روایات تفسیری سوره مبارکه حمد(الحمدلله...)
درپست قبلی نکاتی هرچند کوتاه در مورد تفسیر آیه شریفه «بسم الله الرحمن الرحیم» ذکر شد واینک در ادامه بحث ،به روایاتی در باب آیه شریفه «الحمد لله رب العالمین» اشاره می شود.
- مردى، حضور إمام رضا عليه السّلام آمد و گفت: يا ابن رسول اللَّه! از [الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ] مرا آگاه كن، تفسيرش چيست؟! فرمود: پدرم از جدّم، از باقر، از پدرش- زين العابدين- عليهم السّلام برايم روايت كرد كه؛ مردى حضور أمير المؤمنين عليه السّلام آمد و گفت: يا أمير المؤمنين! مرا از [الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ] آگاه كن، تفسيرش چيست؟! فرمود: الْحَمْدُ لِلَّهِ، آنست كه؛ خداوند، برخى از نعمى را كه ببندگانش ارزانى داشته! سربسته- بآنها معرّفى كرده است! چون؛ تفصيلا! بشناسائى همه آنان قادر نيستند. زيرا؛ نعم و عطاى او، بيش از آنست كه بشماره درآيد و شناخته شود!. از اين رو؛ بآنان فرمود: [بگوئيد: حمد و ثناء، ويژه خدا است! بر آن چيزى كه بدان وسيله- بر ما- إنعام فرمود!] رَبِّ الْعالَمِينَ، يعنى: مالك و صاحب إختيار جهانها است! [و جهانها؛ گروه اجتماعات از همه مخلوق- از جماد و حيوان- است] امّا حيوانات: خداوندگار، آنها را در [يد] توان و قدرتش زير و زبر ميكند! و از روزيش بآنها ميخوراند! و در كنف حمايتش نگهدار! و بر آنها محيط است! و بر أساس مصلحتش همه را تدبير ميكند!. و امّا جمادات: هم او است كه؛ با (دست) قدرتش آنها را نگه ميدارد! و آنچه را كه بهم پيوند و پيوستگى دارد، از سقوطشان جلوگير است. و آنچه كه؛ در حال انهدام و سقوط است، مانع از اتّصال و پيوند آنست!. آسمان را حافظ و نگهدار است، كه بر زمين، واقع نشود!- مگر باذن و اجازه او- و زمين را حافظ و نگهدار است، كه فرو نرود! [جز بفرمان و أمر او]. براستى كه؛ او، به بندگانش، حقيقة؛ رأفت و رحمت دارد!.
فرمود:
و [رَبِّ الْعالَمِينَ]، مالك و خالق و روزىرسان آنها است- از آنجا كه ميدانند! و از آنجا كه نميدانند!- پس؛ روزى، معلوم و تقسيم شده است. فرزند آدم، بهر روش و آئين كه ميخواهد در دنيا رفتار نمايد- در هر حال و موقعيّتى كه هست- روزى، باو ميرسد! تقوى تقوى دار، زيادش نميكند! و تبهكارى (فاسق و) فاجر، بكاهش و نقصانش نمى آلايد. بين بنى آدم و روزيش، پردهاى است! كه؛ روزى، طالب و جوياى او است! تا آنجا كه اگر؛ أحدى از شما، در طلب روزيش درنگى نمايد، روزيش در جستجوى او است! همچنان كه؛ مرگ و مير، بجستجوى وى است! أمير المؤمنين، افزود كه: آنگاه خداى تعالى! بآنان فرمود:
بگوئيد؛ حمد و ثناء، براى خدا است! بر آن چيزى كه بدان وسيله، بر ما إنعام فرمود.
و بدان وسيله؛ ما را از خير و عنايتى، قبل از تكوّن ما- كه در كتب و نوشتههاى أوّل است- يادآورى فرمود.
در اين، فرض و إيجابى است بر [محمّد و آل محمّد]، بنا بر آنچه كه پروردگار، آن وجود محترم و دودمانش را (نسبت بديگران،) فضيلت و برترى داد! و بر شيعيانشان، فرض و واجب است كه؛ بآنچه آنان را فضيلت و برترى داد، سپاسگزار او باشند!
- زمانى كه؛ خدا، موسى بن عمران (پيامبرش) را برانگيخت! و رازدار، انتخابش نمود! و دريا را شكافت و بنى إسرائيل را با آن نجات داد! و باو، تورات و ألواح، عطا كرد! (او) منزلت و مقام خود را نزد پروردگار عزّ و جلّ! خويش ديد، إظهار نمود:
پروردگارا: تحقيقا؛ مرا بكرامتى مشرّف گردانيدى كه پيش از من هيچ كس را بآن مقام، نرساندى!.
خداى عزّ و جلّ! فرمود: اى موسى! آيا؛ ندانستى كه؛ [محمّد]، نزد من، از تمام فرشتگانم و همه آفريدگانم بالاتر و برتر است!؟
موسى گفت: پروردگارا! پس اگر؛ [محمد]، پيش تو، بالاتر و برتر از همه آفريدگان تو است، آيا؛ در [آل] پيامبران، نزد تو، شريفتر و گرامى تر از آل من، وجود دارد؟
خداى تعالى! فرمود: اى موسى! آيا ندانستى كه برترى و فضل [آل محمّد] بر همه آل پيامبران، مانند فضل محمّد است بر جميع فرستادگان!؟
(موسى) گفت: پروردگارا! پس؛ اگر فضل [آل محمّد]، پيش تو اين چنين است، آيا در أصحاب أنبياء- نزد تو- شريفتر و گرامىتر از صحابه من وجود دارد؟
خدا فرمود: اى موسى! آيا ندانستى كه؛ فضل و برترى أصحاب [محمّد] بر تمام أصحاب فرستادگان، مانند فضل و برترى [آل محمّد] است بر همه آل پيامبران! و مانند فضل و برترى [محمّد] است بر جميع فرستادگان!؟
موسى گفت: پروردگارا! پس اگر؛ محمّد و آل او و اصحابش، چنان است كه توصيف فرمودى! پس آيا؛ در امّت پيامبران- پيش تو- برتر و بالاتر از امّت من وجود دارد؟ (و حال آنكه؛) ابر آسمان را بر آن داشتى كه بر امّت من، سايه افكند! و [منّ و سلوى] بر آنان نازل فرمودى! و برايشان دريا را شكافتى!؟
خداى تعالى! فرمود: اى موسى! آيا ندانستى كه؛ فضل و برترى امّت (محمّد) بر تمام امّتها، مانند فضل و برترى من است بر همه آفريدگانم! موسى گفت: پروردگارا! اى كاش! آنها را ميديدم! در اين هنگام، خداى عزّ و جلّ! باو وحى (و إلهام) كرد: اى موسى! يقينا؛ تو، آنها را هرگز نخواهى ديد! الآن وقت ظهورشان نيست. امّا؛ [در بهشت] در آينده، آنها را مىبينى!- در بهشت عدن و فردوس برين!- به پيشگاه محمّداند!. در نعيم آن، بگردش و تفرّج گوناگون ميپردازند! و در خير و بركاتش مباهات و افتخار ميكنند! آيا؛ دوست دارى كه؛ سخن و كلام آنها را بگوشت برسانم!؟
گفت: آرى! پروردگارا! فرمود: روبرويم بايست! و آستين خويش بالا زن! مانند ايستادن بنده دليل خوار! مقابل سيّد جليل صاحب إختيار!.
موسى، چنين كرد.
آنگاه؛ پروردگار عزّ و جلّ ما! ندا در داد: اى امّت محمّد! ناگاه، تمامشان باو جواب دادند:
«لبّيك! اللّهمّ لبّيك! لا شريك لك لبّيك! إنّ الحمد و النّعمة و الملك لك لا شريك لك لبّيك!» و آنها در صلب پدران و رحم مادرانشان بودند.
إمام فرمود: پس؛ خداى تعالى! اجابت آنان را [شعار حج] قرار داد.
آنگاه؛ پروردگار عزّ و جلّ ما! ندا كرد:
اى امّت محمّد! يقين بدانيد، قضا (و قدر) من بر شما، چنين است كه؛ رحمتم بر غضبم پيش افتاده است! و گذشتم بر عقابم! پس؛ حقيقة! قبل از اينكه مرا بخوانيد، دعاى شما را پذيرفتم! و قبل از اينكه از من بخواهيد، بشما عطا كردم! از شما، كسى كه با شهادت [لا إله الّا اللَّه وحده لا شريك له و أنّ محمّدا عبده و رسوله] بديدار من آيد، و حال آنكه؛ در أقوال و گفتارش صادق، و در أفعال و كردارش، محق باشد! و گواهى دهد كه؛ علىّ بن أبى طالب، برادر و وصىّ بعد از وى است و ولىّ او است،- بطاعت و پيرويش ملتزم باشد، همچون پيروى و طاعت محمّد!- و گواهى دهد كه؛ اوليائش [كه برگزيدگان و أخيار و پاكان روزگارند!] بعجايب آيات حق، ملبّساند! و دلائل حجج الهىاند! و بعد از خدا و پيامبرش، أولياء پروردگاراند، او را وارد بهشتم ميسازم. اگر چه؛ گناهانش مثل كف دريا باشد!.
فرمود: زمانى كه؛ پيامبر ما- محمّد صلّى اللَّه عليه و آله- برانگيخته شد، خداى تعالى! گفت:
[اى محمّد! و آنگاه كه امّتت را ندا باين كرامت داديم، بجانب طور نبودى!
و ليكن؛ رحمتى از پروردگار تو است!] سپس؛ خداى عزّ و جلّ! بمحمّد صلّى اللَّه عليه و آله فرمود:
بگو: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، بر آنچه كه مرا از اين فضيلت، بآن، ويژگى بخشيد!.
و به امّتش فرمود:
و شما بگوئيد: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، بر آنچه كه ما را از اين فضيلت، بآن ويژگى بخشيد!.
تفسیرمنسوب به امام حسن عسکری علیه السلام،ص28