- دفاع از مظلوم ، وظيفه امام بود
دخالت هاي امير مؤمنان عليه السلام در امور قضائي در مواردي بود كه عدم آگاهي خلفا به پيش پا افتاده ترين احكام اسلامي سبب مي شد كه حقي از بي چاره اي ضايع و به مظلومي از مسلمانان ظلم شود . در حقيقت آن ها پناهي جز امير المؤمنين عليه السلام نداشتند و اگر امام دخالت و از حق آنان دفاع نمي كرد ، به يقين راهي براي استيفاي حقوقشان نمي يافتند.
آن حضرت در خطبه شقشقيه ، يكي از دلائل قبول حكومت را بعد از كشته شدن عثمان ، عهد و پيماني مي داند كه خداوند از علما براي دفع ظلم از بيچارگان گرفته است :
سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و جان را آفريد ، اگر حضور فراوان بيعت كنندگان نبود ، و ياران حجّت را بر من تمام نمي كردند ، و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه در برابر شكم بارگي ستمگران، و گرسنگي مظلومان، سكوت نكنند ، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته ، رهايش مي ساختم ، و آخر خلافت را به كاسه اوّل آن سيراب مي كردم ، آنگاه مي ديديد كه دنياي شما نزد من از آب بيني بزغاله اي بي ارزش تر است .
براي روشن تر شدن مطلب فقط به يك مورد از دخالت هاي امام در امور قضائي اشاره مي كنيم :
ابن عباس مي گويد : زن ديوانه اي را كه زنا كرده بود نزد عمر آوردند ، با عده اي مشورت كرد و سپس دستور داد سنگسارش كنند . هنگامي كه او را براي اجراي حدّ مي بردند ، از كنار علي عليه السلام عبور كردند ، فرمود : اين زن چه كار كرده است ؟ گفتند : ديوانه اي است از فلان قبيله كه زنا كرده است وعمر دستور به رجم وي داده است . فرمود : او را بر گردانيد ، سپس نزد عمر آمد و فرمود : مگر نمي داني از سه نفر تكليف بر داشته شده است : 1. ديوانه تا زماني كه عاقل شود ؛ 2. انسان خوابيده تا بيدار شود ؛ 3. بچّه تا به سن بلوغ به رسد. عمر گفت : آري ، شنيده ام ، فرمود : پس اين زن را رها كن ، عمر او را آزاد كرد و شروع به تكبير گفتن نمود .
(سنن أبي داود ، سليمان بن الأشعث أبو داود السجستاني ج 4 ، ص 140 )
و ابن عبد البر با سند صحيح مي نويسد :
عمر بارها به خدا پناه مي برد از اين كه مشكلي علمي برايش پيش آيد وعلي عليه السلام نباشد ، يكي از اين موارد زن ديوانه اي بود كه دستور رجم وي را صادر كرده بود و يكي هم زني كه شش ماهه وضع حمل كرده بود وعمر مي خواست بر وي حدّ جاري كند، علي عليه السلام فرمود: خداوند فرموده است: دوران بارداري و شيردهي سي ماه است، ونيز فرمود: خداي سبحان از مجنون تكليف را بر داشته است، در چنين مواردي بود كه عمر مي گفت: اگر علي نبود عمر هلاك مي شد.(الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، بن عبد البر ج 3 ، ص 1103 )
مواردي از اين قبيل به روشني اثبات مي كند كه حضور امير مؤمنان عليه السلام نقش تمام كننده اي در احياي احكام الهي داشته و از طرفي پشتوانه اي محكم بر احقاق حقوق ستمديدگان وجلوگيري از ظلم وستمگري داشته است.
طبق نقل سمعاني مشابه اين قضيه در زمان عثمان نيز اتفاق افتاده بود كه اگر امير مؤمنان عليه السلام دخالت نمي كرد ، زني مؤمنه به همراه فرزندي كه در شكم داشت ، قرباني جهل خليفه به احكام اسلامي مي شد .
زني شش ماهه فرزندش را به دنيا آورد ، همسرش نزد عثمان رفت وداستان را براي خليفه تعريف كرد ، عثمان تصميم به اجراي حدّ گرفت ، علي عليه السلام فرمود : حق نداري حد جاري كني ؛ زيرا خداوند مي فرمايد زمان بارداري و شير دهي سي ماه است ، ونيز فرمود : مادران بايد فرزندانشان را دو سال كامل شير دهند ، وچون دوران شير خوارگي كه دو سال است كم شود براي حمل شش ماه مي ماند ، عثمان پس از شنيدن سخنان امير عليه السلام آن زن را رها كرد .(تفسير القرآن ، سمعاني ج 1 ، ص 236)
استفاده از دانش فقهي و آگاهي از احكام دين ، امير مؤمنان عليه السلام را وادار مي كند كه در مواردي از اين قبيل سكوت نكند و از اجراي حد باطل جلوگيري نمايد ؛ چرا كه او وظيفه خويش مي داند تا در برابر حقوق افراد و حفظ آبرو وشخصيت اجتماعي آنان بي تفاوت نماند ؛ همانگونه كه در قضيه بيرون آوردن خلخال از پاي يك زن يهودي فرياد بر مي آورد و مي فرمايد كه اگر مردي غيرتمند از شنيدن اين حادثه تلخ بميرد ، جاي ملامت ندارد ؟
به من خبر رسيده كه مردي از لشكر شام به خانه زني مسلمان و زني غير مسلمان كه در پناه حكومت اسلام بوده وارد شد ه، و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره هاي آنها را به غارت برده ؛ در حالي كه هيچ وسيله اي براي دفاع ، جز گريه و التماس كردن ، نداشته اند !
لشكريان شام با غنيمت فراوان رفتند ، بدون اين كه حتّي يك نفر آنان ، زخمي بردارد ، و يا قطره خوني از او ريخته شود ، اگر براي اين حادثه تلخ ، مسلماني از روي تأسّف بميرد ، ملامت نخواهد شد ، و از نظر من سزاوار است .(خطبه 27 نهج البلاغه فيض الإسلام .)
پس براي شخصيتي همانند امير مؤمنان علي عليه السلام بسيار سخت و ناگوار است كه شاهد سنگسار شدن زن مسلماني باشد كه با تهمت زنا ، حيثيت وآبروي وي را زير سؤال برده و پايه هاي محكم اعتقادي مردم را با اجراي غلط دستورات خداوند متزلزل مي كنند .
بنا بر اين وظيفه خويش مي داند كه از حريم اجراي حدود الهي به درستي حفاظت و از تجاوز به حريم حقوقي مردم جلوگيري نمايد .
منبع: همان