اقوال پیرامون محل سر مبارک امام حسین(ع)
در مورد محل دفن رأس مبارک حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام روایات مختلفی نقل شده است.
1_در كربلا
در نزد شيعه ي اماميه مشهود آن است که آن سر با عظمت به کربلا بازگردانده شد و همراه بدن پاک، دفن گرديد.
«سيد رضي الدين علي بن طاووس» گفته است که عمل شيعه بر اين منوال است [ اللهوف، ص 225.] از کساني که اين مطلب را به نص گفته است، مجلسي [بحار 144 /45. اعلام الوري، ص 250.] و ابن نماست [ مثيرالاحزان، ص 107.]
همچنانکه نزد گروه بزرگي از علماي سنّت نيز مشهور گشته است، از آن جمله اند: شبراوي [ الاتحاف بحب الاشراف، ص 70.] ، ابن جوزي، [ تذکرة الخواص، ص 265.] بيروني [الآثار الباقية (فارسي)، ص 528.] ، قزويني [عجائب المخلوقات، ص 120 حاشية حياة الحيوان، ج 1.] و ديگران.
بدون شک، علماي شيعه ي اماميّه به بحث در اين مورد، پيش از ديگران توجه و اهتمام دارند و آنان به واقعيت امر، آگاهتر و بر آن بيش از هر محقق ديگري، واقف ترند.
اما چگونگي انتقال سرهاي شريف به کربلا و دفن آنها با اجساد پاک، يکي از دو امر، محتمل است:
- اول: امام زين العابدين عليه السلام از يزيد درخواست کرد که به وي اجازه ي اين کار را بدهد و او اين درخواست را پذيرفت، زيرا يزيد از امام تقاضاي رضايت مي نمود بنابراين آن روايت که: «امام عليه السلام هنگامي که از يزيد خواست تا روي پدرش را به وي نشان دهد، درخواستش را نپذيرفت»، رد مي گردد و احتمال دارد که وي پس از نپذيرفتن درخواست، با آن موافقت کرده باشد.
- دوّم: امام زين العابدين عليه السلام هنگام رسيدن سرها به مدينه، از حاکم آن خواست تا آنها را همراه بدنها به خاک سپارد، وي به اين امر رضايت داد و حضرت آنها را گرفت و به سوي کربلا بازگشت و آنها را همراه بدنهاي پاک، به خاک سپرد.
2-در بقيع
گروهي از مورخان عقيده دارند که حاکم مدينه، آن سر شريف را در بقيع در کنار مادر آن حضرت عليه السلام به خاک سپرد.
از جمله: شذرات الذهب 67 /1. مرآةالجنان 136 -146 /1. البداية والنهاية 204 /8. وسيلة المآل، ص 194. المنتظم 344 /5. طبقات 238 /5.
3-در نجف
گروهي از اخبار، از امام صادق عليه السلام روايت شده که دلالت دارد بر اينکه سر شريف در «غري» دفن شده که بعضي از آنها بدين قرار است:
- 1- از «عمرو بن طلحه» روايت شده است: امام صادق عليه السلام، در حالي که در حيره بود، به من گفت: آيا آنچه را به تو وعده داده ام نمي خواهي؟ گفتم: آري- يعني رفتن به سوي قبر اميرالمؤمنين عليه السلام- پس آن حضرت سوار شد و اسماعيل نيز سوار گشت، من همراه آنان سوار شدم تا اينکه از «ثويه» گذشت و ميان حيره و نجف در کنار آتشدانهاي سفيدي، فرود آمد، اسماعيل نيز فرود آمد و من هم همراه آنان پياده شدم، پس نماز خواند و اسماعيل نيز نماز خواند و من هم نماز خواندم، به اسماعيل فرمود: «بر خيز و بر جدت حسين عليه السلام سلام کن» گفتم: فدايت شوم! آيا حسين در کربلا نيست؟ فرمود: «آري، ولي هنگامي که سر آن حضرت برداشته شد، يکي از غلامان ما آن را دزديد و در کنار اميرالمؤمنين عليه السلام به خاک سپرد». [وسائل الشيعة 310 /1.] .
- 2- «ابان بن تغلب» روايت کرده: همراه امام صادق عليه السلام بودم که از کنار کوفه گذشت و دو رکعت نماز خواند، سپس اندکي جلوتر رفت و دو رکعت به جاي آورد، پس از آن اندکي راه پيمود و فرود آمد و دو رکعت نماز گزارد، پس گفت: «اين، جاي قبر اميرالمؤمنين عليه السلام است». گفتم: آن دو جايي که در آنها نماز خواندي، کجا بود؟ فرمود: «جاي سر حضرت حسين و جاي منزل حضرت قائم است». [ فروع کافي 572 /4.] .
- 3- «علي بن اسباط» به سندش، روايت کرده: امام صادق عليه السلام فرمود: «هرگاه به غري بروي، دو قبر را مي بيني، قبري بزرگ و قبري کوچک، آن قبر بزرگ، قبر اميرالمؤمنين عليه السلام و آن کوچگ، سر حضرت حسين عليه السلام مي باشد». [ وسائل الشيعة 311 /10.] .
اينها برخي از اخباري هستند که دلالت دارند بر اينکه سر شريف، در غري دفن شده است، ولي عبارت «جاي سر»[در روایت دوم]، دلالت نمي کند که در آن دفن شده است.
4-در دمشق
گروه بزرگي از مورخان بر آنند که سر شريف در دمشق به خاک سپرده شد، ولي در مکاني که اين شرف را داشته است، اختلاف دارند، بعضي از گفته ها بدين شرح مي باشد:
الف- در ديوار دمشق.
ب- در دارالاماره.
ج- در قبرستان. [انساب الاشراف 419 /3.] .
د- درون دروازه ي فراديس که معروف به «مسجدالرأس» مي باشد. [البداية والنهاية 204 /8.] .
ه- در مسجد دمشق. [ابنحيان احمد تميمي، تاريخ الصحابة، ص 67.] .
و- گفته هاي ديگري نيز وجود دارد.
5-در ايران
اين مطلب را «احمد عطيه» [ دائرةالمعارف الحديثة، ص 152.] ذکر نمود، که گفته اي خلاف قاعده است و کسي از مورخان، آن را ذکر ننموده است.
6-در مصر
بعضي از مورخان معتقدند که قاهره، آن سر شريف را در خود جاي داده است، اما در کيفيت انتقالش به آنجا، دو قول وجود دارد:
- 1- شعراني ذکر نموده که حضرت زينب عليهاالسلام آن را به مصر منتقل نمود و در آنجا به خاک سپرد [ طبقات الکبري 27 /1.] که اين گفته اي خلاف قاعده است و مورد اعتماد نمي باشد.
- 2- مقريزي بيان کرده که در سال 548 هجري، در روز دهم جمادي الآخره از عسقلان به مصر، انتقال داده شد و سيف المملکه به همراه قاضي مؤتمن بن مسکين، آن را انتقال داده و استقبال عظيمي از آن به عمل آمده بود. [ نورالابصار،ص 271.] .
بنابراین مستندات ،اينها بعضي از گفته هايي است که در مورد به خاکسپاري آن سر عظيم بيان گرديده است. در بيشتر آن اماکن، مزاري بر پا شده که مسلمين به زيارت آن مي روند و مورد عزّت و افتخار هر شهري است که اين نسبت را صاحب گشته باشد.
به هر حال، حضرت حسين عليه السلام در احساسات مردم و دلهاي آنان جاي دارد که قبر و يار آن حضرت در اعماق جانهاست؛ زيرا والاترين تصويري است که مردم در همه ي دورانها و زمانها، مقدس شمرده اند.
از «ابوبکر آلوسي» در مورد سر حضرت حسين عليه السلام پرسيده شد، گفت:
لا تطلبوا راس الحسين بشرق ارض او بغرب و دعوا الجميع و عرجوا نحوي فمشهده بقلبي [ البابليات 128 /3.] .
«سر حسين را در شرق زمين يا در غرب آن نجوييد».«همه را رها کنيد و به سوي من آييد که مرقدش در قلب من است».
و «حاج مهدي فلوجي» گفته است:
لا تطلبوا رأس الحسين فانه لا في حمي ثاو و لا في واد لکنما صفو الولاء يدلکم في انه المقبور وسط فؤادي [شعراء الحلة 371 /5.] .
«سر حضرت حسين عليه السلام را نه در جاي حمايت شده و نه در درّه اي مجوييد». «لکن صفاي دوستي شما را رهنمون مي گردد که وي در ميان قلبم دفن شده است».
حضرت امام حسين عليه السلام احساسات مردم را تسخير نمود و در دل آنان جاي گرفت، آنان شيفته ي دوستي و پاکي او گشته و به مصيبتها و گرفتاريهاي عظيمي که بر آن حضرت جاري گرديد، داغدار شدند، مصيبت آن حضرت همچنان دلها را مي شکافت و جانها از عظمت آن به غم و اندوه، مي سوزند.
مردم به سوي هر مرقدي که شرف انتساب مرقد سر امام عليه السلام، در آن باشد، براي زيارت مي شتابند. مرقد عظيم، در قاهره پر از زائراني است که از آن برکت مي جويند و زيارتش را از برترين طاعات و قربتها نزد خداي تعالي مي دانند.
با استفاده از مستندات موسسۀ تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)