• تماس  
  • زیارت عاشورا

امام حسین علیه السلام:

اگرچه دنيا گران بها شمرده می شود امّا پاداش خداوند، بلندپايه و گرامی تر است.

اگر بدن ها برای مرگ آفريده شده اند کشته شدن با شمشير در راه خدا، برتر است.

اگر روزی ها تقسيم و اندازه گيری شده اند بنا بر اين، حرص نورزيدن در کسب روزی، زيباتر است.

اگر نتيجه جمع کردن اموال در اين جهان، رها کردن آنهاست پس چرا انسان بر چيزی که رها می شود، بخل بورزد؟

 

بحار الأنوار: ج 44 ص 374 و ج 45 ص 49

خروج از زندان و طىّ الارض

24 اردیبهشت 1394 توسط hosna

مرحوم شيخ صدوق و ديگر بزرگان آورده اند:

پس از آن كه  هارون الرّشيد حضرت ابوالحسن ، امام موسى كاظم عليه السلام را از زندان بصره به بغداد منتقل كرد، تحويل شخصى به نام سندى بن شاهك يهودى داده شد. و در زندان بغداد، حضرت بسيار تحت كنترل و فشار بود؛ و زير انواع شكنجه هاى روحى و جسمى قرار گرفت ، تا جائى كه حتّى دست و پا و گردن آن امام مظلوم عليه السلام را نيز به وسيله غل و زنجير بستند. امام حسن عسكرى عليه السلام در اين باره فرموده است : جدّم ، حضرت موسى بن جعفر عليه السلام سه روز پيش از شهادتش ، زندان بان خود - مسيّب - را طلبيد و اظهار نمود: من امشب به مدينه جدّم ، رسول خدا صلى الله عليه و آله مى روم تا با آن حضرت تجديد عهد و ميثاق نمايم و آثار امامت را تحويل امام بعد از خودم دهم . مسيّب عرض كرد: اى مولاى من ! شما در ميان اين غل و زنجير و آن همه ماءمورين اطراف زندان ، چگونه قصد چنين كارى را دارى ؟ و من چگونه زنجيرها و درب هاى زندان را باز كنم ، در حالى كه كليد قفل ها نزد من نيست ؟! امام عليه السلام فرمود: اى مسيّب ! ايمان و اعتقاد تو نسبت به خداوند متعال و هچنين نسبت به ما اهل بيت عصمت و طهارت سُست است . و سپس حضرت افزود: همين كه مقدار يك سوّم از شب سپرى گرديد، منتظر باش كه چگونه خارج خواهم شد. مسيّب گويد: من آن شب را سعى كردم كه بيدار بمانم و متوجّه حركات امام موسى كاظم عليه السلام باشم ؛ ولى خسته شدم و خواب چشمانم را فرا گرفت ؛ و لحظه اى در حال نشسته ، خوابم برد. ناگهان متوجّه شدم كه حضرت با پاى مباركش مرا حركت مى دهد، پس ‍ سريع از جاى خود برخاستم ؛ و هر چه نگاه كردم اثرى از ديوار و ساختمان و زندان نديدم ، بلكه خود را به همراه حضرت در زمينى هموار مشاهده نمودم . و چون گمان كردم كه آن حضرت مرا نيز به همراه خود از آن ساختمان ها بيرون آورده است ، گفتم : ياابن رسول اللّه ! مرا نيز از شرّ اين ظالم نجات بده . حضرت اظهار نمود: آيا مى ترسى تو را به جهت من از بين ببرند و بكُشند؟ و سپس افزود: اى مسيّب ! در همين حالى كه هستى ، آرام باش ، من پس از مدّتى كوتاه باز مى گردم . مسيّب با تعجّب سؤال كرد: ياابن رسول اللّه ! غل و زنجيرى كه بر دست و پاى شما بود، چگونه گشودى ؟! امام عليه السلام فرمود: خداوند متعال به جهت ما اهل بيت ، آهن را براى حضرت داود عليه السلام ملايم و نرم كرد؛ و اين كار براى ما نيز بسيار سهل و ساده است .

آن گاه حضرت از نظرم ناپديد گشت و با ناپديد شدنش ديوارها و ساختمان زندان با همان حالت قبل نمايان گرديد. و چون ساعتى گذشت ناگهان ديدم ديوارها و ساختمان زندان به حركت درآمد و در همين حالت ، مولا و سرورم حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام را ديدم كه به زندان بازگشته است و همانند قبل غل و زنجير بر دست و پاى مبارك حضرت بسته مى باشد. از ديدن اين معجزه ، بسيار تعجّب كردم و به سجده افتادم . بعد از آن امام عليه السلام به من فرمود: اى مسيّب ! برخيز و بنشين ؛ و ايمان خود را تقويت و كامل گردان ، و سپس افزود: من سه روز ديگر از اين دنيا و محنت هاى آن خلاص خواهم شد و به سوى خداوند متعال و مهربان رهسپار مى گردم .

منبع:عيون اخبارالرّضا عليه السلام : ج 1، ص 100، ح 6.

 نظر دهید »

دلسوزی شیر برای زایمان همسر

24 اردیبهشت 1394 توسط hosna

علىّ بن ابوحمزه بطائنى حكايت كند:
روزى حضرت موسى بن جعفر عليه السلام از شهر مدينه به سوى مزرعه اش خارج شد؛ حضرت سوار قاطر بود و من نيز سوار الاغ شدم و حضرت را همراهى كردم .
مقدارى از شهر كه دور شديم ، ناگهان نرّه شيرى سر راه ما را گرفت ، من بسيار ترسيدم ، وليكن شير به سوى حضرت نزديك آمد و با حالت ذلّت و تضرّع مشغول همهمه اى شد.
امام موسى كاظم عليه السلام ايستاد و شير دست هاى خود را بلند كرده و بر شانه هاى قاطر قرار داد.
من به گمان اين كه شير قصد حمله دارد، براى جان آن حضرت وحشت كردم ؛ و سخت نگران شدم .
پس از لحظاتى ، شير دست هاى خود را بر زمين نهاد و آرام ايستاد و آن گاه حضرت روى مبارك خود را به سمت قبله نمود و دعائى را زمزمه نمود، وليكن من چيزى از آن را متوجّه نشدم .
پس از آن ، شير همهمه اى كرد؛ و حضرت آمين فرمود.
و سپس امام عليه السلام به شير اشاره نمود: برو.
همين كه شير رفت ، حضرت نيز به راه خود ادامه داد و چون از آن محلّ دور شديم ، به حضرت عرض كردم : ياابن رسول اللّه ! فدايت گردم ، شير چه كارى داشت ؟! من بسيار براى جان شما و خودم ترسيدم ؛ و از اين برخورد در تعجّب و حيرت هستم .
امام عليه السلام فرمود: آن شير، همسر باردارى داشت كه هنگام زايمانش ‍ فرا رسيده و درد سختى دچارش گشته بود.
لذا نزد من آمده بود كه برايش دعا كنم تا به آسانى زايمان نمايد و من هم در حقّش دعا كردم .
و بعد از آن كه دعا به پايان رسيد، به آن شير گفتم : برو، اظهار داشت : خداوند هيچ درّنده اى را بر تو و ذرّيّه و شيعيانت مسلّط نگرداند؛ و من گفتم : آمين

منبع: * الخرايج والجرايح : ج 2، ص 649، ح 1،
* بحارالا نوار: ج 48، ص 58، ح 67.

 نظر دهید »

امام علی علیه السلام درنگاه اندیشمندان غیرمسلمان

23 اردیبهشت 1394 توسط hosna
امام علی علیه السلام درنگاه اندیشمندان غیرمسلمان

    حضرت علی (عليه السلام) شخصيتی بزرگ و بی بديل است كه در طول تاريخ همواره مورد مدح و ستايش بزرگان قرار گرفته و حتي كساني كه به امامت علي (عليه السلام) باور ندارند نيز ، او را در نوع خود يگانه و بی نظير مي دانند؛ به نمونه هايی است از گفتار انديشمندان غير مسلمان درباره علی (عليه السلام) توجه کنید … :

“جبران خليل جبران

كه از علمای بزرگ مسيحيت، مرد هنر و صاحب ذوق بديعی است لب به ستايش علی گشوده و چنين می گويد:

“به عقيده من علی بن ابيطالب (پس از پيامبر) نخستين مرد از قوم عرب است كه وجودش، همه فضائل كامل بودن را در قوم خويش دميد و آهنگ آن را به گوش مردمي رسانيد كه پيش از آن مانند آن را نشنيده بودند و در بين تاريكي هاي جاهليت از روش روشن او متحير ماندند؛ پس كسي كه طريق علي را پسنديد به فطرت سليم بازگشت و آن كه از باب خصومت وارد شد جاهيلت را ترجيح داد.”

جبران معتقد بود كه:

“دو طايفه شيفته روش علي بودند يكي خردمندان پاكدل و ديگري نيكو سرشتان با ذوق، علي بن ابيطالب شهيد عظمت خويش گشت او از دنيا رفت در حالي كه نماز بر زبانش جاري و دلش از شوق خدا لبريز بود. مردم عرب، حقيقت مقام او را درك نكردند تا گروهي از مردم كشور همسايه آنها (ايران) برخاسته، اين گوهر گرانبها را از سنگ تشخيص داده و او را شناختند.”

جبران اضافه مي كند كه :

“علي (عليه السلام) مانند پيغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصيرت و بينايي چون پيغمبران، مختص شهر ، بلد ، قوم ، زمان و مكان نبوده و شخصيتي بين المللي داشت.”

جبران هميشه نام علي (عليه السلام) را در مجالس خاص و عام به زبان مي آورد ، تعظيم مي كرد و مي گفت علي از جهان رفت در حالي كه هنوز رسالتش را به كمال، تبليغ نكرده بود.

“شبلي شميل”

دانشمندي است كه در سال 1335 هجري درگذشت ، وي شاگرد برجسته مكتب داروين بود و نخستين كسي است كه نظريه “قوه” را در شرق منتشر كرد سپس برخلاف مكتب استاد خود كه فردي الهي بود، به انكار مقدسات و جهان ماوراء طبيعت برخاست و تا لحظه مرگ از مكتب ماديگري پيروي نمود. وي با اصراري كه در انكار توحيد داشت، در برابر شخصيت علي (عليه السلام) سر تعظيم فرود آورده و در مورد او چنين مي گويد:

“امام و پيشواي انسان ها علي بن ابيطالب بزرگ بزرگان و يگانه نسخه اي است كه با اصل خود «پيامبر(صلي الله عليه و آله)» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنراني نظير او در گذشته و حال نديده است.”

“ميخائيل نعيمه”

كه از دانشمندان مسيحي است در مقدمه اي كه بر كتاب “صوت العدالة الانسانية” نوشته درباره حضرت علي (عليه السلام) چنين مي گويد:

“پهلواني امام (عليه السلام) تنها در ميدان جنگ نبود بلكه او در روشن بيني، پاكدلي، بلاغت، سحر بيان ، اخلاق فاضله ، شور ايمان، بلندي همت ، ياري ستمديدگان و نااميدان، متابعت حق و راستي و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگرچه مدت زيادي از حضور او گذشته، اما هرگاه بخواهيم بنياد زندگي نيكو و سعادتمندي را بگذاريم بايد به روش او رجوع كرده و دستور و نقشه را از او بگيريم.”

“جرج جرداق”

مسيحی، نويسنده معروف لبنانی  در كتاب “صوت العدالة الانسانية ” درباره علي (عليه السلام) چنين مي نويسد:

اي دنيا چه مي شد اگر همه نيروهايت را در هم مي فشردي و دوباره شخصيتي مانند علي با آن عقل، قلب، زبان و شمشير نمودار مي كردي؟”

“كارلايل”

فيلسوف انگليسي ، هر گاه به نام علي (عليه السلام) مي رسيد بزرگي علي چنان او را به وجد مي آورد و نيروي عظمت آن حضرت چنان تحريكش مي كرد كه از بحث علمي بيرون مي شد و بي اختيار شروع به مديحه سرايي او مي كرد ، او درباره علي چنين مي گويد:

“ما نمي توانيم علي را دوست نداشته باشيم و به وي عشق نورزيم زيرا هر چه خوبي هست كه ما آن را دوست داريم همه در علي جمع است. او جوانمرد شريف و بزرگواري بود كه دلش سرشار از مهر و عطوفت و دليري بود، از بشر شجاع تر، اما شجاعتش آميخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود. پيش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند ، فرمود: اگر زنده ماندم خود مي دانم چه كنم و اگر درگذشتم اختيار با شماست، اگر مي خواهيد او را قصاص كنيد يك ضربه بيشتر به او نزنيد و اگر عفو كنيد به تقوا نزديكتر است.”

“لامنس”

يك كشيش بلژيكي است كه در زبان عربي و تاريخ عرب مهارت داشت. او درباره علي (عليه السلام) مي گويد:

“براي عظمت علي اين بس كه تمام اخبار و تواريخ علمي اسلامي از او سرچشمه مي گيرد. او حافظه و قوه شگفت انگيزي داشت. علماي اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند كه گفتار خود را به علي مستند دارند چه گفتار او حجيت قطعي داشت، او باب مدينه علم بود و با روح كلي پيوستگي تام داشت.”

“مادام ديالافوا”

، در مقام تعريف حضرت علي (عليه السلام) چنين مي نويسد:

“احترام علي (عليه السلام) در نزد شيعه به منتهي درجه است و حقاً هم بايد اين طور باشد زيرا اين مرد بزرگ علاوه بر جنگها و فداكاري هايي كه براي پيشرفت اسلام كرد، در دانش ، فضائل ، عدالت و صفات نيك بي نظير بود و نسلي پاك و مقدس نيز از خود باقي گذارد. فرزندانش نيز از او پيروي كردند و براي پيشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند. علي (عليه السلام) كسي است كه در قضاوت به منتها درجه عدالت رفتار مي كرد و در اجراي قوانين الهي اصرار و پافشاري داشت. علي كسي است كه اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود، او كسي است كه تهديد و نويدش قطعي بود. “

“مادام ديالافوا ” در ادامه اين بحث مي گويد:

” چشمان من گريه كنيد، اشك هاي خود را با آه و ناله من مخلوط نماييد و براي اولاد پيامبر كه مظلومانه شهيد شدند، عزاداري كنيد.”

“پطروشفسكي”

استاد دانشگاه لنينگراد مي گويد:

“علي (عليه السلام) تا سرحد شور و عشق پاي بند دين، صادق و راستگو بود… و مقام صفات اولياءالله در وجودش جمع بود.”

 نظر دهید »

شکايت از اهل زمان

22 اردیبهشت 1394 توسط hosna

  ***  أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا قَدْ أَصْبَحْنَا فِي دَهْرٍ عَنُودٍ وَ زَمَنٍ كَنُودٍ يُعَدُّ فِيهِ الْمُحْسِنُ مُسِيئاً وَ يَزْدَادُ الظَّالِمُ فِيهِ عُتُوّاً لَا نَنْتَفِعُ بِمَا عَلِمْنَا وَ لَا نَسْأَلُ عَمَّا جَهِلْنَا وَ لَا نَتَخَوَّفُ قَارِعَةً حَتَّى تَحِلَّ بِنَا فَالنَّاسُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ مِنْهُمْ مَنْ لَا يَمْنَعُهُ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَهَانَةُ نَفْسِهِ وَ كَلَالَةُ حَدِّهِ وَ نَضِيضُ وَفْرِهِ وَ مِنْهُمْ الْمُصْلِتُ لِسَيْفِهِ وَ الْمُعْلِنُ بِشَرِّهِ وَ الْمُجْلِبُ بِخَيْلِهِ وَ رَجْلِهِ قَدْ أَشْرَطَ نَفْسَهُ وَ أَوْبَقَ دِينَهُ لِحُطَامٍ يَنْتَهِزُهُ أَوْ مِقْنَبٍ يَقُودُهُ أَوْ مِنْبَرٍ يَفْرَعُهُ وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَى الدُّنْيَا لِنَفْسِكَ ثَمَناً وَ مِمَّا لَكَ عِنْدَ اللَّهِ عِوَضاً وَ مِنْهُمْ مَنْ يَطْلُبُ الدُّنْيَا بِعَمَلِ الْآخِرَةِ وَ لَا يَطْلُبُ الْآخِرَةَ بِعَمَلِ الدُّنْيَا قَدْ طَأْمَنَ مِنْ شَخْصِهِ وَ قَارَبَ مِنْ خَطْوِهِ وَ شَمَّرَ مِنْ ثَوْبِهِ وَ زَخْرَفَ مِنْ نَفْسِهِ لِلْأَمَانَةِ وَ اتَّخَذَ سِتْرَ اللَّهِ ذَرِيعَةً إِلَى الْمَعْصِيَةِ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَقْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْكِ ضُئُولَةُ نَفْسِهِ وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَى حَالِهِ فَتَحَلَّى بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ وَ تَزَيَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ وَ لَيْسَ مِنْ ذَلِكَ فِي مَرَاحٍ وَ لَا مَغْدًى وَ بَقِيَ رِجَالٌ غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِكْرُ الْمَرْجِعِ وَ أَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الْمَحْشَرِ فَهُمْ بَيْنَ شَرِيدٍ نَادٍّ وَ خَائِفٍ مَقْمُوعٍ وَ سَاكِتٍ مَكْعُومٍ وَ دَاعٍ مُخْلِصٍ وَ ثَكْلَانَ مُوجَعٍ قَدْ أَخْمَلَتْهُمُ التَّقِيَّةُ وَ شَمَلَتْهُمُ الذِّلَّةُ فَهُمْ فِي بَحْرٍ أُجَاجٍ أَفْوَاهُهُمْ ضَامِزَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ قَرِحَةٌ قَدْ وَعَظُوا حَتَّى مُلُّوا وَ قُهِرُوا حَتَّى ذَلُّوا وَ قُتِلُوا حَتَّى قَلُّوا فَلْتَكُنِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِكُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ قَبْلَ أَنْ يَتَّعِظَ بِكُمْ مَنْ بَعْدَكُمْ وَ ارْفُضُوهَا ذَمِيمَةً فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ كَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْكُمْ  ***

 از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در شكايت از اهل زمان خود):

* اى مردم، ما صبح كرديم (واقع شده ايم) در روزگارى كه (مردم آن) ستمكار و كفران كننده نعمت هستند، نيكوكار در آن بدكار شمرده ميشود، و ظالم نخوت خود را مى افزايد،

* از آنچه كه مى دانيم بهره اى نبريم (بر وفق علم خود عمل نمى كنيم) و از آنچه را كه نمى دانيم نمى پرسيم، و (بر اثر نادانى و نخوت) از بلاى بزرگ نمى ترسيم تا اينكه بما وارد شود، پس

* (به عاقبت كار خود فكر نمى كنيم تا آنگاه كه به بدبختى و بيچارگى مبتلى گرديم، در اين زمان) مردم بر چهار صنفند: اوّل كسى است كه او را از فتنه و فساد منع نمى كند مگر بيچارگى و كندى شمشير و كمى مال او.

* دوّم كيست كه شمشير از غلاف كشيده و شرّ خود را آشكار ساخته سواره و پياده (لشگريان) خويش را گرد آورده، براى فتنه و فساد خويشتن را آماده نموده، دينش را تباه كرده (از دست داده) است براى متاعى كه به غنيمت بربايد، يا براى سوارانى كه پيشرو خود قرار دهد (براى اظهار تبختر و بزرگى) يا براى منبرى كه بر آن بر آيد (و بمردم پيشوائيش را نمايش دهد)

* و بد تجارتى است كه خود را و بهشتى كه خداوند آنرا براى تو قرار داده بفروشى و به بهاى آن دنيا را بگيرى.

* سوّم كسى است كه دنيا را بعمل آخرت (تظاهر به عبادت و بندگى) مى طلبد و آخرت را بعمل دنيا (زهد و تقوى و عبادت حقيقىّ) خواهان نيست،

* خود را با وقار و طمأنينه نشان مى دهد (مانند پرهيزكاران تواضع و فروتنى از خود ظاهر نموده) و گام خويش را نزديك بهم گذارده (مانند مردم بى اذيّت و آزار در راه رفتن آهسته آهسته قدم بر مى دارد) و (براى عبادت و بندگى) دامن جامه اش را جمع كرده بسرعت تمام راه مى رود، و خود را براى امين قرار دادن و مورد وثوق گشتن (نزد مردم بزهد و تقوى) آراسته نموده، و پرده خداوند (راه دين و شريعت) را وسيله معصيت قرار داده (خود را بلباس دين جلوه داده با حيله و تزوير براى صيد متاع دنيا و جلب مال و دارائى در راه مردم دام افكنده).

* چهارم كسى است كه بر اثر حقارت و پستى و نداشتن وسيله اى كه بمقام رياست برسد از خواستن آن مقام خانه نشين گرديده است

* و چون دسترسى به آرزوهاى خود ندارد بهمان حالى كه مانده خويش را قانع نشان داده بلباس اهل زهد و تقوى زينت مى دهد، و حال آنكه نه در اندرون خود كه شب آرام مى گيرد و نه در بيرون كه روز بسر مى برد (هيچ وقت) اهل قناعت و زهد نيست.

* و مردانى چند باقى مانده اند كه ياد روز باز پسين چشمهاى ايشان را (از لذّات دنيا) پوشانده است، و از بيم آن روز اشكشان جارى است، پس بعضى از آنها رانده و رميده اند (بر اثر انكار منكر يا مشاهده كارهاى ناشايسته از ميان مردم بيرون رفته يا منزوى شده اند) و جمعى ترسناك و خوار، و برخى خاموش و دهن بسته مانده اند (كه نمى توانند حقّ را آشكار كنند) و بعضى از روى اخلاص و راستى (مردم را براه حقّ) دعوت ميكنند (يا آنكه خدا را از روى اخلاص خوانده آمرزش مى طلبند) و گروهى (بر اثر جور ستمكاران) اندوهگين و رنجورند،

* و تقيّه و پنهان شدن (از دشمنان) ايشان را گمنام كرده (بطوريكه هيچكس آنها را نمى شناسد) و ذلّت و خوارى آنان را فرا گرفته، پس ايشان در درياى شور فرو رفته دهانشان بسته و دلشان زخمدار است، و مردم را پند داده اند تا اينكه ملول و رنجيده شدند (چون به سخنان آنها گوش نداده اعتنائى بايشان ننمودند) و بر اثر مغلوبيّت ذليل و خوار گشته كشته گرديدند تا اينكه كم شدند،

* پس بايد دنيا (ئى كه رفتارش با نيكان چنين بوده) در نظر شما كوچكتر باشد از تفاله برگ درخت سلم (درختى است در بيابان كه برگ آن در دبّاغى بكار مى رود) و از خرده ريزه اى كه از مقراض مى افتد (هنگام مقراض كردن پشم گوسفند و مانند آن) و پند گيريد (تنبيه شويد) از احوال پيشينيان (رفتند و به جزاى اعمالشان رسيدند) پيش از آنكه آيندگان از حال شما پند گيرند، و رها كنيد دنيا را كه مذموم و ناپسنديده است، زيرا دنيا به كسيكه بيش از شما بآن علاقه و دوستى داشته وفاء ننموده


(سيّد رضىّ فرمايد:) مى گويم: نادانى، اين خطبه را به معاويه نسبت داده، و شكّ و ريبى نيست در اينكه اين خطبه از سخنان امير المؤمنين عليه السّلام است، و كجا برابرى ميكند مرتبه طلا با خاك و مرتبه آب شيرين با آب شور و دلالت نموده بر درستى اين سخن راهنماى ماهر و تشخيص داده آنرا مشخّص بينا: عمرو ابن بحر جاحظ كه اين خطبه را در كتاب «بيان و تبيين» بيان كرده و كسيرا كه آنرا به معاويه نسبت داده نام برده پس از آن گفته: اين خطبه بكلام علىّ عليه السّلام شبيه تر و به روش آن حضرت در تقسيم مردم و شمردن اصناف ايشان و خبر دادن از احوال آنها: مغلوبيّت، خوارى، تقيّه و خوف لايقتر و سزاوارتر است، (و نيز در آن كتاب) گفته: ما معاويه را در كجا يافتيم كه در كلام خود راه زهّاد پيش گيرد و به روش بندگان خدا رفتار نمايد

 نظر دهید »

علمايي که فتواي مخالف مي دهند

22 اردیبهشت 1394 توسط hosna

  (و من كلام له  عليه‏السلام في ذم اختلاف العلماء في الفتيا)

*** تَرِدُ عَلَى أَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فِي حُكْمٍ مِنَ الْأَحْكَامِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِرَأْيِهِ ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِهَا عَلَى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِخِلَافِهِ ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضَاةُ بِذَلِكَ عِنْدَ الْإِمَامِ الَّذِي اسْتَقْضَاهُمْ فَيُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِيعاً وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِالِاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ (( صلى‏الله‏عليه‏وآله )) عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ قَالَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ ذَكَرَ أَنَّ الْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِيهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيرا وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ ***

    از سخنان آن حضرت عليه السّلام است در مذمّت علمايى كه فتواى مخالف مى دهند (و حكم آنرا نه از روى ادلّه شرعيّه، بلكه به رأى خود و از روى قياس مى نمايند)

 * مسئله اى از احكام دين از يكى از علماء پرسيده ميشود او به رأى خود راجع بآن فتوى مى دهد، همان مسئله از قاضى ديگرى سؤال ميشود فتواى او بر خلاف قاضى اوّلى است، آنگاه ايشان با حكمهاى خلاف يكديگر نزد پيشوايى كه آنها را قاضى قرار داده گرد مى آيند (و از او تصديق مى خواهند) قاضى القضاة رأى همه آنها را درست ميداند در صورتيكه خداى ايشان يكى و پيغمبر آنها يكى و كتابشان يكى است (پس حكم يك مسئله را باختلاف بيان كردن براى چيست و تصويب قاضى القضاة درستى همه آن اختلافات را از روى چه مبنايى است)

* آيا خداوند سبحان ايشان را امر فرموده كه مخالف يكديگر (در يك مسئله) فتوى بدهند آنان هم فرمان او را پيروى كرده اند (بديهى است چون اختلاف سبب حيرت و سرگردانى است امر بآن از خداوند متعال شايسته نيست) يا اينكه آنان را از اختلاف نهى نموده و آنها معصيت و نافرمانى كرده اند (پس صواب دانستن قاضى القضاة آراء مختلفه را و حكم كردن بدرستى همه آنها بيجا است)

* يا اينكه خداى متعال دين ناقصى فرستاده و براى اتمام آن از ايشان كمك و يارى خواسته است (اين نيز درست نيست، زيرا كمك خواستن خالق از مخلوق خلاف عقل است) يا اينكه خود را شريك خداوند مى دانند و (بر طبق رأى خويش بهر نحوى كه بخواهند) حكم مى دهند او هم راضى است (اين نيز باطل است، زيرا بديهى است كه خدا را شريكى نيست)

* يا اينكه خداوند دين تامّى فرستاده (و سبب اختلاف قضات آنست كه) رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در تبليغ و رساندن آن كوتاهى نموده و حال آنكه (چنين نيست، زيرا) خداوند متعال مى فرمايد (در قرآن كريم كه بوسيله رسولش بمردم تبليغ فرموده :«هيچ چيزى را در قرآن فروگذار نكرده ايم »(انعام/38) (آنچه بايد بگوئيم بيان نموده ايم)

و قال: فِيهِ تِبيانُ كُلِّشَى ءٍ يعنى و فرموده در آن هر چيزى بيان شده(نحل/89) (اين جمله مضمون قول خداوند سبحان است  که مى فرمايد: وَ يَوْمَ نَبْعَثُ من كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً يعنى قرآن را بر تو فرستاديم كه هر چيزى را بيان ميكند)(نحل/84)

*و ذكر فرموده است كه بعضى از قرآن تصديق ميكند بعض ديگرش را و اختلافى در آن نيست، پس فرموده :« اين قرآن اگر از جانب غير خداوند بود (چنانكه كفّار و منافقين عقيده داشتند كه از جانب خدا نيست، بلكه بشرى آنرا بيان كرده) هر آينه در آن اختلاف بسيارى مى يافتند»(نساء/82)

(زيرا كلام بشر از جهت لفظ و معنى خالى از خلل و فساد نيست و چون در قرآن اختلافى از قبيل تناقض معنى و تفاوت نظم يافت نشده دليل بر آنست كه آنرا بشر نگفته، پس از جمله اين بيانات دانسته شد كه رسول اكرم در تبليغ احكام كوتاهى نكرده و هيچ چيز سبب اختلاف قضات نيست مگر جهل و نادانى ايشان بكتاب خدا، و البتّه چنين اشخاص شايسته حكم دادن نيستند)

* و ظاهر قرآن كريم شگفت آور و نيكو و باطن آن ژرف و بى پايان است (پس همه كس را اسرار آن بدست نيايد) و عجائب و غرائب (نكات و اسرار) آن پايانى ندارد (هر چند در تحصيل آنها كوشش شود) و تاريكى ها (ى جهل و نادانى و شبهات) رفع نمى گردد مگر بوسيله آن.

 نظر دهید »

هر طرف روى خداست

22 اردیبهشت 1394 توسط hosna

پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله بزرگ علماى نصارى به همراه صد تن از نصارى به مدينه آمده و از ابوبكر سوالاتى نمودند، ابوبكر پاسخ آنان را ندانسته ، ايشان را به نزد حضرت امير عليه السلام رهبرى كرد. تازه واردين به محضر اميرالمومنين عليه السلام شرفياب شده سوالات خود را مطرح كرده پاسخ كافى دريافت نمودند، و اينكه يكى از پرسشهايشان : بگو روى خدا به كدام طرف است ؟ على عليه السلام مقدارى هيزم و آتش خواست و هيزمها را مشتعل نموده آنگاه به عالم نصرانى گفت : روى اين آتش كدام طرف است ؟ نصرانى گفت : تمام اطرافش روى آن است . حضرت امير عليه السلام فرمود: اين آتش كه يكى از آفريده ها و مصنوعات خداست روى معينى ندارد، پس چه رسيد به خالق و آفريدگار آن كه مشابهتى با آن نداشته با هم قابل قياس نيستند. و سپس فرمود: (( ولله المشرق و المغرب فاينما تولوا فثم وجه الله ان الله واسع عليم ؛ خاور و باختر از خداست ، به هر طرف روى بياوريد آنجا روى خداست)) *

همانا خدا گشايش دهنده و داناست *


*سوره بقره/115

*توحید صدوق،باب 28،نفی المکان،حدیث16

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 226
  • 227
  • 228
  • ...
  • 229
  • ...
  • 230
  • 231
  • 232
  • ...
  • 233
  • ...
  • 234
  • 235
  • 236
  • ...
  • 240

أَحسَنُواالحُسنـــىٰ

باسلام واحترام مقدم میهمانان عزیز را به وبلاگ مذهبی « أَحسَـــنُـواالْحُسنـــىٰ » خوش آمد می گویم. نام این وبلاگ برگرفته از آیۀ زیبای 26 سوره مبارکۀ یونس(ع) ، و هدف از ایجادآن، اشاعه و نشر فرهنگ ومعارف اسلامی ،کلام وحی واهل بیت(علیهم السلام) می باشد. امیدوارم بنده را با نظرات ارزشمنــد خود یاری نمایید. ان شـــاءالله

موضوعات

  • همه
  • همه موضوعات
  • تفسیر
  • احادیث
  • حکایات
  • اخبارتشیع
  • شبهات
  • کتاب شناسی
  • درمحضرمولا امیرالمومنین ع
  • مناسبت ها
    • محرم الحرام
      • آیات حسینی
      • روز نگار عاشورا
      • پرسمان حسینی
      • احکام عزاداری
      • کرامات الحسین(ع)
      • پای درس امام حسین(ع)
      • فضایل ااحسین(ع)
      • اعمال محرم
      • امام حسین از دیدگاه اندیشمندان جهان
      • سبک تربیت فرزند حسینی
      • امام حسین از دیدگاه اهل سنّت
      • سیرۀ امام حسین در اندیشۀ شهداء
      • اشعار حسینی
      • حکایات
      • مداحی
    • صفرالمظفر
      • شهادت دُردانۀ حسین(ع)
      • اربعین حسینی
      • آثار وبرکات زیارت امام حسین(ع)
      • شهادت کریم اهل بیت(ع)
        • مناظرات حضرت
        • حکایات الکریم
        • کرامات الکریم
        • تربیت حسنی
        • واپسین روزها
      • رحلت رسول الله(ص)
        • واپسین لحظات
      • شهادت عالم ال محمد(ص)
        • سیرۀ رضوی
        • حکایات رضوی
    • ربیع الاول
      • پای درس امام عسکری(ع)
      • طلوع خورشید مکه
        • نظرمفتیان وهّابی پیرامون جشن میلاد نبی(ص)
        • نظر اهل سنت درجشن میلادنبی(ص)
    • ربیع الثانی
      • وفات کریمۀ اهل بیت سلام الله علیها
        • روایات درفضیلت زیارت
        • مختصری از تاریخچۀ حرم
        • احادیث منقول از حضرت معصومه(س)
        • کرامات الکریمه
        • چهل حدیث قم واهل قم
          • حضرت رسول(ص)
          • حضرت امیر المومنین(ع)
          • حضرت امام صادق(ع)
          • حضرت امام کاظم(ع)
          • حضرت امام رضا(ع)
          • حضرت امام هادی(ع)
          • حضرت امام عسکری(ع)
      • طلـــوع خورشیـــد یازدهم
      • سیدالکریم،حضرت عبدالعظیم(ع)
    • جمادی الاول
      • ولادت حضرت زینب(س)
      • بانوی بی نشان(ایام فاطمیه)
        • پرسمان فاطمی
        • درانتظار شهادت
        • احادیث فاطمی
        • حکایات وفضایل حضرت زهرا(س)
        • کتابشناسی فاطمی
        • آموزه های زندگانی حضرت زهرا(س)
    • جمادی الثانی
    • رجب المرجب
    • شعبان المعظم
    • رمضان الکریم
      • ضیافت الهی
      • قمرماه رمضان
      • اسرار عبادات
      • دلنوشته های ماه رمضانی
      • در محضر قرآن
    • شوال
      • شهادت
    • ذی القعده
      • عالم آل محمد(ع)
        • کرامات الرضویه
          • به روایت اهل سنت
          • به روایت شیعه
      • میلادشمس الشموس
        • پرسمان رضوی
      • شهادت جوادالائمه(ع)
        • پرسمان جوادالائمه(ع)
    • ذی الحجه
      • پیوند آسمانی
      • داستانهای صوتی حج
      • عید ولایت وامامت
      • روزمباهله ونزول آیه تطهیر
      • روز خانواده
      • میلاد امام هادی(ع)
    • هفته دولت
    • هفته دفاع مقدس
    • ویژۀ دهۀ فجر
    • بصیرت سیاسی، انتخابات
  • درمحضر بزرگان
    • پندها وآموزه ها
    • دستورات
    • توصیه ها
    • طنز
  • اشعار
  • آدینه موعود
  • تصاویر
  • طوفان جاهلیت
  • پرسش وپاسخ
  • اخلاقی-تربیتی
  • آیات طلایی
  • صادق آل محمد(ع)
    • *حکایات وکرامات امام صادق (ع)
    • *پای درس امام صادق (ع)
    • امام صادق(ع)وعلماءاهل سنت
    • روایات مهدوی امام صادق(ع)
    • شاگردان امام صادق(ع)
    • گنج های بزرگ دنیا از زبان امام صادق(ع)
    • جوانان درکلام امام صادق(ع)
    • وصیت ها
  • از وهابیت بیشتر بدانیم
    • کلیپ های دیدنی
  • آزمون پایان دوره
تاریخ روز

همراه با قــــرآن در بهار قــــرآن

آیه قرآن تصادفی

لبخندهای پشت خاکریز

مهدویت امام زمان (عج)

جستجو

پیوند ها

  • دختر فاطمه ام
  • عفاف وحجاب
  • رهبرمعظم
  • ولایت
  • موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج

ز یارت عاشورا

زیارت عاشورا

عکس

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

آیه قرآن
  • هدیۀ صلوات شما به چهارده معصوم علیهم السلام هنگام خوندن مطالب صدقۀ جاریه ای باشدبرای روز مبادایتان .
  • تماس