و آيهٔ مباركهٔ *«بسم الله الرحمن الرحيم»* جزء اين سوره است. نه تنها تبركاً خوانده ميشود، بلكه جزء اين سوره است. كه اگر كسي اين سوره را در نماز يا غير نماز، واجب شد كه بخواند، اين آيهٔ بسم الله را نخواند، امتثال نكرده است، سوره را ناقص خوانده، اين آيه جزء سورهٔ فاتحة الكتاب است.(1)
- ارتباطِ محتواي *«بسم الله»* با مضمون هر سوره
هر باري كه نازل ميشد معناي جديد و مصداق تازهاي را در برداشت نه اينكه لفظاً و مفهوماً و مصداقاً عين يكديگر باشند . هر سورهاي كه صدر او بسم الله دارد، محتواي بسم الله آن سوره با مضمون آن سوره در ارتباط است. بنابراين اگر ما در قرآن كريم چندين جا آيهٔ مباركهٔ بسم الله را مييابيم، هر جا معناي خاص دارد. در حقيقت هر جا درجهاي از درجهٴ شئون الوهيت خداي سبحان و رحمانيتش و رحيميتش را مطرح ميكند. پس همه جا به يك مفهوم و به يك مصداق و به يك هدف نيست. بسم الله ارتباط مستقيمي با مضمونِ سوره دارد و چون مضمون سور فرق ميكند، مضمون اين بسم الله ها هم فرق خواهد كرد. و پايان هر سوره با نازل شدن بسم الله مشخص ميشد.
- نافرجام بودن هر كاری كه با نام خدا آغاز نشود
فريقين هم علماي شيعه و هم علماي سنت از رسول خدا (عليه آلاف التحية و الثناء) نقل كردهاند: كاري كه به نام خدا شروع نشود، بينتيجه است. «كل أمر ذي بال لم يبدأ ببسم الله فهو ابتر». ابتر يعني منقطع الآخر. چون هدف پايان كار است، كاري كه به هدف نرسد أبتر است.
آن هوشي كه در راه حق نباشد از آن هوش تعبير ميكنند به «فطانت بتراء» ميگويند اين فطن هست، زيرك هست اما در راه باطل صرف ميكند. از اين گونه هوشهاي كاذب در كتب عقلي به فطانت بتراء ياد ميشود يعني زرنگي كاذب، هوشي كه در راه باطل صرف ميشود. كاري كه به مقصد نرسد ابتر است. هوشي كه در راه حق نباشد، فطانت بتراء است. آن انسان زيرك هست اما نميداند چه كند. هر كاري كه به مقصد نرسد ابتر است .
كاري به مقصد ميرسد كه از مبدأ حق نشأت بگيرد. كاري كه اوّلش حقّ است، پايانش حق و خير است. ممكن نيست كاري كه آغازش باطل است، پايانش حق باشد. باطل به باطل ختم ميشود. حق به حق ختم ميشود.
كاري را ميشود با نام خدا آغاز كرد كه جامع حسن فعلي وفاعلي باشد
اگر خواستيم كاري انجام بدهيم كه به حق ختم شود چارهاي نيست مگر به حق شروع كنيم. كاري را ميتوان به حق شروع كرد كه هم حسن فعلي داشته باشد، يعني في نفسه عمل خير باشد و هم حسن فاعلي كه انسان آن كار را به خداي خود نسبت بدهد و به استناد به خدا انجام بدهد. اين كار را انسان به خدا نسبت ميدهد ميگويد به نام خدا آغاز ميكنم به نام خدا شروع ميكنم. قهراً در اين كار جز خدا هدفي ديگر نخواهد داشت . از انضمام آن حسن فاعلي كه طهارت ضمير فاعل است و اين حسن فعلي كه حق بودن عمل است انسان يقين پيدا ميكند كه اين كار به مقصد ميرسد. و اگر يكي از اين دو امر مفقود بود يا هر دو مفقود بود هرگز اين كار به ثمر نميرسد . اگر كار، خير و حق بود ولي انسان او را براي حق انجام نداد به ثمر نميرسد. چون حسن فعلي به تنهايي براي رسيدن به هدف كافي نيست بايد فاعل هم حَسَن باشد حسن فاعلي در او باشد.
تفسیر سوره حمد،آیت الله جوادی آملی
- (بسم الله )يعنى: بر تمام امورم، يارى از خدا ميطلبم! خدائى كه؛ پرستش و بندگى، جز براى او، شايسته نيست! خدائى كه؛ دادرس است، آنگاه كه؛ از او دادخواهى شود!.
پذيرا و جوابگو است، هر آنگاه كه؛ خوانده شود!.
- امام صادق علیه السلام می فرمایند: چه بسا! برخى از شيعيان ما، در آغاز كار، [بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ] را (فراموش كند و) واگذارد! نتيجة؛ خدا به گرفتارى و بلا، دچارش كند براى اينكه؛ آگاه و بيدارش سازد! تا شكر و ثناى او بجاى آورد. و در آن گرفتارى و بلا، لكّه ننگ و تقصير و كوتاهى او را- بهنگام ترك [بسم اللَّه]- از او، بزدايد!.
تفسیرمنسوب به امام حسن عسکری علیه السلام