اقرار اهل سنت بر فضائل امام رضا علیه السلام
علماي اهل سنت پيرامون شخصيت والاي حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام کم سخن نگفته اند.
حاکم نیشابوری(م405هـ)
حاکم نیشابوری، عالم سرشناس اهل سنت در فضيلت امام رضا عليه السلام و زيارت ايشان ميگويد:
ابو الحسن الامام الشهيد … استشهد بسناباد من طوس … و قال الرضا رضى اللّه عنه: «من زارنى على بعد دارى اتيته يوم القيمة [فى ] ثلث مواطن اخلّصه من اهوالها، اذا تطايرت الكتب يمينا و شمالا و عند الصراط و عند الميزان.»
علي بن موسي الرضا ابو الحسن امام شهيد است … كه در سناباد طوس به شهادت رسيد … و امام رضا كه خدا از او راضي بود، فرمود: هر كس مرا در دوري از وطنم (در مشهد طوس) زيارت كند، روز قيامت در سه موقعيت نزد او خواهم رفت و از خطرات آنجا او را نجات خواهم داد. هنگامي كه نامه هاي اعمال برخي به دست راست و برخي ديگر به دست چپشان داده ميشود، هنگام عبور از پل صراط و هنگام حسابرسي و ميزان اعمال.
حاكم نيشابوري، ابو عبدالله (متوفاي 405 ه-)، تاريخ نيشابور
ابي نواس (قرن سوم)
ابن خلکان بعد از ذکر نام مبارک حضرت امام رضا سلام الله عليه، به قضيه شعر ابي نواس درباره آن حضرت علیه السلام چنين اشاره مي کند:
قيل لي أنت أحسن الناس طرا
في فنون من الكلام النبيه
لك من جيد القريض مديح
يثمر الدر في يدي مجتنيه
فعلام تركت مدح ابن موسى
والخصال التي تجمعن فيه
قلت لا أستطيع مدح إمام
كان جبريل خادما لأبيه
وكان سبب قوله هذه الأبيات أن بعض أصحابه قال له ما رأيت أوقح منك ما تركت خمرا ولا طردا ولا معنى إلا قلت فيه شيئا وهذا علي بن موسى الرضا في عصرك لم تقل فيه شيئا فقال والله ما تركت ذلك إلا إعظاما له وليس قدر مثلي أن يقول في مثله ثم أنشد بعد ساعة هذه الأبيات:
مطهرون نقيات جيوبهم
تجري الصلاة عليهم أينما ذكروا
من لم يكن علويا حين تنسبه
فما له في قديم الدهر مفتخر
الله لما برا خلقا فأتقنه
صفاكم واصطفاكم أيها البشر
فأنتم الملأ الأعلى وعندكم
علم الكتاب وما جاءت به السور
به من گفته شد تو در رشته سخن از همه مردم برتری. تو ثناگویان بسیاری داری. کسی که پای سخن تو بنشیند، گویا درّ و جواهر می چیند. با این اوصاف چرا با آن همه کمالات و خصلت های نیکوی فرزند موسی بن جعفر، مدح او را ترک کرده ای؟
در جواب گفتم: من هرگز توان مدح شخصیتی را که جبرئیل خادم پدرش بود، ندارم.
علت اين سروده ابي نواس اين بود كه روزی يكي از اصحاب ابونواس به وی گفت:
فردی وقیح تر از تو را ندیده ام. تو درباره هر چیزی حتی شراب شعر سرودهای؛ در حالی که در زمان تو علی بن موسی الرضا هست و تو درباره او هیچ شعري نسرودهای؟!
ابونواس در پاسخ گفت:
به خدا قسم، شعر نگفتن من به علت بزرگواری ایشان است؛ چرا که من در آن حدّ نیستم که درباره چنین شخصیتی شعر بسرایم.
پس از لحظاتي اين ابيات را سرود:
اینان پاک سرشتان و پاکدامنانی هستند که هر کجا نامشان برده شود، بر آنان درود و صلوات نثار می شود. هر کس که نسبش به آل علی نرسد، هیچ چیزی برای فخر و افتخار نخواهد داشت. هنگامی که خداوند عزوجل مخلوقات را آفرید، خاندان شما را از میان این مخلوقات برگزید. شمایید افراد والا مقام و نمونه که علم کتاب و تفسیر قرآن نزد شماست.
إبن خلكان، ابوالعباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاى681هـ)، وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج 3 ص 268 و 269
خزرجي (متوفاي329هـ )
خزرجي انصاري يمني پيرامون حضرت رضا علیه السلام چنين مي نگارد:
علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب الهاشمي أبو الحسن الرضا … وكان سيد بني هاشم وكان المأمون يعظمه ويجله.
علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابيطالب هاشمي ، ابوالحسن رضا … ايشان بزرگ بني هاشم بود و مأمون عباسي همواره ايشان را بزرگ ميداشت و تجليل ميكرد.
الخزرجي الأنصاري اليمني، الحافظ الفقيه صفي الدين أحمد بن عبد الله (متوفاي329هـ )، خلاصة تذهيب تهذيب الكمال في أسماء الرجال، ج 1 ص 278
مسعودي (متوفاى346هـ)
مسعودي شافعي نيز پيرامون جلالت آن حضرت از قول مامون عباسي چنين مينويسد:
ووصل إلى المأمونُ أبو الحسن علي بن موسى الرضا، وهو بمدينة مَرْوَ، فأنزله المأمون أحسنَ إنزال، وأمر المأمون بجميع خواص الأولياء، وأخبرهم أنه نظر في ولد العباس، وولد علي رضي الله عنهم، فلم يجد في وقته أحداً أفْضَلَ ولا أحَقَّ بالأمر منعلي بن موسى الرضا، فبايَعَ له بولاية العهد، وضرب اسمه على الدنانير والدراهم.
و علي بن موسي الرضا عليه السلام به مأمون رسيد درحاليكه مأمون در شهر مرو بود. پس مأمون ايشان را در آنجا به بهترين نحو جاي داد و به همه دوستان و خواص نزديكان فرمان داد و آنان را آگاه كرد كه او همه بني عباس و اولاد علي بن ابيطالب علیه السلام را مورد ملاحظه و بررسي قرار داده و در اين زمان احدي را براي مسئله امامت ، برتر و شايسته تر از علي بن موسي الرضا علیه السلام نيافته است. بدين خاطر با ايشان به عنوان ولايتعهد خود بيعت كرد و به نام علي بن موسي الرضا علیه السلام سكه دينار و درهم زد.
المسعودي، ابوالحسن علي بن الحسين بن علي (متوفاى346هـ) مروج الذهب، ج 2 ص 48
فخر رازي (متوفاى604هـ)
فخر الدين رازي، از علماي شافعي مذهب پس از بيان مباحث مختلف پيرامون شان نزول سوره ي کوثر، يکي از مصاديق کوثر را فرزندان حضرت صديقه شهيده سلام الله عليها بر مي شمارد:
والقول الثالث : الكوثر أولاده قالوا : لأن هذه السورة إنما نزلت رداً على من عابه عليه السلام بعدم الأولاد ، فالمعنى أنه يعطيه نسلاً يبقون على مر الزمان ، فانظر كم قتل من أهل البيت ، ثم العالم ممتلىء منهم ، ولم يبق من بني أمية في الدنيا أحد يعبأ به ، ثم أنظر كم كان فيهم من الأكابر من العلماء كالباقر والصادق والكاظم والرضا عليهم السلام والنفس الزكية وأمثالهم.
و قول سوم (در تفسير كوثر اين است كه): كوثر فرزندان پيامبر صلی الله علیه و آله است.
گفتند: بخاطر اينكه اين سوره در ردّ كسي نازل شد كه از پيغمبر بخاطر نداشتن فرزند عيبجويي ميكرد. پس معنا اين است كه خدا به پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نسلي عطا فرموده كه در طول زمان باقي مانده است. نگاه كن كه چقدر از اهل بيت پيامبر علیهم السلام كشته شدند! درحاليكه اكنون عالم آكنده از ايشان است! و از بني اميه احدي باقي نمانده است كه قابل توجه باشد. سپس نگاه كن كه چقدر در بين ايشان از بزرگان و علما وجود دارند مانند (ائمه اطهار) باقر ، صادق ، كاظم و رضا علیهم السلام و نفس زكيه و مانند ايشان.
الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاى604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 32 ص 117
ذهبي (متوفاى748 هـ)
شمس الدين ذهبي از ديگر علماي اهل سنت نيز مي نويسد:
علي الرضى الإمام السيد أبو الحسن علي الرضى بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي بن الحسين الهاشمي العلوي المدني… وكان من العلم والدين والسودد بمكان … وقد كان علي الرضى كبير الشأن أهلا للخلافة.
علي الرضا امام و آقا هست. ابوالحسن علي الرضا فرزند موسي الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي بن الحسين هاشمي علوي مدني … از نظر علم و دين و شرافت و آقايي داراي مقام والايي بود … و علي بن موسي الرضا بلند مرتبه و شايسته خلافت و رهبري بود.
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 9 ص 387 و 392
وي همچنين در ذيل نام تک تک ائمه سلام الله عليهم اجمعين پيرامون امام رضا سلام الله عليه چنين مي نويسد:
وابنه علي بن موسى الرضا كبير الشان له علم و بيان و وقع في النفوس صيره المامون ولي عهده لجلالته.
و فرزند او (موسي بن جعفر) علي بن موسي الرضا بلند مرتبه است. ايشان داراي علم و بيان و نفوذ در دلها بود. مأمون امام رضا علیه السلام را بخاطر جلالت ايشان ولي عهد خود قرار داد.
همان،ج 13 ص 121
سمهودي (متوفاي 911 ه)
سمهودي از علماي شافعي درباره حضرت رضا علیه السلام مي نويسد:
فكان أوحد زمانه جليل القدر.
علي بن موسي الرضا (در علم و تقوي) يگانه زمان خودش و جليل القدر بود.
السمهودي، علي بن عبد الله بن أحمد الحسني الشافعي (متوفاي 911 ه-)، جواهر العقدين، ص 446
نبهاني (متوفاي 1350 هـ)
وي در کتاب خود حضرت را از بزرگان ائمه دانسته و گوید:
علي الرضا بن موسي الکاظم بن جعفر الصادق أحد أکابر الأئمة ومصابيح الأمة، من أهل بيت النبوة و معادن العلم و العرفان و الکرم و الفتوة. کان عظيم القدر، مشهور الذکر.
علي الرضا، فرزند موسي الكاظم بن جعفر الصادق يكي از بزرگان ائمه و چراغهاي روشن امت از اهل بيت نبوت و معادن علم و عرفان و كرامت و جوانمردي است. بزرگوار و مشهور است.
النبهاني، يوسف بن اسماعيل، (متوفاي 1350 ه-)، جامع کرامات الأولياء، ج 2 ص، 311
زرکلي (متوفاي1410هـ)
خير الدين زرکلي درباره مقام آن حضرت چنين مي نويسد:
عليّ الرِّضى علي بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق، أبو الحسن، الملقب بالرضى: ثامن الأئمة الاثني عشر عند الإمامية، ومن أجلاء السادة أهل البيت وفضلائهم.
علي الرضا ، علي بن موسي الكاظم فرزند جعفر الصادق، ابو الحسن، ملقّب به رضا ، هشتمين امام از امامان دوازدهگانه اماميه و از سادات جليل القدر و فضلاي اهل بيت علیهم السلام است.
الزركلي، خير الدين (متوفاي1410هـ)، الأعلام، ج 5 ص 26
ابن جوزي (متوفاي 597 ه)
ابن جوزي نيز درباره مقام علمي آن حضرت مي نويسد:
وكان يفتي في مسجد رسول الله صلي الله عليه وآله وهو بن نيف وعشرين سنة.
و علي بن موسي الرضا علیه السلام در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله فتوا ميداد درحاليكه عمر او بيست و اندي سال بود.
ابن جوزي، عبد الرحمن بن علي بن محمد، (متوفاي 597 ه-) المنتظم في تاريخ الملوك و الأمم ، ج 10 ، ص 119، 120
بنابراین شخصيت روحاني حضرت رضا صلوات الله و سلامه عليه چنان در مقام رفيعي قرار دارد که اگر كتابها در فضايل ايشان نگاشته شود نمي توان حتي قطره اي از آن امواج بيكران را به تصوير كشيد چه رسد به چند خط و صفحه از اعترافات شخصيتهاي علمي اهل سنت؛ اما از باب تمثل به شعر:
آب دريا را اگر نتوان کشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد
با بهره گیری از برخی منابع موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصرعج