نامگذاری خداوند
«پس از تولد نوزاد، خداوند بزرگ فرشته اي را مأمور كرد تا به محمد (ص) نام او را الهام كند آنگاه پدر نام وي را فاطمه (سلام الله علیها) نهاد. سپس خداوند به او خطاب كرد كه اي فاطمه! تو را قرين علم گردانيدم و از ناپاكي دورت كردم.» [اصول کافي ج 1 ص 382] .
خداوند به اين نام بسنده نكرد و نامهاي ديگري كه هر كدام آيينه ي اخلاق، رفتار، منش و شخصيت فاطمه (سلام الله علیها) بود برگزيد و وي را بدانها مفتخر نمود.
«صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه، زهرا» [کشف الغمه ج 1 ص 463 روي عن ابي عبدالله (ع)…] .
نامهای برگزیدۀ پدر وهمسر
البته او به نامهاي ديگري از زبان پدر يا همسر مزين گرديده است:
«… بتول، حصان، حره، سيده، عذرا، حورا، مريم كبري و صديقه كبري» [مناقب ج 3 ص 357] .
فلسفۀ نام های فاطمه سلام الله علیها
اين اسامي نه بيهوده انتخاب شده است و نه از روي خوشگذراني، بلكه نامهايي است كه هر كدام فلسفه اي دارد. در اینجا به بیان دو نام مشهور آن حضرت می پردازیم:
زهرا:
امام صادق (ع) در مورد اينكه چرا فاطمه، زهرا ناميده شد مي فرمايند:
«لانها اذا قامت في محرابها زهر نورها لاهل السماء كما تزهر نور الكواكب لاهل الارض» [علل الشرايع باب 143 ص 180]
زيرا وقتي در محراب به عبادت برمي خاست براي فرشتگان آسماني نورافشاني مي كرد همانطور كه ستارگان آسمان براي زمينيان نور مي فشانند
از پيامبر (ص) پرسيدند:
چرا به فاطمه، بتول هم گفته شده است؟
فرمودند: «لم ترحمرة قط و لم تحض فان الحيض مكروهة علي بنات الانبيا» [همان، باب 144 ص 181]
فاطمه (س) هرگز خوني (كه معمول زنان است) نديده است و او عادت نشده است زيرا عادت بر دختران پيامبران زيبنده نيست.
عادت نشدن فاطمه (س) تنها ادعاي شيعه نيست بلكه علماي اهل سنت نيز روايات فراواني بر اين ادعا از رسول خدا نقل كرده اند.(1)
اسماء بنت عميس پرستار زايمان هاي فاطمه (س) از اينكه فاطمه (س) بعد از زايمان خون نفاس نمي بيند متعجب مي شود و موضوع را با پيامبر (ص) مطرح مي كند. پيامبر (ص) مي فرمايند:
«ان فاطمه (س) خلقت حوريه في صورت انسيه» [ کشف الغمه ج 1 ص 463 ]
فاطمه (س) حوريه اي است كه به صورت انسان خلق شده است.
فاطمه:
نامي كه توسط خداوند انتخاب شده است و فرشته اي به پيامبر (ص) الهام كرده است و پيامبر (ص) آن را اعلام نموده است. فاطمه (س) از معروف ترين نامهاي دختر پيامبر (ص) است، نامي كه بر بلنداي آسمان و زمين مي درخشد، و كروبيان و ناسوتيان را به وجد مي آورد.
راويان حديث از سني و شيعه بارها و بارها فلسفه نامگذاري دختر محمد (ص) به فاطمه را از قول رسول خدا به قلم كشيده اند، كه فرمود:
«انما سميت ابنتي فاطمه (س) لان الله فطمها و محبيها عن النار» [کنزل العمال ج 12 ص 109]
دخترم براي اين فاطمه (س) ناميده شد كه خداوند او و دوستدارانش را از آتش حفظ كرده است.
بي شك اين روايت از متواترات مذاهب اسلامي است كه از راوياني صحابي چون «علي (ع)، سلمان، جابر، ابن عباس و ابي هريره» نقل شده است. [احقاق الحق ج 10 ص 16 تا 23] .
ابن حجر هيتمي مؤلف «الصواعق المحرقه» كه اين كتاب را در رد شيعه نوشته است چون به اين روايت مي رسد، بر اسب سركش سخن مي نشيند و بر كرانه هاي تشيع مي تازد تا با خيال خام خويش اين درياي مواج را در پشت غبار تعصب پنهان نمايد. غافل از آنكه خورشيد، خورشيد است هر چند در پشت ابرهاي سياه باشد.
وي بعد از نقل اين روايت مي گويد:
«رافضه و شيعه كه خداوند چهره اشان را زشت نمايد مپندارند كه دوستداران اهل بيت هستند زيرا آنان در دوستي افراط كردند… و اين گمراهان نادان در مورد علي (ع) و اهل بيت زياده رفتند. پس دوستي آنان ننگ اهل بيت است خداوند آنان را بكشد كه بد مسيري انتخاب كرده اند. طبراني روايت ضعيفي آورده است كه علي (ع) در روزي به بصره آمد و بر انباشته اي از طلا و نقره عبور كرد و فرمود: اي زردها و سفيدها غير از علي (ع) را فريب دهيد، اهل شام را بيالاييد. اين گفتار بر مردم گران آمد. بانگي برآورد و مردم را فراخواند و فرمود: دوستم محمد (ص) به من فرمود: اي علي، تو به زودي بر خداوند وارد خواهي شد در حالي كه شيعيان تو راضي و مرضي خداوندند و دشمنان تو در حالي كه دستها بر گردن بسته اند نزد خداوند مي آيند. ابن حجر سپس مي گويد: شيعه علي (ع) همان اهل سنت هستند و دشمنان وي همان خوارج و مانند آن هستند نه معاويه و مانندش زيرا آنان اهل تاويل و اجتهادند، لذا معاويه (در جنگ با علي) يك مزد و علي (ع) و يارانش دو پاداش دارند…» [الصواعق المحرقه ص 153 تا 155] .
راستي چه مي شود گفت در مورد كسي كه اين گونه قضاوت مي كند، كسي كه شيعه را دشمن اهل بيت مي داند و براي جنگيدن با علي (ع) اجر و پاداش قائل است!!
قضاوت را به روزي وامي گذاريم كه نداي الهي در آن خواهد پيچيد كه:
«اين ذريه فاطمه (س) و شيعتها و مُحِبّوها و محبوا ذريتها» [مناقب ج 3 ص 327]
كجايند فرزندان فاطمه (س) و شيعيان و دوستدارانش؟ كجايند هواداران فرزندانش؟
پی نوشت
[1]ابن حجر هيتمي در «الصواعق المحرقه» و محب الدين طبري در «ذخائر العقبي» و علامه قندوزي در «ينابيع الموده» و علامه هندي در «كنزل العمال» اين موضوع را روايت كرده اند.
با مطالعه وبهره گیری از مطالب موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)