تكبّر در صلوات
08 شهریور 1394 توسط hosna
تازه وارد تلويزيون شده بودم و با اتوبوس از قم به تهران مىآمدم و برمىگشتم. روزى بعداز ضبط برنامه، با اتوبوس به سمت قم در حركت بودم. نزديك بهشتزهرا كه رسيديم خواستم بگويم: براى شادى ارواح شهدا صلوات، ديدم در شأن من نيست و من حجةالاسلام و. . . به خودم گفتم: بىانصاف! تو خودت و تلويزيونت از شهدا است، تكبّر نكن. بلند شدم و باز نشستم، مسافران گفتند: آقا چته؟ صندليت ميخ داره؟ گفتم: نه. خودم گير دارم! بالاخره از بهشت زهرا گذشته بوديم كه بلند شدم و گفتم: صلوات ختم كنيد. آنجا بود كه فهميدم علم و شخصيّت، سبب تكبّر من شده است.
خاطرات از زبان حجت الاسلام محسن قرائتی 1، صفحه 72