• تماس  
  • زیارت عاشورا

امام حسین علیه السلام:

اگرچه دنيا گران بها شمرده می شود امّا پاداش خداوند، بلندپايه و گرامی تر است.

اگر بدن ها برای مرگ آفريده شده اند کشته شدن با شمشير در راه خدا، برتر است.

اگر روزی ها تقسيم و اندازه گيری شده اند بنا بر اين، حرص نورزيدن در کسب روزی، زيباتر است.

اگر نتيجه جمع کردن اموال در اين جهان، رها کردن آنهاست پس چرا انسان بر چيزی که رها می شود، بخل بورزد؟

 

بحار الأنوار: ج 44 ص 374 و ج 45 ص 49

کرامات الکریم

04 تیر 1394 توسط hosna

 

وسعت علم در كودكی

 حذيفة بن يمان نقل مي کند که روزي بر بلنداي کوهي، درمجاورت پيامبر بوديم و امام حسن عليه السلام که کودکي خردسال بود، با وقار و طمانينه در حال راه رفتن بود . پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: «ان جبرئيل يهديه و ميکائيل يسدده و هو ولدي والطاهر من نفسي و ضلع من اضلاعي هذا سبطي و قرة عيني بابي هو همانا جبرئيل او را همراهي مي کند و ميکائيل از او محافظت مي نمايد و او فرزند من و انسان پاکي از نفس من و عضوي از اعضاء من و فرزند دختر و نور چشم من است . پدرم فداي او باد .»

پيامبر صلي الله عليه و آله ايستاد و ما هم ايستاديم، ايشان به امام حسن عليه السلام فرمود: «انت تفاحتي و انت حبيبي و مهجة قلبي تو ثمره من و محبوب من و روح و روان مني .»

در اين هنگام يک مرد اعرابي به سوي ما مي آمد، حضرت صلي الله عليه و آله فرمود: مردي به سوي شما مي آيد که با کلامي تند با شما سخن مي گويد و شما از او بيمناک مي شويد . او سؤالهايي خواهد پرسيد و در کلامش درشتي و تندي است .

اعرابي نزديک شد و بدون اينکه سلام کند گفت: کدام يک از شما محمد است؟ گفتيم: چه مي خواهي؟ پيامبر صلي الله عليه و آله به او فرمودند: «مهلا آهسته [اي اعرابي] .» او که از اين برخورد، پيامبر صلي الله عليه و آله را شناخت گفت: «يا محمد! لقد کنت ابغضک و لم ارک والآن فقد ازددت لک بغضا اي محمد! درگذشته کينه تو را به دل داشتم ولي تو را نديده بودم و الآن بغضم سبت به تو بيشتر شد .»

پيامبر صلي الله عليه و آله تبسم کردند، ماخواستيم به اعرابي حمله کنيم که آن حضرت با اشاره ما را منع فرمودند . اعرابي گفت: تو گمان مي کني پيامبري؟ نشانه و دليل نبوت تو چيست؟ رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: «ان احببت اخبرک عضو من اعضائي فيکون ذلک اوکد لبرهاني اگر دوست داشته باشي عضوي از اعضاء من به تو خبر دهد تا برهانم کامل تر شود .»

اعرابي پرسيد: مگر عضو مي تواند سخن بگويد؟ پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «نعم، يا حسن قم آري، اي حسن! برخيز .» آن مرد امام حسن عليه السلام را به خاطر کودکيش، کوچک شمرد و گفت: پيامبر فرزند کوچکي را مي آورد و بلند مي کند تا با من تکلم کند . پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: «انک ستجده عالما بما تريد تو او را به آنچه اراده کرده اي دانا خواهي يافت .» امام حسن عليه السلام شروع به تکلم کرد و فرمود: «مهلا يا اعرابي!

ما غبيا سالت وابن غبي

بل فقيها اذن و انت الجهول

فان تک قد جهلت فان عندي

شفاء الجهل ما سال السؤول

و بحرا لاتقسمه الدوالي

تراثا کان اورثه الرسول

آرام باش اي اعرابي! تو از انسان کند ذهن و فرزند شخص کند ذهن سؤال نکردي، بلکه از يک فقيه و دانشمند سؤال کرده اي ولي تو جاهل و ناداني .

پس اگر تو ناداني، همانا شفاي جهل تو نزد من است زماني که سؤال کننده اي سؤال کند . درياي علمي نزد من است که آن را با هيچ ظرفي نمي توان تقسيم کرد و اين ارثي است که پيامبر صلي الله عليه و آله از خود به جاي گذاشته است .»

سپس فرمودند: «لقد بسطت لسانک و عدوت طورک و خادعت نفسک غير انک لاتبرح حتي تؤمن ان شاء الله هر آينه زبانت را باز کردي و از حد خود فراتر رفتي و خود را فريفتي، ولي از اينجا نمي روي مگر اينکه ايمان مي آوري، اگر خدا بخواهد .»

بعد از آن، امام عليه السلام جزء به جزء وقايعي را که براي او اتفاق افتاده بود، بيان کرد و فرمود: «شما درميان قومتان اجتماع کرديد وگمان کرديد که پيامبر صلي الله عليه و آله فرزندي ندارد و عرب هم از او بيزار است، لذا خون خواهي ندارد و تو خواستي او را بکشي و نيزه ات را برداشتي، ولي راه بر تو سخت شد، در عين حال از تصميم خود منصرف نشدي و در حال ترس و واهمه به سوي ما آمدي . من به تو از سفرت خبر مي دهم که در شبي صاف و بدون ابر خارج شدي، ناگهان باد شديدي وزيدن گرفت و تاريکي شب بيشتر شد و باران شروع به باريدن کرد و تو با دلتنگي تمام باقي ماندي و ستاره اي در آسمان نمي ديدي تا بواسطه آن راه را پيدا کني … .»

مرد عرب با تعجب گفت: «من اين قلت يا غلام هذا، کانک کشفت عن سويد قلبي و لقد کنت کانک شاهدتني و ما خفي عليک شي ء من امري و کانه علم الغيب اي کودک! اين خبرها را از کجا گفتي؟ تو از تاريکي و سياهي قلب من پرده برداشتي، گويا تو مرا نظاره کرده بودي و از حالات من چيزي بر تو مخفي نيست چنان که گويي اين علم غيب است .»

سپس آن مرد به دست امام حسن عليه السلام مسلمان شد و رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله مقداري قرآن به او آموخت و او از پيامبر صلي الله عليه و آله اجازه گرفت و به سوي قوم و قبيله خود بازگشت و عده اي را به دين اسلام وارد کرد .

بعد از آن، هر موقع که امام حسن عليه السلام را مي ديدند، خطاب به ايشان مي گفتند: «لقد اعطي مالم يعط احد من الناس؛  همانا به امام حسن عليه السلام نعمتي عطا شده که به احدي داده نشده است . »

 

 

بحارالانوار مجلسي، ج 43، ص 333 - 335 .

 نظر دهید »

کرامات الکریم

04 تیر 1394 توسط hosna


شفای «وصال» با عنايت امام حسن(ع)

ميرزا محمّد شفيع شيرازي متخلص به وصال شيرازي متوفّي سال 1262 هـ. ق در شيراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفاي عصر فتحعلي شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمي، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعليق، ثلث، رقايم،ريحان،تعليق،و شکسته) مهارتي به سزا داشته و کتابهاي فراواني نيز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اينکه 67 قرآن به خط زيباي خود نوشته است. بر اثر نوشتن زياد چشمش آب مي آورد و به پزشک مراجعه مي کند، دکتر مي گويد: من چشمت را درمان مي کنم، به شرطي که ديگر با او نخواني و خط ننويسي. پس از معالجه و بهبودي چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن مي کند تا اين که به کلّي نابينا مي شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به محمّد(ص)و آل او مي شود.

شبي در عالم رؤيا پيغمبر اکرم(ص) را در خواب مي بيند، حضرت به او مي فرمايد: چرا در مصائب حسين (و حسن) مرثيه نمي گويي تا خداي متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا(س) حاضر گرديده مي فرمايد:

وصال! اگر شعر مصيبت گفتي، اوّل از حسنم شروع کن؛ زيرا او خيلي مظلوم است.

صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به ديوار گرفتن و اين شعر را سرودن:

از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد

آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد

نيمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بينا شد. آن گاه اضافه کرد:

خوني که خورد در همه عمر، از گلو بريخت

دل را تهي زخون دل چند ساله کرد

زينب کشيد معجر و آه از جگر کشيد

کلثوم زد به سينه و از درد ناله کرد

 

تبیان

 

.

 نظر دهید »

کرامات الکریم

04 تیر 1394 توسط hosna

 

از معجزات و کراماتي که تمام ائمه عليهم السلام از آن بهره مند بودند، علم غيب و آگاهي از اموري است که بر ديگران مخفي مي باشد، و در تاريخ موارد متعددي از ائمه معصومين عليهم السلام در اين باره مطالبي نقل شده است .

در مورد امام حسن عليه السلام نيز مواردي نقل شده که از غيب حوادثي را خبر مي دادند . ازباب نمونه به يکي از آن موارد اشاره مي کنيم:

در سفري امام حسن عليه السلام با پاي پياده به سوي مکه حرکت مي کرد . در ميانه راه پاي مبارک آن حضرت ورم نمود و شخصي به ايشان عرض کرد: «لو رکبت ليسکن عنک هذاالورم اي کاش سوار مرکب مي شديد تا اين ورم [پاي] شما تسکين پيدا کند .» امام عليه السلام فرمودند: «کلا و لکنا اذا اتيناالمنزل فانه يستقبلنا اسود معه دهن يصلح لهذا الورم فاشتروا منه و لاتماسکوه هرگز! [سوار بر مرکب نمي شوم] و لکن وقتي به منزلگاه [بعدي] رسيديم، شخص سياه پوستي نزد ما مي آيد که روغني دارد و براي [درمان] اين ورم خوب است، روغن را از او بخريد و نسبت به اوبخل نورزيد .»

يکي از غلامان به ايشان عرض کرد: بعد از اين منزل منزلي که شخص سياه پوستي در آن باشد وجود ندارد تا براي شما روغن بخريم .

امام فرمودند: «آري چنين کسي را خواهيم يافت .» پس از آنکه مقداري راه پيمودند، شخص سياه پوستي جلوي آنها آمد، امام عليه السلام فرمود: آن سياه پوست نزد شماست، روغن را از او بخريد .

آن شخص سؤال کرد: اين روغن را براي چه کسي مي خواهيد؟ شخصي گفت: براي حسن بن علي عليهما السلام .

آن سياه پوست گفت: مرا نزد او ببريد . پس از آنکه او به نزد امام عليه السلام آمد، عرض کرد: «يابن رسول الله! اني مولاک لاآخذ ثمنا و لکن ادع الله ان يرزقني ولدا سويا ذکرا يحبکم اهل البيت اي فرزند رسول خدا! من غلام تو هستم و پول اين روغن را نمي گيرم . لکن از خدا بخواه که فرزند سالم پسري به من عطا کند که دوستدار شما اهل بيت باشد .» بعد از آن به برکت دعاي امام عليه السلام آن شخص داراي چنين فرزندي شد .

 

 بحارالانوار، ج 43، ص 324 .



.

 نظر دهید »

شناخت و درك ماه رمضان موجب شكر پروردگار

04 تیر 1394 توسط hosna


   شناخت ماه رمضان تعيين كننده نحوه برخورد با آن پى بردن به ماهيت و موقعيت ماه مبارك رمضان و آگاهى از چيستى آن, ضمن آنكه خود نعمتى بزرگ و موهبتى سترگ است, راه گشاى كيفيت برخورد و چگونگى رفتار با آن نيز مى باشد. در پرتو شناسايى موقعيت و شناخت جايگاه ماه خدا است كه انسان مومن هنگام حلول و تشريف فرمايى آن, مى تواند استقبال شايسته از آن به عمل آورد.

برخوردارى از درك درست از ماه مبارك رمضان, زمينه و موجبات به دست آوردن مواهب و بركات الهى و هدايا و عطاياى ربانى در اين ماه را فراهم مى نمايد.

نعمتى بسيار بزرگ و موهبتى بسيار عظيم است كه بى ترديد هر كس با بهره مندى از آن نيكبختى خود را رقم زده, قله سعادت و ظفرمندى را فتح كرده و مدال پر افتخار رستگارى را نصيب خود مى كند. نعمتى كه از شدت گرانقدرى و ارجمندى نمى توان براى آن قيمت و بهايى تعيين كرد. از اين رو سزاوار است, كسى كه از اين نعمت بزرگ بهره مند گرديد خداوند را شكر فراوان و سپاس بسيار گويد ((لو علمتم ما لكم فى شهر رمضان لزدتم الله تعالى ذكره شكرا))(وسائل الشیعه،ج6،ص174) اگر آنچه را كه در ماه رمضان براى شما قرار داد شده مى دانستيد فراوان شكر خدا مى گذاشتيد.

گفت پيغمبر كه نفحت هاى حق

اندر اين ايام مى آرد سبق

گوش و هش داريد اين اوقات را

در رباييد اين چنين نفحات را

پيامبر فرمود, بوهاى خوش الهى, عنايت و رحمت ها و دم مبارك خداوندى در اين ايام بيشتر است و پى درپى مى آيد. يعنى در تمام اوقات و در همه ساعات نفحات الهى درمى رسد و بر ديگر نفحات سبقت مى گيرد. اى كسانى كه نفحات الهى را طالب هستيد اين اوقات را كه نفحه حق به شما مى رسد با گوش هوش, غنيمت شمريد و اين ساعات لطيف و شريف را دريابيد.



.

 

 

 نظر دهید »

خوشا رازگفتن وپاسخ شنیدن

04 تیر 1394 توسط hosna


سلام دوستان .

طاعات وعباداتتون مقبول درگاه حق تعالی ،ان شاءالله.

خدارا شاکریم که ما را به امروز،

 هشتمین روز از ماه مبارک رمضان رسانده.

مبادا کفران این نعمت الهی کنیم .

مبادا مهرمان را از يتيمان دريغ کنیم…

مارا سزد که طعاممان  را با آنان تقسيم کنیم….

وهمانطورکه دردعای امروز خوانده ایم،

سلاممان را آشكار

 و همنشينى با كريمان را بياموزیم!

ملتمس دعا



.

.

.

 نظر دهید »

بررسی دلایل ایمان ابوطالب(ع)- بخش دوم

03 تیر 1394 توسط hosna

یکی دیگر از دلایلی که برای اثبات ایمان جناب ابوطالب می توان به آن استناد کرد ،عملکردهای ایشان است که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

عملکردهای  ابوطالب

الف: استسقاء (طلب باران) أبوطالب با توسل به پيامبر ( ص):

جهلمة بن عرفطه مى‌گويد: به مسجد الحرام رسيديم،‌ ديديم قريش گروه گروه با صداى بلند طلب باران مى كردند. يكى از آن‌ها گفت: از لات و عزى كمك بخواهيد، ديگرى گفت: از مناة كه سومين آن‌ها است كمك بگيريد. پيرمرد زيبا روي، خوشكل و خوشچهره و نيك رأى گفت: ما از حق منحرف هستيم؛ در حالى باقى‌ماندگان ابراهيم و فرزندان اسماعيل در ميان ما است. گفتند: منظورت ابوطالب است؟ گفت: بلي. همگى به راه افتادند و من نيز همراهشان شدم، در خانه ابوطالب را كوبيديم، پس مردى زيبا روى كه بر اثر گرسنگى چهره‌اش زرد شده بود بيرون آمد، ايزارى داشت كه با آن خود را پوشانده بود،‌ همگى دور او را گرفتند و گفتند: اى ابوطالب ! بيان‌ها خشك شده و مردم دچار قحطى شده‌اند، پس بشتاب و براى ما طلب باران كن. ابوطالب گفت: وقتى خورشيد غروب كرد و باد از حركت ايستاد، خواهم آمد. وقتى خورشيد غروب كرد و يا نزديك غروب شد، ابوطالب از خانه خارج شد؛ در حالى كه همراه او جوانى بود كه همانند خورشيدى كه از پس ابر تاريك طلوع مى‌كند مى‌درخشيد و جوانان ديگرى او را همراهى مى‌كردند. ابوطالب او را گرفت، پشتش را به خانه كعبه چسپاند، زير بغل آن جوان را گرفت (دستان او را براى دعا بلند كرد) جوانان نيز اطراف او را گرفته بودند؛ در حالى كه در آسمان يك تكه ابر ديده نمى‌شد، ناگاه ابر از اين طرف و آن طرف جمع شدند و باران شديدى باريد، تا جائى بيابان‌ها و صحراها پر از آب شد،‌ در اين جا بود كه ابوطالب اين شعر را سرود:
سپيد چهره‌اى كه از بركت چهره نورانى او مردم از ابر باران ميطلبند، همو كه مايه دلخوشى بى‏پدران و پناه بيوه زنان است.
بى‏چاره‏گان بنى هاشم به او پناه مى‌برند و زمانى كه در كنار او هستند، در نعمت و بخشش بسر مى‌برند.
الدينوري در المجالسة وجواهر العلم، ج 1، ص 432؛الذهبي در تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 1، ص 53؛ السيوطي در الخصائص الكبرى، ج 1، ص 146 و… ازراویان این حدیث اند.

طبق اين روايت در زمانى كفار قريش لات و عزى را وسيله طلب باران قرار داده بودند، ابوطالب فرزند برادرش را پيش خداوند وسيله قرار مى‌دهد و به بركت او از خداوند طلب باران مى‌كند. و همان طور كه از زبان ابن التين نقل شد، اين روايت نشان مى‌دهد كه ابوطالب عليه السلام حتى قبل از نبوت رسول خدا صلى الله عليه وآله به اين اعتقاد قطعى رسيده بوده كه او در آينده به مقام پيامبرى خواهد رسيد.

 

ب: أبو طالب در ميلاد حضرت علي (ع)

حافظ گنجى شافعى در كفاية الطالب در داستان ولادت امير مؤمنان عليه السلام مى‌نويسد:

شبى كه حضرت على به دنيا آمد زمين نورانى شد پس ابوطالب از خانه بيرون آمد در حاليكه مى‌گفت:‌ اى مردم ولى خدا در كعبه به دنيا آمد و زمانى كه صبح شد داخل كعبه شد و مى‌گفت:

يا ربّ هذا الغَسَق الدُّجِيّ *** والقمر المنبلَج المُضِيّ
بَيِّن لنا من أمرك الخفي *** ماذا ترى في إسم ذا الصبي
پس از اين سخن، ابو طالب صداى هاتفى را شنيد كه ميگويد:
يا أهل بيت المصطفى النبي *** خصصتم بالولد الزكي
إنّ اسمَهُ من شامِخ العليّ *** عليّ اشتُقَّ من العلي
اى پروردگار اين تاريكى ظلمانى، و اى آفريننده ماه نورانى و تابان !
از راز نهانى خود براى ما آشكار ساز كه براى اين طفل چه نامى برميگزينى.
اى اهل بيت پيامبر مصطفى ! شما به فرزندى پاك ( از ديگران ) ممتاز شده‌ايد. - نام او از جانب خداى بزرگ على تعيين شده، و اين نام از لفظ على (كه يكى از صفات الهى است) مشتق گرديده است .
الگنجي الشافعي، كفاية الطالب في مناقب علي بن أبي طالب، ص406.

 

ج: أبو طالب و حديث يوم الدار:

طعنه قريش به ابوطالب:
بعد از سه سال دعوت مخفيانه مردم به دين اسلام آيه شريفه «وأنذر عَشيرَتك الاقْرِبين»( شعراء 214)( خويشان نزديك خود را انذار كن) نازل شد كه طبق آن پيامبر امر به دعوت خويشاوندان و بستگان نزديك خود به دين اسلام شد؛ به طورى كه طبرى مى‌نويسد:
از على بن ابيطالب عليه السلام نقل شده است كه فرمودند: زمانى كه اين آيه بر رسول خدا نازل شد (وانذر عشيرتك الاقربين)‌ حضرت رسول صلى الله عليه و آله مرا صدا زدند و فرمودند يا علي! خدا مرا امر كرده است كه خويشان نزديكم را به اسلام دعوت كنم.
پيامبر بعد از دعوت همه بستگان و صرف طعام در اولين خطبه خود براى خويشاوندان فرمودند:
سپس رسول خدا (ص) سخن گفته و فرمودند: ای بنی عبد المطلب، قسم به خدا که من در بين عرب جوانی را نمی شناسم که برتر از آنچه برای شما آورده ام، برای قومش آورده باشد.
من برای شما خير دنيا و آخرت را آورده ام؛ و خداوند به من دستور داده است که شما را به سوی آن دعوت کنم.
کداميک از شما من را در اين راه ياری خواهد کرد تا برادر من و وصى من و جانشين من در ميان شما باشد؟
همه مردم از آن سرباز زدند اما من (علی عليه السلام) که کوچکترين ايشان بودم گفتم: من ای رسول خدا در اين راه وزير شما خواهم بود.
پس ايشان گردن من را گرفته و فرمودند اين شخص برادر من و وصی من و خليفه من در ميان شما است؛ پس از او حرف شنوی داشته و اطاعتش کنيد.
همه قوم ايستاده و خنديدند و به ابو طالب گفتند: به تو دستور داده است که از پسرت حرف شنوی داشته و از او اطاعت کنی !!!
الطبري، تاريخ الطبري، ج 1، ص 542،سیوطی و…
اين طعنه و اشكال قريش بر ابى طالب نشان دهنده ايمان جناب ابوطالب به رسالت رسول الله؛ بلكه به وصايت امير المومنين بوده است در غير اين صورت معنا نداشت مشركين به هم پيمان و هم عقيده خود چنين طعنه بزنند و او را مسخره كنند.


د-ابوطالب عاقد پيامبر و خديجه:
خطبه عقد خوانده شده خديجه براى حضرت محمد صلى الله عليه و آله توسط جناب ابوطالب انجام گرفته است و جالبتر آنكه در ابتداى خطبه خدا را با اوصافى كه موحدين خطاب مى‌كنند خطاب كرده و خود را منتسب به ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام كرده است.
بسيارى از علماى اهل تسنن روايت خطبه خواندن ابى طالب عليه السلام را نقل كرده‌اند؛ از جمله آلوسى در تفسير خود مى‌نويسد:
اين مطلب صحت دارد كه ابوطالب (عليه السلام) در روز نكاح پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در حضور رؤساء قبيله مضر و قريش اين خطبه را خواند:
سپاس خداى را كه ما را از نسل ابراهيم و ذرّيّه اسماعيل قرار داد، و براى ما خانه‏اى نهاد كه مردمان گرد او طواف كنند، و نيز حرم امنى كه از اطراف جهان نعمت ها به سوى آن مى‌آورند، و ما را در ديار خود بر مردم فرمانروا قرار داد، آنگاه گفت: اين برادر زاده من محمّد بن عبد اللَّه بن عبد المطّلب با هيچ يك از مردان قريش سنجيده نشود جز آن كه برترى يابد، و با هيچ كس از آنان قياس نگردد، جز آن كه بزرگتر آيد اگر چه از مال دستش تهى است (لكن اين نقص نيست)؛ زيرا كه مال نصيبى ناپايدار و سايه‏اى زود گذر است، و اكنون او را به همسرى با خديجه رغبتى است و خديجه را بازدواج با او شوقى، و آنچه از مهريّه و صداق باشد بر عهده من خواهد بود چه نقدينه و چه بر ذمّه، و او داراى موقعيّت حسّاسى است شخصيّت و مرتبه‏اى رفيع دارد، و داراى زبانى است نرم و كاربر   (الآلوسي البغدادي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج 18، ص 51)

علاوه بردلایل فوق ،

ه: وصيّت أبوطالب به پيروي از رسول اللّه (ص)

و: حمايت بي دريغ از پيامبرگرامي در شعب ابيطالب

ز: تشويق رسول خدا (ص) به استواري در امر رسالت

نیزازجمله ادله است که به جهت اطاله کلام از توضیح آن صرف نظر می کنیم.

 

 

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصرعج

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 180
  • 181
  • 182
  • ...
  • 183
  • ...
  • 184
  • 185
  • 186
  • ...
  • 187
  • ...
  • 188
  • 189
  • 190
  • ...
  • 240

أَحسَنُواالحُسنـــىٰ

باسلام واحترام مقدم میهمانان عزیز را به وبلاگ مذهبی « أَحسَـــنُـواالْحُسنـــىٰ » خوش آمد می گویم. نام این وبلاگ برگرفته از آیۀ زیبای 26 سوره مبارکۀ یونس(ع) ، و هدف از ایجادآن، اشاعه و نشر فرهنگ ومعارف اسلامی ،کلام وحی واهل بیت(علیهم السلام) می باشد. امیدوارم بنده را با نظرات ارزشمنــد خود یاری نمایید. ان شـــاءالله

موضوعات

  • همه
  • همه موضوعات
  • تفسیر
  • احادیث
  • حکایات
  • اخبارتشیع
  • شبهات
  • کتاب شناسی
  • درمحضرمولا امیرالمومنین ع
  • مناسبت ها
    • محرم الحرام
      • آیات حسینی
      • روز نگار عاشورا
      • پرسمان حسینی
      • احکام عزاداری
      • کرامات الحسین(ع)
      • پای درس امام حسین(ع)
      • فضایل ااحسین(ع)
      • اعمال محرم
      • امام حسین از دیدگاه اندیشمندان جهان
      • سبک تربیت فرزند حسینی
      • امام حسین از دیدگاه اهل سنّت
      • سیرۀ امام حسین در اندیشۀ شهداء
      • اشعار حسینی
      • حکایات
      • مداحی
    • صفرالمظفر
      • شهادت دُردانۀ حسین(ع)
      • اربعین حسینی
      • آثار وبرکات زیارت امام حسین(ع)
      • شهادت کریم اهل بیت(ع)
        • مناظرات حضرت
        • حکایات الکریم
        • کرامات الکریم
        • تربیت حسنی
        • واپسین روزها
      • رحلت رسول الله(ص)
        • واپسین لحظات
      • شهادت عالم ال محمد(ص)
        • سیرۀ رضوی
        • حکایات رضوی
    • ربیع الاول
      • پای درس امام عسکری(ع)
      • طلوع خورشید مکه
        • نظرمفتیان وهّابی پیرامون جشن میلاد نبی(ص)
        • نظر اهل سنت درجشن میلادنبی(ص)
    • ربیع الثانی
      • وفات کریمۀ اهل بیت سلام الله علیها
        • روایات درفضیلت زیارت
        • مختصری از تاریخچۀ حرم
        • احادیث منقول از حضرت معصومه(س)
        • کرامات الکریمه
        • چهل حدیث قم واهل قم
          • حضرت رسول(ص)
          • حضرت امیر المومنین(ع)
          • حضرت امام صادق(ع)
          • حضرت امام کاظم(ع)
          • حضرت امام رضا(ع)
          • حضرت امام هادی(ع)
          • حضرت امام عسکری(ع)
      • طلـــوع خورشیـــد یازدهم
      • سیدالکریم،حضرت عبدالعظیم(ع)
    • جمادی الاول
      • ولادت حضرت زینب(س)
      • بانوی بی نشان(ایام فاطمیه)
        • پرسمان فاطمی
        • درانتظار شهادت
        • احادیث فاطمی
        • حکایات وفضایل حضرت زهرا(س)
        • کتابشناسی فاطمی
        • آموزه های زندگانی حضرت زهرا(س)
    • جمادی الثانی
    • رجب المرجب
    • شعبان المعظم
    • رمضان الکریم
      • ضیافت الهی
      • قمرماه رمضان
      • اسرار عبادات
      • دلنوشته های ماه رمضانی
      • در محضر قرآن
    • شوال
      • شهادت
    • ذی القعده
      • عالم آل محمد(ع)
        • کرامات الرضویه
          • به روایت اهل سنت
          • به روایت شیعه
      • میلادشمس الشموس
        • پرسمان رضوی
      • شهادت جوادالائمه(ع)
        • پرسمان جوادالائمه(ع)
    • ذی الحجه
      • پیوند آسمانی
      • داستانهای صوتی حج
      • عید ولایت وامامت
      • روزمباهله ونزول آیه تطهیر
      • روز خانواده
      • میلاد امام هادی(ع)
    • هفته دولت
    • هفته دفاع مقدس
    • ویژۀ دهۀ فجر
    • بصیرت سیاسی، انتخابات
  • درمحضر بزرگان
    • پندها وآموزه ها
    • دستورات
    • توصیه ها
    • طنز
  • اشعار
  • آدینه موعود
  • تصاویر
  • طوفان جاهلیت
  • پرسش وپاسخ
  • اخلاقی-تربیتی
  • آیات طلایی
  • صادق آل محمد(ع)
    • *حکایات وکرامات امام صادق (ع)
    • *پای درس امام صادق (ع)
    • امام صادق(ع)وعلماءاهل سنت
    • روایات مهدوی امام صادق(ع)
    • شاگردان امام صادق(ع)
    • گنج های بزرگ دنیا از زبان امام صادق(ع)
    • جوانان درکلام امام صادق(ع)
    • وصیت ها
  • از وهابیت بیشتر بدانیم
    • کلیپ های دیدنی
  • آزمون پایان دوره
تاریخ روز

همراه با قــــرآن در بهار قــــرآن

آیه قرآن تصادفی

لبخندهای پشت خاکریز

مهدویت امام زمان (عج)

جستجو

پیوند ها

  • دختر فاطمه ام
  • عفاف وحجاب
  • رهبرمعظم
  • ولایت
  • موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج

ز یارت عاشورا

زیارت عاشورا

عکس

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

آیه قرآن
  • هدیۀ صلوات شما به چهارده معصوم علیهم السلام هنگام خوندن مطالب صدقۀ جاریه ای باشدبرای روز مبادایتان .
  • تماس