سرچشمۀ تاريخ 9 ربيع براي قتل خليفه دوم؟؟؟
تاريخ 9 ربيع براي قتل خليفه دوم، از حديث مشهور «رفع القلم» سرچشمه مي گيرد.
در مورد نهم ربيع الاول روايتي را علامه مجلسي رحمه الله عليه نقل فرموده اند:
” روايت شده كه محمد بن ابي العلاء همداني و يحيي بن محمد جريح بغدادي گفته اند كه روزي ما در باب قتل ابن خطاب منازعه كرديم و رفتيم در شهر قم به نزد احمد بن اسحاق قمي كه از اصحاب امام هادي (عليه السلام) بود . وقتي درب خانه وي را كوبيديم دختري عراقيه اي بيرون آمد سراغ احمد را از او گرفتيم. گفت: او امروز مشغول اعمال عيد است و آن روز نهم ربيع الاول بود.
گفتم: سبحان الله عيدهاي مومنان چهارتاست : عيد فطر -اضحي-غدير و جمعه.
دختر گفت : احمد بن اسحاق از امام علي النقي روايت ميكند امروز روز عيد است و بهترين عيدها نزد اهل بيت عليهم السلام و شيعيان ايشان به حساب مي آيد.
ماگفتيم اجازه بگير تا به نزد او بياييم …
گفت: الان از غسل عيد فارغ شدم.
گفتيم: مگر امروز عيد است؟
گفت: بلي و ما را به داخل خانه خود آورد و بر روي كرسي نشانيد و
چنين گفت: روزي با جمعي از برادران خود به حضور مولاي خود امام هادي (عليه السلام) مشرف شديم در سامرا در مثل اين روز (نهم ربيع) كه شما به نزد من آمده ايد…ديديم آن حضرت مجلس خود را آراسته و مجمره در پيش خود گذاشته
است. و به دست مبارك خود عود در آن مجمره مي اندازد و مجلس خود را مزين گردانيده است و بر غلامان و خدمتگزاران خود جامه هاي فاخر پوشانيده. عرض كرديم: يابن رسول الله آيا براي اهل بيت عليهم السلام امروز شادماني تازه رخ داده است ؟
حضرت فرمود: كدام روز حرمتش از اين روز نزد اهل بيت عظيم تر است؟ به درستي كه خبر داد مرا پدرم كه حذيفه بن يمان در روز نهم ربيع الاول خدمت جدم حضرت رسول خدا رسيد.
حذيفه گفت: حضرت علي و حسنين عليهم السلام را ديدم كه با حضرت رسول غذا ميل مي فرمودند و آن حضرت به روي ايشان تبسم مي نمود و به حسنين عليهم السلام ميفرمود:
بخوريد! گوارا باد از براي شما بركت و سعادت اين روز به درستي كه اين روز روزي است كه حق تعالي در اين روز دشمن خود و دشمن شما را هلاك ميفرمايد ودر اين روز دعاي مادر شما را مستجاب ميگرداند.
بخوريد! كه اين روز روزي ايست كه حق تعالي در اين روز اعمال محبان و شيعيان شما را قبول ميفرمايد.
بخوريد! كه اين روز ظاهر ميشود درستي گفته خدا كه ميفرمايد: ” فَتِلكَ بُيوتُهُم خاوِيَهٌ بِما ظَلَمُوا “. [ اين است خانه هاي ايشان كه خالي گرديده به سبب ستمهايشان ]
بخوريد! كه اين روزي است كه كه در اين روز شوكت دشمنان جد شما و ياري كننده دشمن شما شكسته ميشود…
حذيفه گفت كه من عرض كردم: يا رسول الله آيا در ميان امت تو كسي خواهد بود كه اين حرمتها و قداستها را بشكند.
حضرت فرمود: اي حذيفه بتي از منافقان بر ايشان سر كرده خواهد شد و در ميان ايشان ادعاي رياست خواهد كرد و مردم را به سوي خود دعوت خواهد كرد و تازيانه ظلم و ستم را بر دوش خود كشيده و مردم را از راه خدا منع خواهد كرد. كتاب خدا را تحريف خواهد نمود. سنت مرا تغيير خواهد داد و ميراث فرزند مرا متصرف خواهد شد ، خود را پيشواي مردم خواهد خواند. بر وصي من علي بن ابيطالب عليه السلام امتياز طلبي خواهد كرد و اموال خدا را به ناحق بر خود حلال و در غير طاعت خدا صرف خواهد كرد و من و برادر من و وزير من علي عليه السلام را به دروغ گويي متهم و دختر مرا از حق خود محروم خواهد كرد. پس دخترم او را نفرين خواهد كرد و حق تعالي نفرين او را در اين روز مستجاب خواهد نمود.
حذيفه عرض كرد: يا رسول الله چرا دعا نميكنيد حق تعالي او را در حيات شما هلاك گرداند؟ حضرت فرمود: اي حذيفه دوست ندارم جرات كنم بر قضاي خدا و از اوتغيير امري را طلب نمايم كه در علم او گذشته است. وليكن از حق تعالي استدعا نمودم فضيلت دهد از سائر روزها آن روزي را كه در آن روز او به جهنم مي رود تا آن كه احترام آن روز در ميان دوستان و شيعيان اهل بيت من سنت گردد پس حق تعالي وحي كرد به سوي من كه:
اي محمد در علم سابق من گذشته است كه دچار آيد تو و اهل بيت تو را محنت هاي دنيا و بلاها و ستمهاي منافقان و غضب كنندگان از بندگان من. آن منافقاني كه تو براي آنها خيرخواهي كردي ولي به تو خيانت كردند. تو به ايشان راستي كردي و آنها با تو مكر كردند. تو با آنها صاف بودي و آنها دشمني تو را به دل گرفتند و تو خشنودشان ساختي ولي تو را تكذيب كردند و تو آنها را برگزيدي ولي تو را در گرفتاري ها تنها گذاشتند و سوگند ياد ميكنم به حول و قوه و پادشاهي خود كه البته به روي كسي كه غصب كند حق علي عليه السلام را كه وصي توست بعد از تو هزار درب از پست ترين طبقه هاي جهنم را بگشايم كه آن را فيلوق مي گويند و او و اصحاب او را در قعر جهنم جاي دهم
به درستي امر كرده ام ملائكه هفت آسمان خود را كه براي شيعيان و محبان دين شما عيد بگرداند در اين روز … و امر كرده ام ملائكه نويسندگان اعمال را تا سه روز قلم از جرائم مردم بردارند و ننويسند گناهان ايشان را براي احترام كرامت تو و وصي تو.
اي محمد! اين روز را عيد گردانيدم براي تو و اهل بيت تو و براي هر كه تابع ايشان است از مومنان و شيعيان و سوگند ياد ميكنم به عزت جلال علو منزلت و مكان خود كسي كه اين روز را عيد كند از براي من. ثواب آنها كه دور عرش احاطه كرده اند به او عطا كنم…
حذيفه گفت: پس رسول خدا برخواست و به خانه ام سلمه رفت و من برگشتم … تا آنكه بعداز رسول خدا ديدم كه چه فتنه ها برانگيخت….پس حق تعالي دعاي دختر پيغمبر خود را در حق آن منافق مستجاب گردانيد و قتل او را بر دست كشنده او جاري ساخت. من به خدمت حضرت اميرالمومنين رسيدم تا آن حضرت را تهنيت و مبارك باد گويم كه آن منافق كشته شد و به عذاب حقتعالي واصل گرديد. چون حضرت مرا ديد فرمود: اي حديفه: آيا به ياد داري آن روزي را كه آمدي به نزد سيد من رسول خدا من و دو سبط او حسنين عليهم السلام نزد او بوديم و با او غذا ميخورديم ايشان تو را بر فضيلت اين روز آگاه ساخت. عرض كردم: بلي اي برادر رسول خدا.
حضرت فرمود: به خدا سوگند اين روز روزي است كه حقتعالي در آن ديده آل رسول را روشن گردانيد و من براي اين روز هفتاد و دونام ميدانم. حذيفه عرض كرد: يا اميرالمومنين! ميخواهم اين نام ها را از شما بشنوم.
حضرت فرمود: روز غدير ثاني است ، روز عافيت است ، روز بركت است ، روز عيد الله الاكبر است ، روز مستجاب شدن دعا است ، روز موقف اعظم است ، روز توبه است ، روز فطر دوم است ، روز عيد اهل بيت است، اين روز روز استراحت مؤمنان است ، روز زايل شدن كرب و غم است …
حذيفه گويد: سپس از خدمت اميرالمومنين برخواستم.
پس محمد و يحيي [راويان اين حديث] گفتند: چون اين حديث را از احمد بن اسحاق شنيديم هر يك برخواستيم و سر او را بوسيديم و گفتيم: حمد و شكر ميكنيم خداوندي را كه برانگيخت تو را از براي ما تا فضيلت اين روز را به ما برساني پس به خانه هاي خود برگشتيم و اين روز را عيد گرفتيم.
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)