“وَأعْلَمْ أنَّكَ لِلْرّاجِينْ بِمُوضِعِ اِجابَهِ وَ لِلْمَهْلُوفِينَ بِمَرصَدِ إغاثِهِ وَ أنَّ فِي اللَّهُفِ إلي جُودِكَ وَ الرِّضاء بِقَضائِكَ عِوَضَاً مِنْ مَنْعِ الباخِلِينَ وَ مَنْدُوحَهً عَمّا فِي أيدِي المُسْتَأثِرِين.”
پروردگارا ! من ميدانم تو براي اميدواران موضع كافي و رسائي هستي . كسي كه مَلحوف است و رنج ديده و داغ ديده و آفت زده و آسيب ديده و مانند آن است، مُتَلهِّف است و غمگين، تو ميتواني مشكل او را حلّ كني. اغاثه كني. نيازهاي او را برطرف بكني. و اگر كسي تأثّرش را و افسوساش را و غم و اندوهاش را به جود و كَرم و رضا و قضاي تو واگذار كند، عِوض منع باخِرين را دريافت ميكند. عدّهاي دارند و عطا نميكنند. بُخل ميورزند. عِوض بُخل آنها، جُود و كَرم تو جبران ميكند.
“وَ مَندُوحَهً عَمّا فِي أيدِي المُسْتَأثِرين.”
بعضي اهل ايثار نيستند . اهل اِستئْثارند. نه تنها ديگران را بر خود مقدّم نميدارند، بلكه ميكوشند خود را بر ديگران مقدّم بدارند. در دستگاه مستأثران جز تنگ نظري و تنگنائي چيز ديگر نيست. و امّا در دستگاه جُود و كَرم تو مَندوح است، سِعه است، گشايش است. يعني اگر تنگناي تنگ نظران جا براي رفتن نيازمندان نميگذارد، وسعت رحمت تو جا براي محتاجان تأمين ميكند. “و هم أنَّ الرّاحِلَ إلِيكِ قَرِيبُ المَسافَه وَ أنَّكَ لا تَحْتجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إلا أنْ تَحجُبَهُمُ الأعمالُ السَّيِّئَهُ دُونَكْ."اين دو تا جمله از جملههاي كليدي است كه تا پايان اين دعاي نوراني چندين بار در محور اين بحثهاي كليدي مطالبي به عرضتان خواهد رسيد كه اگر كسي خواست به طرف ذات أقدس إله سفر كند، به اصطلاح سفر مِنَ الخَلقِ إلَي الحَقّ را طي كند، گرچه وجود مبارك اميرالمؤمنين سلام الله عليه فرمود: آه “مِنْ قِلَّهِ الزَاد وَ طُولِ الطَّرِيق” (نهج البلاغه/ كلمات قصار 77)؛ راه طولاني است.
اما همين خاندان عصمت و طهارت فرمودند: اگر كسي بار سنگين گناه روي دوش او نباشد، بخواهد به طرف خدا ارتحال كند، رحلتي به طرف خدا كند، راه دور نيست. “وَ أنَّ الرّاحِلَ إلِيك قَرِيبُ المَسافَه.” مسافت بسيار نزديك است . چون يك قدم فاصله است و آن اين است كه: يك قدم بر خويشتن نِه و آن دِگر در كوي دوست. براي كسي كه سالك إلي الله است بيش از يك قدم فاصله نيست. يعني بايد روي خواستههاي خود پا بگذارد، روي هوي پا بگذارد. وقتي روي هوي پا گذاشت، قدم دوّم را در دالان توحيد مينهد. يك قدم بر خويشتن نِه و آن دِگر در كوي دوست! اين “وَ أنَّ الرّاحِلَ إليكِ قَرِيبُ المَسافَه وَ أنَّكَ لا تَحتَجِبُ عَنْ خَلقِكْ” يك جملهاي است به منزله واسطهُ العِقد اين دعاي نوراني . و شبيه اين جمله هم از وجود مبارك امام كاظم سلام الله عليه در وقتي كه او را براي زندان بغداد ميبردند در ماه رجب ايراد كرده است كه در بيست و پنجم ، بيست و هفتم رجب، مخصوصاً دعاي بيست و هفتم رجب كه وجود مبارك امام كاظم آن را قرائت كردند همين جمله نوراني هست. پس هيچ حجابي بين خلق و خالق نيست، مگر خودِ خلق. “ولا حِجابَ بِينَكَ وَ بِينَ خَلقِكَ غِيرِ خَلقِه.” و خلق هم به عنوان اين كه آيت الهي هستند، مخلوق خدا هستند، حاجب نيستند.
چون آيت حقّ، حجاب حقّ نيست . آنچه كه حجاب چهره خلق است همان گناه خلق است . “وَ أنَّكَ لا تَحتَجِبُ عَنْ خَلقِكَ إلا أنْ تَحْجُبَهُمُ الأعمالُ السَّيِئَهُ دُونَكْ .” گناهان بَد است كه حاجب است و نميگذارد. پس راه باز است. هيچ حجابي هم در كار نيست و اين شخص داعي هم بدون حجاب آمده. يعني اگر گناهي بود توبه كرده است. امري بود اِمتثال كرد، نهياي بود اجتناب كرد، نعمتي بود شكرگزاري كرد. اين موانع را برطرف كرد تا اين عنصر سوّم را به دست آورد كه بعداً عرض ميكند: “
وَ قَدْ قَصَدْتُ إلِيكِ بِطَلِبَتِي وَ تَوَجَّهتُ إليكِ بِحاجَتِي وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغاثَتِي وَ دُعائِكَ تَوَسُّلِي مِنْ غِيرِ اسْتِحقاقٍ لِاستِماعِكَ مِنّي وَ لَاسْتِيجابٍ لِعَفْوِكَ عَنّي بَلْ لِثِقَتِي بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِي إلي صِدْقِ وَعدِكَ وَ لَجَأي إلَي الإيمانِ بِتُوحِيدِكَ وَ يَقِينِي وَ بِمَعْرِفَتِكَ مِنّي أنْ لا رَبّي غِيرُكْ وَلا إلهَ إلا أنْتَ وَحدَكَ وَلا شَرِيكَ لَكْ .”
گرچه من استحقاق ندارم ، ولي به اميد تو آمدم و تو را به عنوان عاليترين مرجع و تنها مرجع نهائي ميدانم . اين هم شرط سالك . و آن عنصر چهارم هم اين است كه تو مرا دعوت كردي. پروردگارا ! تو خودت فرمودي: وَاسئَلُوا اللهَ مِنْ فَضلِه( سوره نساء / آيه 32) . در قرآن كريم فرمود كه: سئوال كنيد. بخوانيد و بخواهيد! و تو منزّهتر از آني كه وعده بدهي و انجام ندهي ! دعوت بكني و نپذيري ! راه بگشائي، در را باز بكني و راه ندهي! اين چنين نيست."اللّهُمَّ أنْتَ القآئِلُ وَ قُولُكَ حَقّ وَ وَعدُهُ صِدق .”
خودت فرمودي:"وَاسْئَلُ اللهَ مِنْ فَضْلِه إنَّ اللهَ كَانَ غَفُوراً رَحِيمَاً. وَ لِيسَ مِنْ صِفاتِهِ يا سَيِّدِي أنْ تَأمُرَ بِالسُّئوال وَ تَمْنَعُ العَطِيّه وَ أنْتَ المَنّانُ بِالعَطايا عَلي اَهلِ مَمْلِكَتِكْ . وَالعائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأفَتِكْ.”
خدايا! آنها كه از تو نخواستند، آنها را ردّ نكردي. ما كه از تو ميخواهيم ! خدايا ! تو كه به ماها وعده دادي، ما هم كه از تو ميخواهيم . يقيناً ما را رها نميكني.
در طليعه دعاي افتتاح ماه مبارك رمضان هم هست كه: خدايا !"أذِنْتَ لِي فِي مَسْئَلَتِكَ فَاسْمَعْ يا سَمِيعُ مِدْحَتِي وَ أجِبْ يا رَحِيمُ دَعوَتِي .” خدايا ! تو اجازه دادي ما تو را مَدح كنيم ، سئوال كنيم . پس دعاي ما، ثناي ما، مدح ما، مَحمِدت ما را گوش بدهي ! اينجا هم به عنوان عنصر چهارم ذكر شد . پس راه باز است ، مرجع نهائي واجد همه امور است. رونده هم واجد شرط است به اميد الهي . چون شرط را خود مقصد نهائي در اختيارش گذاشته و اين رونده را و سالك را دعوت كرده است. با چنين اطميناني و با چنين خُلق و خوئي يقيناً دعا مستجاب خواهد بود. اميدواريم دعاي همه شما صائمان الهي مستجاب باشد.
آیت الله جوادی آملی
.
.
.