توصیف قاتلان اباعبدالله در زیارت اربعین
به فراز چهارم از زیارت اربعین که می رسیم توصیف قاتلان ملعون امام حسین علیه السلام را مشاهده می کنیم.
- وَ قـَد تـَوازَرَ عـَلـَيه مَن غـَرَّته الدُنيا؛ كساني بر عليه او( امام) همدست شدند كه دنيا آنها را فريب داد.
- و باعَ حـَظـَّهُ بالاَرذَلِ الاَدني وشَري اخِرَتـَهُ بالثـَّمَنِ الاَوكـَس ِ؛ و بهره هستي خود را به بهاي ناچيز و پستي فروختند و آخرت خود را به بهاي كمي دادند.
- و تـَغـَطرَسَ وتـَرَدّي في هواه؛ گردن فرازي كرده و خود را در پرتگاه هوس انداختند.
- و اَسخَطَكَ و اَسخَطَ نـَبيكَ ؛ و تو و پيغمبر تو را به خشم آوردند .
- و اَطاعَ مِن عِبادِكَ اهلَ الشـِّقاق ِ وَ النفاق؛ و آن( دنيا پرستان) پيروان بنده هايت شدند كه خلاف انگيز و نفاق انگيز بودند.
- و حـَمـَلـَة َ الاوزارِ المـُستوجبينَ النار؛ و بار گناه به دوش كشيده و به آتش سزاوار شدند.
- فـَجاهدهُم فيكَ صابراً مُحتـَسـباً؛ پس ( امام) جهاد كرد با آنها درحالي كه شكيبا بود.
- حتي سُفـِكَ في طاعـَتِكَ دمه؛ تا اين كه در ( راه) طاعت تو خونش ريخته شد.
- وَ استـُبيحَ حَريمَهُ ؛ هتك حرمت به حرم امام مباح شد.
امام صادق عليه السلام در اين فراز از زيارت به توصيف قاتلان مي پردازد.
عمر بن سعد بن ابي وقاص يكي از افرادي از كه در جريان حادثه كربلا نقش بسزايي را ايفا مي نمايد.
نقش عمربن سعد در كربلا، بسيار اساسي بود؛ زيرا او
فرمانده كل و جنگ در كربلا، از طرف ابن زياد بود كه پيش از ورود امام حسين عليه السلام به سرزمين كربلا، مأموريت يافته بود كه با چهار هزار نفر از مردم كوفه براي بازپس گرفتن يكي از شهرهاي استان همدان برود و فرمان حكومت “ري” را نيز به نام او صادر كرده بود."شمربن ذي الجوشن” يكي ديگر از سران و فرماندهان در حادثه كربلا بود. وي در زمان حضرت علي عليه السلام جزو شيعيان و طرفداران حضرت به شمار مي آمد، او در جنگ صفين از افراد تحت فرمان اميرمؤمنان بود و در جنگ با معاويه شركت داشت و شجاعت زيادي از خود نشان داد.وي علي رغم اين كه در زمره ياران حضرت علي عليه السلام بود؛ ولي همانند بسياري از دوستان حضرت، عاقبت به خير نشد؛ چرا كه بر اثر گرفتاري نفساني، در رديف دشمنان حضرت و وطرفداران بني اميه قرار گرفت.
اينها نمونه هايي از قاتلان امام حسين عليه السلام بودند كه به وسيله حبّ دنيا و مقام وسوسه شده و با فرزند پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله جنگيدند و امام را به شهادت رساندند.
دلائلي نقلي و تاريخي متذكر اين نكته است كه عامل دنياپرستي و منفعت طلبي در حادثه كربلا نقش اساسي داشته است.
هميشه در طول تاريخ انسان، دنيا پرستي و قدرت خواهي، عامل انحراف بشر بوده و هست. بعضي از قاتلين حسين عليه السلام نيز گرفتار دنيا و خواسته هاي آن شدند. آنچه را به طور قطع مي توان گفت اين است كه عامل دنياخواهي در رؤسا و فرماندهان لشكرها همانند عمر سعد و شمر و عاملان اصلي جنگ (يزيد و ابن زياد) نقش اساسي داشته است؛ زيرا آنها به طور يقين به مقام حسين عليه السلام و حقانيت او آگاهي داشتند؛ وليكن به خاطر منافع دنيوي و رسيدن به قدرت، راضي به قتل آن حضرت شدند.
علاوه بر رؤسا تعدادي ديگر در لشكر دشمن بودند، علي رغم آگاهي به حقانيت و مظلوميت حسين عليه السلام، به خاطر از دست ندادن دنيا و زن و بچه در قتل حسين شركت نمودند؛ البته آنها كساني بودند كه واقعاً نماز مي خواندند و شهادتين مي گفتند؛ وليكن به خاطر شكم و رياست يا ترس از دادن جان و دنياي خود، برخلاف اعتقاد خود با حسين عليه السلام جنگيدند، به همين جهت جنگ اصحاب ابن زياد در راه عقيده و ايمان نبوده؛ بلكه جنگ با عقيده و خود بوده است؛ يعني آنها كساني بودند كه به خاطر شكم با اعتقادات خود جنگيدند، به همين دليل يعني آنها كساني بودن كه به خاطر شكم با اعتقادات خود جنگيدند، به همين دليل آنها از كفّاري كه در راه عقيده خود مي جنگيدند، پست ترند، عقاد در همين باره مي گويد: “در پستي ياوران يزيد همين بس كه در كربلا به جهت اعتقادي به كرامت و حق آن حضرت داشتند از مقابله رو در رو با وي مي هراسيدند؛ ولي پس از شهادت، لباس او و اهل بيتش را در ميان اموال غارت شده بيرون مي آوردند و اينان اگر به دين او و رسالت جدّش هم كافر بودند اين عمل آنها در مذهب مردانگي پست ترين كار بود.
البته خيانت و فاجعه به اين بزرگي را نمي توان با عامل دنيا طلبي فرموله كرد؛ زيرا غريزه منفعت خواهي، كم و بيش عامل انحراف بيشتر انسان ها مي شود؛ وليكن در بعضي از اعمال همانند قتل و كشتار بايد خبث باطن و اسارت كامل دنيوي، غرق شدن در شهوات و از خود بيگانگي كامل را عامل داشت.
پس در كربلا، دنيا چشم و دل يزيد، ابن زياد، شمر، عمر سعد و امثال آنها را كور كرده بود، به طوري كه با فجيع ترين وضع ممكن، فرزند پيغمبر صلي الله عليه وآله و نور چشم فاطمه (س) را به شهادت رساندند كه لعنت خداوند بر تمام آنها باد.