ابوالفرج إصفهاني، دانشمند پرآوازه و مقبول نزد اهل سنت، در كتاب مقاتل الطالبيين با سند صحيح نقل كرده است:
لما أن جاء عائشة قتل علي عليه السلام سجدت.
وقتي خبر شهادت علي عليه السلام به عائشه رسيد، سجده كرد.
ابوالفرج الاصفهاني، مقاتل الطالبيين، ، ج1، ص11.
سند اين روايت كاملا صحيح و تمام راويان آن ثقه هستند.
علاوه بر اين، تعدادزیادی از علماي سني ، يا مقبول نزد اهل سنت؛ نقل كرده اند كه وقتي خبر شهادت اميرمؤمنان عليه السلام به عائشه رسيد، براي نشان دادن شادي خود اين شعر را خواند:
وذهب بقتل علي عليه السلام إلي الحجاز سفيان بن أمية بن أبي سفيان بن أمية بن عبد شمس فبلغ ذلك عائشة فقالت:
فأَلقتْ عَصاها واستقرَّ بها النَّوي كما قرَّ عيناً بالإيابِ المُسافِرُ؛
سفيان بن أميه، خبر كشته علي عليه السلام را به حجاز برد، وقتي اين خبر به عائشه رسيد گفت:
عصايش را انداخت و سرجاي خودش آرام گرفت
همچنان كه چشم ها در هنگام بازگشت مسافر روشن مي شود.
الزهري، الطبقات الكبري، ج3، ص.104
اين بيت از شعر كه از زمان جاهليت بر جاي مانده، زماني استفاده مي شود كه بعد از سختي، اندوه و مشكلات زياد، گشايش، راحتي و شادي نصيب انسان شود.
«انداخت عصا» كنايه نيز از اطمينان قلب و آسودگي خاطر است كه وقتي شخصي در مكان معيني قلبش آرام و فكرش آسوده شود، گفته مي شود «القي عصاه».
مقصود عايشه از گفتن اين شعر آن بود كه در حقيقت مي خواست بگويد از بابت علي خيالم آسوده شد، دلم آرام گرفت، و سينه ام باز و فكرم راحت شد، چون هميشه منتظرچنين خبري بود، مانند كسي كه انتظار مسافري را داشته باشد كه به آمدن مسافر چشم هايش روشن و قلبش آرام گردد؟!
كينه عائشه نسبت به اميرمؤمنان عليه السلام منحصر به جنگ جمل و بعد از آن نمي شود، در صحيح بخاري و ديگر صحاح اهل سنت آمده است كه عائشه، حتي دوست نداشت كه نام اميرمؤمنان عليه السلام را ببرد:
عبيد الله بن عباس از عائشه نقل كرده است كه:
وقتي بيماري رسول خدا (ص) شدت گرفت، از همسرانش اجازه گرفت كه در خانه من دوران نقاهت را بگذراند و آن ها اجازه دادند؛ پس در حالي كه پاهاي حضرت بر زمين كشيده مي شد، و دو مرد كه يكي از آن ها عباس و ديگري مردي ديگري بود، خارج شد.عبيد الله گفت: من سخن عائشه را براي ابن عباس نقل كردم؛ پس ابن عباس گفت: آيا مي داني آن مردي كه عائشه نامش را نبرد چه كسي بود؟ گفتم خير. گفت: او علي بن أبي طالب بود.
بخاری، صحيح البخاري، ج 1 ص 83؛ مسلم نیشابوری، صحيح مسلم، ج 1 ص 312.
ابن حجر عسقلاني در فتح الباري و بدر الدين در عمدة القاري در شرح اين روايت مي گويند:
چون عايشه از علي دل خوشي نداشت.
و ابن اسحاق در مغازي از زهري نقل كرده است كه:
چون عائشه نمي توانست از علي (عليه السلام) به نيكي ياد كند.
ابن حجرعسقلانی، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 2 ص 156.
احمد بن حنبل نيز ادامه روايت را اين گونه نقل كرده است:
چرا كه عائشه، دلش نسبت به او پاك نبود (از او خوشش نمي آمد).
مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 6، ص 228.
خوانندگان عزیز جهت مشاهدۀ بررسی اسنادبیشتر روایات وراویان ومتن عربی برخی روایات، به لینک زیر مراجعه بفرمایند:
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=4966