...
هنگامۀ ورود
الهی !
وسوسه های نفس اجازه نداد که جانم در نهر رجب تطهیر شود؛ از درآویختگان به شاخۀ طوبی هم که نبودم؛ ترحم فرما ودر دریای رحمت رمضانت مستقرم فـــرما….
هنگامۀ حلول ماه ضیافت الهی ، ماه مغفرت الهی برتمامی دوستداران معرفت الهی مبارک باد
ازهمگی التماس دعا
سخن گفتن با خورشيد!
در كتب مختلف ، از راويان متعدّدى همانند سلمان فارسى ، عمّار ياسر، ابوذر غفارى ، عبداللّه بن مسعود، عبداللّه بن عبّاس و … آورده اند كه چون خداوند متعال ، مكّه را توسّط پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و فداكارى امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام فتح كرد.
پيش از آن كه حضرت رسول صلوات اللّه عليه عازم و آماده جنگ هَوازن گردد، در حضور جمعى خطاب به علىّ عليه السلام نمود و اظهار داشت : اى علىّ! برخيز و به همراه اصحاب در گوشه اى از قبرستان بقيع وارد شده و هنگامى كه خورشيد طلوع نمايد، با وى مكالمه كن و سخن بگو.
علىّ بن ابى طالب عليه السلام طبق دستور حضرت رسول صلوات اللّه عليه بلند شد و به همراه بعضى از اصحاب به قبرستان بقيع رفت و چون خورشيد طلوع كرد؛ آن را مخاطب قرار داد و گفت :
((السّلام عليك ايّها العبد الدّائر فى طاعة ربّه )).
و خورشيد جواب سلام حضرت علىّ صلوات اللّه عليه را اين چنين پاسخ گفت :
((و عليك السّلام يا اخا رسول اللّه و وصيّه و حجّة اللّه على خلقه )).
بعد از آن ، مولاى متّقيان علىّ عليه السلام به شكرانه چنين كرامت و عظمتى كه خداوند متعال عطايش فرموده بود سر بر خاك نهاد و سجده شكر به جاى آورد.
سپس حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله او را گرفت و بلند نمود و فرمود:
اى حبيب من ! تو را بشارت باد بر اين كه خداوند به ميمنت وجود تو بر ملائكه ؛ و بر اهل آسمان مباهات مى كند.
و پس از آن افزود:
شكر و سپاس مى گويم خدا را، كه مرا بر ساير پيامبران فضيلت و برترى بخشيد، همچنين مرا به وسيله علىّ بن ابى طالب كه سيّد تمام اوصياء است تأ ييد و يارى نمود.
(ينابيع المودّة : ص 166 و فضائل شاذان بن جبرئيل : ص 69، س 9)
همچنين امام باقر عليه السلام به نقل از جابر بن عبداللّه انصارى فرمود: خورشيد هفت مرتبه با حضرت علىّ عليه السلام سخن گفت و تكلّم كرد.
(نويسنده كتاب الصراط المستقيم : ج 1، ص 204، س 17 به طور مفصّل مراحل هفت گانه را بيان نموده است .)
حب امیرالمومنین علیه السلام
آقا رسول اکرم (ص) فرمود: اگر تمام مردم دوستدار علي بن ابيطالب (ع) مي شدند خداوند عالم، جهنم را خلق نمي فرمود.
روزي حضرت رسول اکرم (ص) با عده اي از مسلمانان بيرون مسجد نشسته بودند. در اين هنگام چهار نفر سياه پوست تابوتي را به سمت قبرستان مي بردند.
پيامبر(ص) به آنها اشاره فرمود که جنازه را جلوتر بياورند. چون جنازه را نزديک حضرت آوردند. حضرت رسول خدا (ص) روپوش را از روي او گشود و فرمود: اي علي اين شخص (رباح) غلام سياه پوست (بني نجار) است.
حضرت علي (ع) با مشاهده آن مرد سياه پوست فرمود: آقا يا رسول اللّه اين غلام هر وقت مرا مي ديد شاد مي شد و مي گفت من ترا دوست دارم.
وقتي که حضرت رسول اکرم (ص) اين سخن را شنيد، برخاست و دستور فرمود، که جنازه را غسل دهند. سپس لباس خود را به عنوانِ کفن بر تن مرده نمود و براي تشيع جنازه خود حضرت براه افتاد. در بين راه صداي عجيبي از آسمان ها بلند شد.
پيامبر فرمود: اين صداي نزول هفتاد هزار فرشته است که براي تشييع جنازه اين غلام سياه آمده اند. سپس خود حضرت در قبر رفت و صورت غلام را بر خاک نهاد و سنگ لحد را چيد. وقتي کار دفن غلام به پايان رسيد حضرت رسول خدا (ص) خطاب به حضرت علي (ع) فرمود: يا علي نعمتهاي بهشتي که بر اين غلام مي رسد همه به خاطر محبت و دوست داشتن توست.