حضرت عبــاس اسطوره ی وفــــــــــــاداری
پيروزی و سربلندی هر نهضت و حركتي مرهون و مديون وفاداري ياراني است كه در آن حضور يافته اند تا نهضت با اتكا به وفاي آنان به اهداف شكوهمندانه خود دست يابد. در زيارتنامه حضرت عباس (عليه السلام) مي خوانيم:
«اَشهَدُ لَكَ بِالتَّّسليمِ وَ التَّصدِيقِ وَ الوَفاء و النَصيحَة لِخَلَفِ النَّبي؛ گواهي مي دهم كه از جانشين پيامبر (صلي الله عليه و آله) [پيشواي خود] پيروي كامل داشتي و نسبت به او راست كردار و وفادار و خيرخواه بودي.»
حضرت ابالفضل(عليه السلام) قهرمانانه در راه وفاداري به آيين خود، برادران و فرزاندن خويش را به ميدان جنگ فرستاد و براي اين كه پايبندي خويش را به اين پيمان بيشتر به اثبات رساند، با شهادت آنان خم به ابرو نياورد و خود نيز جان بر سر اين پيمان نهاد.
نوشته اند هنگامي كه كاروان اسيران كربلا را در شام، به كاخ يزيد بردند، در ميان وسايل غارت شده ي شهيدان، پرچمي بود كه از ضربات دشمن بسيار آسيب ديده بود. يزيد با حيرت به آن نگاه كرد و پرسيد: «اين پرچم در دست چه كسي بوده است؟»
گفتند: «عباس بن علي.» آنگاه سرگردان بين حيرت و احترام، سه بار برخاست و نشست و به حاضران گفت: «به اين پرچم خوب نگاه كنيد. ببينيد كه بر اثر ضربات شما هيچ جای سالمی ندارد، ولی انتهای آن كه در دست علمدار بوده، سالم سالم است.»
اين سخن كنايه از اين بود كه پرچمدار، ضربات تيغ هاي برهنه و برّاني را كه به دستش مي خورده، تاب آورده، ولي پرچم را رها نكرده است.
آنگاه يزيد رو به حاضران، با صداي بلند گفت: «نفرين از نام تو دور باد اي عباس! به راستي كه اين معناي كامل وفاي برادر نسبت به برادر است.» (سوگنامه آل محمد، محمد محمدي اشتهاردي، ص 299).
هم چنين او در صحنه ای ديگر آنگاه كه بر امواج بستر دل انگيز آب روان نگاه مي كند، لبان خشكيده محبوب خود را در نظر مي آورد و داغ تشنگي را از ياد مي برد و وفاداری او برگ ديگري بر برگ هاي زرين عاشورا مي افزايد.