اهل بيت نيستي اما از نيكاني) .
ترمذي تصريح مي كند:
اين روايت حسن است ونيكو ترين روايتي است كه در اين باب روايت شده است. سنن الترمذي، ج 5 ، ص 699، 3871


روايت سوم از عمر بن ابي سلمة: (ربيب پيامبر)
ترمذي از عمر بن ابي سلمه ربيب رسول خدا نيز نقل كرده است كه آيه تطهير در شأن اهل بيت نازل شده است:
حدثنا قُتَيْبَةُ حدثنا محمد بن سُلَيْمَانَ الْأَصْبَهَانِيِّ عن يحيي بن عُبَيْدٍ عن عَطَاءِ بن أبي رَبَاحٍ عن عُمَرَ بن أبي سَلَمَةَ رَبِيبِ النبي صلي الله عليه وسلم قال لَمَّا نَزَلَتْ هذه الْآيَةُ علي النبي صلي الله عليه وسلم (إنما يُرِيدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا) في بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَدَعَا فَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَيْنًا فَجَلَّلَهُمْ بِكِسَاءٍ وَعَلِيٌّ خَلْفَ ظَهْرِهِ فجللهم بِكِسَاءٍ ثُمَّ قال اللهم هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمْ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيرًا قالت أُمُّ سَلَمَةَ وأنا مَعَهُمْ يا نَبِيَّ اللَّهِ قال أَنْتِ علي مَكَانِكِ وَأَنْتِ علي خَيْرٍ. قال هذا حَدِيثٌ غَرِيبٌ من حديث عَطَاءٍ عن عُمَرَ بن أبي سَلَمَةَ.
سنن الترمذي، ج 5، ص351، ح3205 و 3787

جالب اينكه ابن تيميه نيز روايات شأن نزول آيه تطهير را صحيح مي داند و بر اين مطلب تصريح كرده است:
والحسن والحسين من أعظم أهل بيته اختصاصا به كما ثبت في الصحيح أنه دار كساءه علي علي وفاطمة وحسن وحسين ثم قال اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا
حسن و حسين از بزرگترين اهل بيت پيامبر است؛ چنانچه در روايت صحيح ثابت شده است كه رسول خدا عبايش را بر علي، فاطمه، حسن و حسين كشيد و فرمود: خدايا اينها اهل بيت من هتسند؛ پس از آنها پليدي را دور كند و آنها را پاكيزه قرار بده.
منهاج السنة النبوية ج4، ص561
البته روايات ديگر نيز وجود دارد كه خود اهل بيت عليهم السلام به اين آيه استدلال كرده اند.

 

ادامه دارد….

 

 نظر دهید »

آیــا گفتن « یــاحســیــن» وامثال آن سبب شرک است؟

01 خرداد 1394 توسط hosna

شبهه:

با توجه به اين كه خداوند فرموده ” فقط مرا بخوانيد ” گفتن «يا رسول الله، ياعلي، يا حسين و…» سبب شرك نمی شود؟


پاسخ :
اولاً اين مطلب كه خداوند فرموده باشد ، «فقط» مرا بخوانيد و فقط مرا صدا بزنيد تهمت و افترائی بيش نيست .

ثانياً : خداوند در يك آيه فرموده است :
ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ . غافر / 60 .
مرا بخوانيد تا (دعاي) شما را بپذيرم!
و از طرف ديگر فرموده است :
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَة . المائده / 35 .
اي كساني كه ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد ! و وسيله اي براي تقرب به او بجوئيد .
و نيز از قول برادران حضرت يوسف عليه السلام نقل فرموده كه به حضرت يعقوب فرمودند :
يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ .
گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، كه ما خطاكار بوديم!»
و حضرت يعقوب عليه السلام نيز كه پيامبر خدا بود به آن ها قول داد كه در آينده نزديك از خداوند براي آن ها طلب استغفار خواهد كرد :
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ . يوسف / 97 و 98 .
گفت: «بزودي براي شما از پروردگارم آمرزش مي طلبم، كه او آمرزنده و مهربان است!
اگر قرار بود كه توسل به غير خدا شرك بود ، حضرت يعقوب كه پيامبر خداوند بود ، نبايد به آن ها چنين قولي مي داد و بايد آن ها را از اين كار شرك آلود نهي مي كرد . خداوند نيز بعد از نقل اين واقعه نمي گويد كه كار آن ها شرك بوده است .
و باز در آيه خطاب به پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد :
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا . النساء / 64 .
و اگر آنان ، هنگامي كه به خود ستم مي كردند (و فرمانهاي خدا را زير پا مي گذاردند)، به نزد تو مي آمدند و از خدا طلب آمرزش مي كردند و پيامبر هم براي آنها استغفار مي كرد خدا را توبه پذير و مهربان مي يافتند .
اين آيه صراحت دارد كه آمدن به سراغ پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و او را بر در درگاه خدا شفيع قرار دادن ، و وساطت و استغفار آن حضرت براي گنهكاران نه تنها شرك نيست ؛ بلكه سبب پذيرش توبه ، و رحمت الهي نيز مي شود.

اگر وساطت ، دعا ، استغفار و شفاعت خواستن از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم شرك بود ، چگونه امكان داشت كه خداوند چنين دستوری را به گنهكاران بدهد !
به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه پيامبران و ائمه عليهم السلام آمرزنده گناه نيستند ؛ بلكه آن ها فقط مي توانند از خدا طلب آمرزش كنند و از آن جايی كه آن ها بندگان برگزيده خداوند هستند و در نزد خداوند آبرو دارند ، خداوند شفاعت آنان را مي پذيرد و در آمرزنده حقيقی خداوند است .

 

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصرعج

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

أَحسَنُواالحُسنـــىٰ

باسلام واحترام مقدم میهمانان عزیز را به وبلاگ مذهبی « أَحسَـــنُـواالْحُسنـــىٰ » خوش آمد می گویم. نام این وبلاگ برگرفته از آیۀ زیبای 26 سوره مبارکۀ یونس(ع) ، و هدف از ایجادآن، اشاعه و نشر فرهنگ ومعارف اسلامی ،کلام وحی واهل بیت(علیهم السلام) می باشد. امیدوارم بنده را با نظرات ارزشمنــد خود یاری نمایید. ان شـــاءالله

موضوعات

  • همه
  • همه موضوعات
  • تفسیر
  • احادیث
  • حکایات
  • اخبارتشیع
  • شبهات
  • کتاب شناسی
  • درمحضرمولا امیرالمومنین ع
  • مناسبت ها
    • محرم الحرام
      • آیات حسینی
      • روز نگار عاشورا
      • پرسمان حسینی
      • احکام عزاداری
      • کرامات الحسین(ع)
      • پای درس امام حسین(ع)
      • فضایل ااحسین(ع)
      • اعمال محرم
      • امام حسین از دیدگاه اندیشمندان جهان
      • سبک تربیت فرزند حسینی
      • امام حسین از دیدگاه اهل سنّت
      • سیرۀ امام حسین در اندیشۀ شهداء
      • اشعار حسینی
      • حکایات
      • مداحی
    • صفرالمظفر
      • شهادت دُردانۀ حسین(ع)
      • اربعین حسینی
      • آثار وبرکات زیارت امام حسین(ع)
      • شهادت کریم اهل بیت(ع)
        • مناظرات حضرت
        • حکایات الکریم
        • کرامات الکریم
        • تربیت حسنی
        • واپسین روزها
      • رحلت رسول الله(ص)
        • واپسین لحظات
      • شهادت عالم ال محمد(ص)
        • سیرۀ رضوی
        • حکایات رضوی
    • ربیع الاول
      • پای درس امام عسکری(ع)
      • طلوع خورشید مکه
        • نظرمفتیان وهّابی پیرامون جشن میلاد نبی(ص)
        • نظر اهل سنت درجشن میلادنبی(ص)
    • ربیع الثانی
      • وفات کریمۀ اهل بیت سلام الله علیها
        • روایات درفضیلت زیارت
        • مختصری از تاریخچۀ حرم
        • احادیث منقول از حضرت معصومه(س)
        • کرامات الکریمه
        • چهل حدیث قم واهل قم
          • حضرت رسول(ص)
          • حضرت امیر المومنین(ع)
          • حضرت امام صادق(ع)
          • حضرت امام کاظم(ع)
          • حضرت امام رضا(ع)
          • حضرت امام هادی(ع)
          • حضرت امام عسکری(ع)
      • طلـــوع خورشیـــد یازدهم
      • سیدالکریم،حضرت عبدالعظیم(ع)
    • جمادی الاول
      • ولادت حضرت زینب(س)
      • بانوی بی نشان(ایام فاطمیه)
        • پرسمان فاطمی
        • درانتظار شهادت
        • احادیث فاطمی
        • حکایات وفضایل حضرت زهرا(س)
        • کتابشناسی فاطمی
        • آموزه های زندگانی حضرت زهرا(س)
    • جمادی الثانی
    • رجب المرجب
    • شعبان المعظم
    • رمضان الکریم
      • ضیافت الهی
      • قمرماه رمضان
      • اسرار عبادات
      • دلنوشته های ماه رمضانی
      • در محضر قرآن
    • شوال
      • شهادت
    • ذی القعده
      • عالم آل محمد(ع)
        • کرامات الرضویه
          • به روایت اهل سنت
          • به روایت شیعه
      • میلادشمس الشموس
        • پرسمان رضوی
      • شهادت جوادالائمه(ع)
        • پرسمان جوادالائمه(ع)
    • ذی الحجه
      • پیوند آسمانی
      • داستانهای صوتی حج
      • عید ولایت وامامت
      • روزمباهله ونزول آیه تطهیر
      • روز خانواده
      • میلاد امام هادی(ع)
    • هفته دولت
    • هفته دفاع مقدس
    • ویژۀ دهۀ فجر
    • بصیرت سیاسی، انتخابات
  • درمحضر بزرگان
    • پندها وآموزه ها
    • دستورات
    • توصیه ها
    • طنز
  • اشعار
  • آدینه موعود
  • تصاویر
  • طوفان جاهلیت
  • پرسش وپاسخ
  • اخلاقی-تربیتی
  • آیات طلایی
  • صادق آل محمد(ع)
    • *حکایات وکرامات امام صادق (ع)
    • *پای درس امام صادق (ع)
    • امام صادق(ع)وعلماءاهل سنت
    • روایات مهدوی امام صادق(ع)
    • شاگردان امام صادق(ع)
    • گنج های بزرگ دنیا از زبان امام صادق(ع)
    • جوانان درکلام امام صادق(ع)
    • وصیت ها
  • از وهابیت بیشتر بدانیم
    • کلیپ های دیدنی
  • آزمون پایان دوره
تاریخ روز

همراه با قــــرآن در بهار قــــرآن

آیه قرآن تصادفی

لبخندهای پشت خاکریز

مهدویت امام زمان (عج)

جستجو

پیوند ها

  • دختر فاطمه ام
  • عفاف وحجاب
  • رهبرمعظم
  • ولایت
  • موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج

ز یارت عاشورا

زیارت عاشورا

عکس

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

آیه قرآن
  • هدیۀ صلوات شما به چهارده معصوم علیهم السلام هنگام خوندن مطالب صدقۀ جاریه ای باشدبرای روز مبادایتان .
  • تماس