متاسفانه گاهی برخی از افراد نادان، به منظور یا ناآگانه مسائلی را مطرح می کنند که موجب ایجاد شبهه در اذهان عموم شده و باز متاسفانه از آنجا که اطلاعات ومطالعه ای در مورد آن ندارند دچار افکار انحرافی شده و سعی دارند که به دیگران نیز انتقال دهند.
یکی از این شبهات که چند سالی است به خصوص در میان قشر جوان ایجادشده این سوال است که «چرا پیامبر(ص) در عربستان مبعوث شده ودین اسلام از آنجا ظهور پیدا کرده است؟»یا«چرا در بین اعراب مبعوث شد؟» وامثال این سوالات.
در پاسخ به این سوال باید گفت وقتی نگاه به گذشته و زمان بعثت می كنيم، متوجه می شويم كه شرايط ظهور اسلام و بقای آن در شبه جزيره عربستان از بسياری جهات بهتر از شرايط سرزمين هاي [ديگر بوده ا]ست. آن ويژگي و شرايط به قرار ذيل است:
1ـ در شبه جزيرة عربي به خصوص سرزمين حجاز حكومت مقتدر مركزي وجود نداشت. اين امر اگر چه باعث يك سري نابساماني هاي اجتماعي مي شد، ليكن در مسير موفقيت انقلابي كه پيامبر(ص) به راه انداخت؛ مؤثر بود، خلاء حكومتي يكي از زمينه هاي موفّقيّت در نهضت ها و قيام ها است. اگر حكومت مقتدري همانند حكومت هاي ايران و روم وجود داشت، صداهاي مخالفان توسط حكومت خاموش مي شد و مجالسي براي پيامبر(ص) باقي نمي ماند تا مردم را به راه راست، ارشاد نمايد.
2ـ برقراري نظام قبيلگي و پايبندي افراد به حمايت هاي گسترده از افراد قبيله؛ اين امر سبب مي شد كه اگر فردي همانند پيامبر اسلام(ص) بر خلاف نظام حاكم آن ديار كه نظام حكومتي اشرافي يا آريستوكراسي بود، بخواهد اقدامي صورت دهد، افراد قبيله در مجموع از او حمايت مي كردند. اين حمايت چشمگير سبب مي شد كه چندان گزندي به وي نرسد، همان گونه كه در دورة مكه به رغم آن همه مبارزه هاي رسول گرامي اسلام بر ضد شرك و بت پرستي، نتوانستند پيامبر را بكشند، يا آسيبي بدو برسانند و او را شكنجه دهند. حال اگر پيامبر(ص) در بين مردم ايران مبعوث مي شد، به جهت اين كه ايراني ها همانند عرب ها تعصبات قومي و قبيلگي نداشتند، در برابر فشار ها و هجوم حكومت استكباري، سپر دفاعي قوي نمي داشت و زود شكست مي خورد.
3ـ وجود قانون ماه هاي حرام؛ در محيط عربستان و سرزمين حجاز در چهار ماه از سال، يعني ماه هاي حرام (ذي القعده، ذي الحجه، محرم و رجب) جنگ و خون ريزي ممنوع بود. جنگ در ماه هاي حرام را گناهي بزرگ و نابخشودني (فجار) مي دانستند. چنين قانوني آن هم با آن گسترة حمايتي و پشتوانة فرهنگي، فرصت خوبي براي رساندن پيام پيامبر(ص) به گوش ديگران پديد آورد كه اين زمينه و بستر در ايران نبود.
4_ وجود كعبه و سنت حج و زيارت خانة خدا كه از زمان حضرت ابراهيم خليل به يادگار مانده[ بود. اين امر موجب شد كه مكه مركز رفت و آمدها و تبادلات امور تجارتي و فرهنگي گردد و پيامبر از اين فرصت استفاده كند تا پيامش را به گوش اقوام و ملل جهان برساند.
5_ مكه و حرم؛ در ميان اعراب از قديم قانون حرم و حرمت كعبه و اطراف آن وجود داشت. اين امر موجب شد تا پيامبر(ص) تا حدودي از شر دشمنانش آسوده باشد.
6_ قانون امان؛ عرب هاي جاهلي به رغم آن همه ضعف هاي اخلاقي، برخي از خصلت هاي پسنديده و مترقي ميان آنان رواج داشت كه از آن جمله قانون امان و پناهندگي بود.
طبق اين قانون اگر كسي حتي دشمن در پناه فرد يا قبيله اي قرار مي گرفت، در امان مي بود و با تمامي وجود از او دفاع مي كردند. در تاريخ آمده است كه پيامبر اسلام(ص) در شرايط سخت و بحراني از اين قانون استفاده نمود و از كشته شدن رهايي يافت.(ابن اثير، البدايه و النهايه، ج 3، ص 137.)
همچنين مي توان گفت كه سرزمين حجاز يك موقعيت تمدني منحصر به فرد داشت، چون كه در مركز دايره اي قرار داشت كه از هر سو تمدن هاي گذشتة بشري آن را احاطه كرده بودند. در جنوب آن تمدن يمن، در شمال تمدن روم و فينقيه، در شرق و شمال شرقي تمدن ايران، كلده و آشور و در غرب تمدن مصر باستان وجود داشتند. طبيعي است كه چنين موقعيتي بستر خوبي براي رشد و گسترش اسلام گردد و خداوند حكيم و عليم پيامبر اسلام را در مركز اين دايره مبعوث كند، تا راه هدايت بشري سهل گردد.
نکتۀ مهمتر این كه با توجه به شرايط سرزمين عربستان و مردمي كه در جاهليت زندگي مي كردند، از نظر روابط اجتماعي، از نظر رعايت حقوق انسان ها، از نظر نوع دين و آييني كه داشتند(بت پرستي)، از نظر بعضي سنت ها و آداب زشت مانند زنده به گور كردن دختران و … از ساير ملت هاي همجوار، پست تر و پايين تر بودند، طبعاً چنين به نظر مي رسد كه چنين انسان هايي به هدايت و پيام الهي نياز بيشتري نسبت به ملت هاي ديگر در آن زمان مانند ايران و روم داشتند. البته اگر چه از تمدن و ارزش هاي انساني دورتر بودند، اما درون خود نياز به هدايت را بيشتر احساس مي كردند.
آيه مباركه “الله اعلم حيث يجعل رسالته؛ خداوند آگاه تر است كه كجا رسالت (پيامبري) را قرار دهد” به ما مي فهماند كه اسرار بسياري در موضوع رسالت و پيامبري وجود دارد كه خداوند از آن آگاهي دارد و ما تنها به بخشي از آن مي توانيم دست يابيم.(بهره گیری از: نرم افزار« الرسول»، کاری از موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج))
اما اینکه چرا در میان اعراب مبعوث شدند واسلام از آنجا ظهور کرد قطعا حکمتهایی دارد که بسیاری از آن را نمی دانیم ولی دلیل مسلم این است که اگر دين اسلام در جاي ديگري ظهور مي يافت، اعراب به جهت تعصب عربي در برابر پذيرش حق تعصب و لجاج مي ورزيدند در حالي كه تمدن هاي پيشرفته تر مانند ايران راحت تر توانست حقيقت الهي را ولو از فرهنگ و تمدني ديگر بپذيرد. و بهترین موید این سخن قرآن مجيد است که در اين باره مي فرمايد:
وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلي بَعْضِ اَلْأَعْجَمِينَ* فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ* كَذلِكَ سَلَكْناهُ فِي قُلُوبِ اَلْمُجْرِمِينَ
(شعراء، آيات 198 تا 200)
ونیز کلام معصوم علیهم السلام:
على بن ابراهيم در تفسير خود در ذيل آيه شريفه وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ … ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ روايت مى كند كه امام صادق عليه السّلام فرمود:
اگر قرآن بر عجم نازل شده بود عرب به آن ايمان نمى آورد، ولى بر عرب نازل شد و عجم به آن ايمان آورد و اين خود براى عجم فضيلتى بشمار مى رود.
اصول کافی،ج2،ص217