با خانم مودب رفتار کنید!!!
یک طلبه آذری به قم آمده بود و تنها در مدرسه حجتیه زندگی میکرد که مریض میشود. بیماری و گرسنگی او در حدی بود که بیش از 24 ساعت هیچ چیزی نخورده بود. او در این وضعیت، لنگان لنگان خودش را به حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها) میرساند. داخل حرم که میشود به خانم سلام میدهد و زیارت میکند و به ایشان میگوید: خانم، شما وقتی نمیتوانید اطرافتان را اداره کنید، این قدر آدم جمع نکنید!! من به قم آمدهام و 24 ساعت است که گرسنه هستم و سپس از حرم بیرون میرود.
ایشان نقل می کرد که با حال خرابی به مدرسه برگشتم و قصد داشتم که ترک تحصیل کنم و با خودم گفتم که این طلبگی چیزی برای ما نداشت و ما هم به جایی نمیرسیم؛ پس به دنبال کسب و کار برویم. وقتی وارد مدرسه شدم خادم مدرسه حجتیه به من گفت که از بیت آيت الله العظمي بروجردی آمده بودند و تو را میخواستند. من در ذهن خودم گفتم که آيت الله العظمي بروجردی با ما چه کار دارد! من یک طلبه گمنام هستم و حتما اشتباه شده است. اعتنایی نکردم و رفتم داخل حجره که دوباره خادم آمد و گفت: مگر من نگفتم که آيت الله العظمي بروجردی با شما کار دارد؟! خادم آيت الله العظمي بروجردی در مدرسه ایستاده و میخواهد شما را ببیند.
من هم پیش خادم رفتم که ایشان به من گفت: آقای فلانی شما هستید؟ آيت الله العظمي بروجردی می خواهد شما را ببیند!! من به همراه ایشان، به خانه آيت الله العظمي بروجردی رفتم و در حالی که خیلی خوشحال شده بودم، نشستم و دست ایشان را بوسیدم، وایشان با من، حال و احوالی کردند و گفتند، چه می خوانی؟ مدرسه در چه حالی است؟ و در همین زمان پاکتی را به من دادند. پاکت را گرفتم و دست آيت الله بروجردی را بوسیدم؛ ولی زمانی که داشتم از اتاق خارج میشدم آيت الله العظمي بروجردی گفت: آقای فلانی، وقتی که حرم مشرف شدید با خانم مودب رفتار کنید!!
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصرعج